تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکتهای معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1868378554

خاطرات خواندنی دختر شهید مطهری از پدرش
واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:

خاطرات خواندنی دختر شهید مطهری از پدرش سالها از فاجعه فقدان پدر میگذرد، اما او همچنان با یادآوری آن خاطره بیتاب میشود. عطوفت پدر و توجه او به کوچکترین نکات، همچنان فرا راه زندگی او و خواهر و برادرهاست. چراغ فروزانی که نه تنها آنان که فرزندان بیشماری را هدایتگر بوده است.
به گزارش فرهنگ نیوز ، سالها از فاجعه فقدان پدر میگذرد، اما او همچنان با یادآوری آن خاطره بیتاب میشود. عطوفت پدر و توجه او به کوچکترین نکات، همچنان فرا راه زندگی او و خواهر و برادرهاست. چراغ فروزانی که نه تنها آنان که فرزندان بیشماری را هدایتگر بوده است. سعیده مطهری در گفتوگویی با فارس به بیان برخی ویژگیهای پدربزرگوارش استاد شهید مطهری و خاطراتش از دوران با او بودن پرداخته است که از نظر خوانندگان عزیز میگذرد.
* رابطه شما و پدرتان چگونه رابطهای بود؟
- رابطه مراد و مریدی. من به پدرم عشق میورزیدم و برای خشنودی ایشان، هر کاری که از دستم برمیآمد، میکردم. من میدانستم که پدرم از اینکه ما نمازمان را سر وقت بخوانیم، خوشحال میشوند، برای همین نهایت سعی خود را میکردم تا ایشان را از خود راضی کنم.
* نوع پوشش را چگونه تعیین میکردند؟
- یادم نمیآید که در این زمینه خاص، ما را مخیّر کرده باشند. پوشش از نظر ایشان چادر و حجاب کامل بود و ما هم به درایت، فضل و ایمان ایشان اعتقاد راسخ داشتیم، بیچون و چرا میپذیرفتیم تا بعدها که خودمان به فضیلت این نوع پوشش پی بردیم. از سوی دیگر، از آنجا که مادر ما، بانویی بسیار متدین، با وقار و فهیم هستند، طبیعتاً برای ما الگوی کاملی بودند و ما در این زمینه تردید یا سؤالی نداشتیم.
* هنگامی که خطایی میکردید، چگونه شما را تنبیه میکردند؟
- اگر از ما کوتاهی میدیدند، کمتوجهی میکردند و ما از حالت چهرهشان میفهمیدیم که از ما رضایت قلبی ندارند. البته چنین وضعیتی خیلی کم پیش میآمد.
* مثلاً چه مواقعی؟
- یکی از مواردی که پدر به شدت بدشان میآمد، آدامس جویدن بود. ایشان اصولاً از هر کار بیفایده و لغوی منزجر بودند و آدامس جویدن را کسر شأن ما میدانستند، برای همین ما یا ابداً آدامس نمیجویدیم و یا اگر روی عالم بچگی، گاهی هم میخواستیم این کار را بکنیم، مراقب بودیم جلوی روی پدر نباشد، چون ذرهای تاب ناراحتی یا کمتوجهی ایشان را نداشتیم.
* آیا مستقیماً به شما تذکر میدادند؟
- خیر! ایشان اغلب اوقات حرفهایشان را در قالب کنایه، اشاره و حتی لطیفه بیان میکردند و به اصطلاح ما، به در میگفتند که دیوار بشنود. من غالباً بیشتر از خواهر بزرگم فراغت داشتم، برای همین غالباً انجام کارها را به عهده میگرفتم تا موجبات رضایت پدر و مادر فراهم شود.
* آیا بین شیوه تذکرشان به شما و پسرها تفاوتی بود؟
- پدر سعی میکردند به دخترها بیشتر از پسرها توجه و محبت کنند و مثلاً اگر مهمان میآمد و قرار بود آقا مجتبی، برادربزرگم، چای بیاورند یا کفشها را مرتب کنند و تعلل میکردند، به ایشان تذکر صریح میدادند، اما در مورد دخترها ملایم بودند. در مجموع پدر و مادرم بهقدری در رفتارهای فردی و اجتماعی شان مقیّد و منظم بودند که این موارد به ندرت پیش میآمد.
* از مادرتان بگویید.
- مادرم زنی با ایمان، امیدوار، سرزنده و از همان ابتدایی که ما به یاد داریم اهل دعا و نماز و توسل و توکل بودهاند و هستند. ما با وجود چنین مادری بود که توانستیم فاجعه فقدان پدر را تاب بیاوریم.
* گفتید که شهید مطهری درباره نماز اول وقت حساسیت ویژهای داشتند. آیا در این مورد خاطرهای دارید؟
- بله. برادر کوچکم محمد ششساله بود. یک روز پدر از او پرسیدند، «محمد! نمازت را خواندی؟» محمدگفت، «بله پدر!» پدر میدانستند که محمد در حیاط مشغول بازی بوده و احتمالاً نماز نخوانده است. با درایت و ظرافت خاصی پرسیدند، «وقتی نماز میخواندی، کسی هم تو را دید؟» محمد که پسر بسیار تیزهوشی است، سریع جواب داد، «بهقدری حواسم به خدا بود که متوجه نشدم کسی مرا دید یا ندید!» پدر لبخندی زدند و گفتند، «آفرین به تو پسر خوب که اینقدر به نماز توجه داشتی!» و سپس با تشویقهای گوناگون، کاری کردند که نماز سروقت او ترک نشد.
* آیا سهم دختر و پسر از امکانات زندگی پدرتان یکسان بود؟
- بله. ایشان بسیار رفتار عادلانهای داشتند و این نکته را حتی موقعیکه میوه هم میخوردیم، رعایت میکردند. یادم هست مثلاً هندوانه را طوری تقسیم میکردند که هیچ یک از ما فکر نمیکردیم دیگری سهم بیشتری برده و ما مغبون شدهایم. رفتار عادلانه پدر و مادرمان بگونهای بود که هیچوقت موجبات حسادت و رقابت ما هفتخواهر و برادر فراهم نشد و پیوسته نسبت به هم علاقه و عاطفه خاصی داشتیم که همچنان پابرجاست.
* آیا از کودکیتان در مورد پدر خاطرهای را به یاد دارید؟
- بله. حدود سالهای 43 بود و من سه ساله بودم. خانه محقری در خیابان ری داشتیم. محرم بود و پدرم منبرهای طولانی میرفتند و دیروقت به خانه میآمدند، اما من بیدار میماندم. بغضهایی را که موقع انتظار برای پدر در گلو داشتم، هرگز از یاد نمیبرم. یادم هست که پدر طوری از امام(ره) صحبت میکردند که من نیز مثل ایشان، نسبت به امام(ره) عشق عجیبی پیدا کرده بودم. دائماً هم که از سرکوچهمان شعار «یا مرگ یا خمینی» را میشنیدم و با تصویری که پدر از ایشان در ذهن من نقش کرده بودند، در آن عالم بچگی و تا سن هفت هشت سالگی، العیاذ بالله ایشان را با خدا مقایسه میکردم و چنین تصویری در ذهن داشتم. بعدها، درست مثل پدرم، این احساس تبدیل به احترام، اعتقاد و علاقه عمیقی شد که در همه فرزندان پدرم وجود دارد. یکی دیگر از خاطراتی که از پدرم در ارتباط با امام(ره) در ذهن دارم، این است که پدر با یکی از شاگردان عارف کاملی به نام ارباب برخورد میکنند و او به پدر میگوید آقایخمینی در 18 سالگی به خدمت یکی از عرفا رسیدهاند و آن عارف به کسانی که در جلسه حضور داشتهاند، گفته است که این جوان، مرد بزرگی میشود و انقلاب عظیمی را پایهریزی میکند. این صحبتها به گوش پدرم رسیده بود.
* آیا پدرتان برای شما هدیه هم میخریدند؟
- پدر همیشه تشویقمان میکردند که اگر فلان نمره را بگیریم یا فلان کار را بکنیم، برایمان هدیه میخرند، اما مسئولیت خریدن هدیهها به عهده مادرم بود. پدر با تمام مشغلهای که داشتند، حواسشان به نکات ظریف بود، از جمله اینکه میدانستند من به خیاطی علاقه دارم و به مادرم میگفتند که برایم لوازم خیاطی بخرند. برای برادر و خواهر کوچکم که اهل بازی و تحرک بودند، دوچرخه میخریدند. یادم هست در سفری که همراه مادرم به کربلا رفته بودند، برایم روسری و لباس آوردند. همینطور موقعیکه از مکه آمدند، لباس بسیار زیبایی برایم خریده بودند.
* از نظم پدرتان بسیار میگویند. آیا در این زمینه خاطرهای به یاد دارید؟
- نظم پدر در همه کارهای ایشان، از لباس پوشیدن و مطالعه و تدریس و مراودات اجتماعی تا آداب غذا خوردن، کاملاً مشهود بود. مثلاً پدر وقتی سر سفره مینشستند، از همان ابتدا میزان نانی را که باید میخوردند، مشخص میکردند و دیگر تا انتهای غذا، حتی یک لقمه بیشتر از آن نمیخوردند. این عادت هنوز برای بعضی از ما باقی مانده است. دیگر اینکه میدانستند ما حدود 30/4 تا 5 بعدازظهر از مدرسه برمیگردیم و هر کاری هم داشتند، از اتاقشان بیرون میآمدند و به مقدار زمان کوتاه هم که شده از حال و روز و وضعیت درس و مدرسهمان میپرسیدند و حواسشان به همه نکات بود.
* در این مورد به نکته مشخصی اشاره کنید.
- من در مدرسه رفاه درس میخواندم و بچههای خانوادههای مجاهدین خلق هم در آنجا بودند. پدر دقیقاً حواسشان بود که معلمها چه میگویند و یا شاگردان دیگر چه تأثیری روی ما دارند. پدر خیلی زود متوجه جریان التقاط شدند و آن را نشانه رفتند. یادم هست یکی از بچههای مدرسه که از نظر فکری با مجاهدین در ارتباط بود، فوت کرد و معلمها گفتند که در مجلس ختم او شرکت کنیم. پدرم اجازه ندادند و روز بعد، مدیر مرا مورد عتاب شدید قرار داد، اما پدر میگفتند که برای مقابله با جریان التقاط و نفاق نباید از چیزی بترسیم و دائماً ما را تغذیه فکری میکردند.
* در مورد حساسیت پدرتان نسبت به جریان التقاط و انحراف جوانها خاطرهای دارید؟
- پدرم نسبت به افکار نوجوانها و جلوگیری از انحراف آنها به سوی مکاتب التقاطی و منافقین، حساسیت ویژهای داشتند و با آنکه مشغلههای علمی ایشان فوقالعاده زیاد بود، اما لحظهای از آموزش و ارشاد جوانها غفلت نمیکردند، از جمله برگزاری جلسات شناخت در مکتب توحید بود. مخصوصاً در سالهای 53 و 54 که سازمان مجاهدین تغییر ایدئولوژی داد و بسیاری از جوانها را به دنبال خود کشید، پدر بسیار نگران و دلمشغول بودند و لحظهای از پای نمینشستند تا به هر نحو ممکن جلوی انحراف و تزلزل جوانها را بگیرند. یادم هست که پسر یکی از دوستانمان در آستانه اعدام بود و پدر اصرار داشت که دست کم در روزهای آخر حیات با او صحبت کند، شاید بتوانند او را به راه اسلام بازگردانند و آن جوان شهادتین بگوید و از دنیا برود. کار بسیار دشواری بود، ولی پدر موفق شدند و هر بار از این خاطره یاد میکردند، خاطرشان بسیار مسرور میشد.
* در مورد انتخاب همسر، شیوه برخورد شهید مطهری با فرزندانشان چگونه بود؟
- پدر همیشه فردی را که به خواستگاری میآمد، ابتدا خودشان میدیدند و با او حرف میزدند و نظر خود را اعلام میکردند، اما همیشه هم میگفتند که من نظر خود را گفتهام و تحمیلی نیست و شما خودتان میتوانید فکر کنید و تصمیم بگیرید. البته چون همه خانواده و کل خویشان و بستگان به میزان علم و ایمان پدر اعتماد داشتند و ایشان مورد وثوق کامل همه بودند، پیوسته با ایشان مشورت میشد و بدیهی است که ما هم با اعتماد مطلقی که به پدر داشتیم، نظراتشان را دربست میپذیرفتیم. پدر به استخاره هم اعتقاد زیاد داشتند و در اینگونه موارد، استخاره میکردند. در مجموع، ارزیابی افراد ابتدا به عهده پدر بود و اگر نظر مثبت داشتند، ما آزاد بودیم که با حجاب کامل و رعایت اصول و شأن یک زن مسلمان، با فرد مورد نظر صحبت و نظرات خود را اعلام کنیم.
* معیارهای پدرتان در انتخاب فرد مناسب برای فرزندانشان چه بودند؟
- ایمان، تحصیلات و از همه مهمتر تفکر. پدرم برای کسانیکه اهل تفکر و تحلیل و روحیه نقّادانه بودند، بسیار ارزش قائل میشدند و برخوردهای احساسی و از سر هیجان را نمیپسندیدند. عقل، متانت، تفکر و وقار برای پدرم بسیار اهمیت داشتند.
* سختترین دوران زندگی پدرتان را چه دورهای میدانید؟
- روزهایی که در حسینیه ارشاد از همه طرف زیر فشار بودند. جریان روشنفکری، التقاط و نفاق، پدرم را بسیار آزار داد. آن روزها، پدر سعی داشتند با سخنرانی، مقاله، کتاب و هر امکانی که در دسترسشان بود، با این جریان عظیم مبارزه کنند و عملاً در این میدان سترگ، تنها بودند. خستگی و گاه اندوه پدر در آن روزها، ما را بسیار آزار میداد و موضوع بهقدری حساس و بزرگ بود که از دست کسی هم کمکی برنمیآمد.
* خصوصیات پدر را چقدر در خود یا برادرهایتان متجلی میبینید؟
- واقعاً نمیتوانم تفکیک کنم. برادرها و خواهرهای من آدمهای مخلصی هستند. احساس میکنم تواضع و بیپیرایگی پدر، همراه با متانت و صبر ایشان، به نوعی در همه فرزندانشان باقی مانده است. مضافاً اینکه نقش مادرم را در ایمان به خدا و اعتقاد به ائمه اطهار، در کنار چنان پدر بزرگواری، بسیار پررنگ میبینم. مادر من لحظهای، فارغ از یاد ائمه و ذکر خدا نیستند و همین توسل و توکل بود که ایشان را از پیامدهای یک سکته مغزی شدید نجات داد، درحالیکه پزشکان بهکلی از مادرم قطع امید کرده بودند.
* خبر شهادت پدرتان را چگونه شنیدید؟
- اصفهان زندگی میکردم و شوهر خواهرم به همسرم تلفن زدند و گفتند که پدر سخنرانی داشتهاند و تیری به بازوی ایشان خورده که مهم نیست و در بیمارستان مداوا میشوند. من بهشدت نگران بودم، اما شوهرم به من چیزی نگفتند. به طرف تهران راه افتادیم و من دیدم که همراهانمان دائماً گریه میکنند. من هم میگفتم خدا را شکر کنید که پدر فقط زخمی شدهاند. اگر زبانم لال، اتفاقی دیگر میافتاد، چه میکردید؟
* آیا شهادت ایشان را پیشبینی میکردید؟
- من که جرات نداشتم چنین تصوری بکنم، ولی خود پدرم بعد از ترور سپهبد قرنی گفتند که نفر بعدی منم، چون دشمنان هیچکس را به اندازه من سد راه خود نمیپندارند.
* چگونه فهمیدید که پدرتان شهید شدهاند؟
- به تهران که رسیدیم، سر یک چهارراه، روزنامه آیندگان را به دست پسربچه روزنامهفروشی دیدم که با تیتر درشت زده بود: «مطهری ترور شد.» روزنامه را از دست او قاپیدم و چنان به روکش مبل ماشین چنگ زدم که پاره شد.
منبع: کیهان
95/2/21 - 10:33 - 2016-5-10 10:33:18
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]
صفحات پیشنهادی
ماجراهای خواندنی زندگی خصوصی شهید مطهری
ماجراهای خواندنی زندگی خصوصی شهید مطهری همسر شهید مطهری گفت همان بار اولی که همراه ایشان آمدم و چشمام به اتاق محقرشان افتاد و دلام لرزید متوجه شده بودند نمیتوانم بگویم سختی معیشت برایام مسئله سادهای بود و راحت تحمل میکردم نگارنده این سطور هرتوضیحی را برای این گفت وشنودتفكرشهید مطهری در مقابل تمام تفكرهای باطل ایستادگی كرد
تفكرشهید مطهری در مقابل تمام تفكرهای باطل ایستادگی كرد خرم آباد -ایرنا - نماینده ولی فقیه در لرستان و امام جمعه خرم آباد گفت تفكرشهید مطهری در مقابل تمام تفكرهای باطل ایستادگی كرد آیت الله سید احمد میر عمادی روز یكشنبه درمراسم بزرگداشت مقام معلم و تجلیل از معلمان برگزیده این اشهيد مطهري الگوي واقعي معلمان است
امام جمعه شهيد مطهري الگوي واقعي معلمان است اردبيل - ايرنا - امام جمعه نير با اشاره به اينكه شهيد مطهري الگوي واقعي معلمان است گفت معلمان بايد ادامه دهنده راه روش و تفكر ناب و انقلابي شهيد مرتضي مطهري باشند حجتالاسلام ميكائيل مقدسي روز شنبه در گفت و گو با خبرنگار ايرنا افزوددر خانه شهید مطهری عنوان شد: متاسفانه عقبگرد داشتهایم!
در خانه شهید مطهری عنوان شد متاسفانه عقبگرد داشتهایم فرهنگ > کتاب - حجتالاسلام والمسلمین سروش محلاتی گفت آیا امروز در همان نقطهای هستیم که شهید مطهری به آن رسیده بود و در آن نقطه توقف کردهایم یا اینکه مسیر را ادامه داده و مشکلات جدیدی را حل کردهایم یا این کهامام جمعه پلدختر: شهيد مطهري الگو و اسطوره براي معلمان است
امام جمعه پلدختر شهيد مطهري الگو و اسطوره براي معلمان است خرم آباد- ايرنا- امام جمعه پلدختر گفت شهيد مطهري بهترين الگو و اسطوره معلمان در سطح جامعه است حجت الاسلام محمد سوري در خطبه هاي اين هفته نماز جمعه پلدختر به ويژگي هاي شهيد مطهري كه موجب نامگذاري روز شهادت وي به نام روزمطالعه آثار شهيد مطهري مانع انحراف فكري جامعه مي شود
مطالعه آثار شهيد مطهري مانع انحراف فكري جامعه مي شود كرمانشاه - ايرنا - امام جمعه روانسر گفت شهيد مطهري يك انسان وارسته و عالم به زمان بود كه مطالعه آثار وي مانع انحراف فكري جامعه مي شود به گزارش ايرنا ماموستا ملا عبدالله غفوري روز شنبه در همايشي كه به مناسبت گراميداشت هفته عقيآرزوی شهید مطهری درباره نحوه شهادت
آرزوی شهید مطهری درباره نحوه شهادت یک هفته پیش از شهادت استاد مطهری در منزل ایشان بودم آقای مطهری در حالی که روزنامه میخواند گفت من یقین دارم این گروهک فرقان من را در برنامه ترور دارند من هم گفتم خدا نکند و او گفت آرزو دارم اگر بمیرم مرگی در راه عقیدهام داشته باشم به گافكار و انديشه هاي شهيد مطهري براي نسل هاي انقلاب بايد تبيين شود
افكار و انديشه هاي شهيد مطهري براي نسل هاي انقلاب بايد تبيين شود ايلام - ايرنا - مشاور استاندار ايلام در امور روحانيت گفت افكار بلند و انديشه هاي ناب علامه شهيد مرتضي مطهري ره براي نسل هاي جوان انقلاب بايد تبيين و اين انديشمند و فيلسوف گرانقدر به همگان معرفي شود حجت الاسلام محكمت عملی و نظری از خصوصیات برجسته شهید مطهری بود
تولیت آستان قدس رضوی حكمت عملی و نظری از خصوصیات برجسته شهید مطهری بود مشهد- ایرنا- تولیت آستان قدس رضوی گفت داشتن حكمت عملی و نظری از خصوصیات بارز و برجسته آیت الله شهید مطهری بود حجت الاسلام و المسلمین سید ابراهیم رئیسی روز یكشنبه در مراسم گرامیداشت سی و هفتمین سالروز شهادتپُست سیدحسن خمینی به یاد شهید مطهری +عکس
پُست سیدحسن خمینی به یاد شهید مطهری عکس یادگار امام به مناسبت سالروز شهادت استاد مطهری عکسی دیده نشده از سخنرانی امام به مناسبت این واقعه را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد به گزارش آخرین نیوز یادگار امام به مناسبت سالروز شهادت استاد مطهری عکسی دیده نشده از سخنرانی امام به-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها