واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: روایتی از بیمارستان میلاد، پس از خودکشی بیماری که به خاطر ۳۰۰ هزار تومان پذیرش نشد جامعه > سلامت - شرق نوشت: انگار قصه بیپولی و دکتر و بیمارستان تکراری شده. چرخه معیوبی که هیچکس آن را گردن نمیگیرد و در آخر با یک تکذیبیه و جوابیه همه چیز حل میشود. مریض مقصر شناخته شده و خستگی بر تن بیمارستان به خاطر خدمتهایش که دیده نمیشود، میماند.
اینبار هم قصه، قصه بیپولی است... بیمار با درد شکم به بیمارستان میلاد مراجعه میکند. مرد ۴۷ساله درحالیکه از درد به خودش میپیچید، راهی بیمارستان دولتی در تهران شد؛ اما وقتی شنید تا زمانی که ۳۰۰ هزارتومان به حساب بیمارستان واریز نکند، پذیرش نخواهد شد. درست یک روز پس از خودکشی مرد دیگری در خیابان میرداماد خودش را از طبقه سوم بیمارستان به پایین پرت کرد. حالا او در کماست و مسئولان بیمارستان تأمین اجتماعی در بعدازظهر روز یکشنبه که این خبر رسانهای شد، در اتاقی جلسه فوری گذاشتهاند تا ببینند جوابیه و فیلمهایی را که تهیه کردهاند چگونه منتشر کنند. برادر این مرد در گفتوگو با رسانهها اعلام کرده: بهخاطر ٣٠٠ هزار تومان، كاري كردند كه برادرم چنين تصميمي بگيرد. او متأهل است و دو بچه زير ١٠ سال دارد. حالا ميگويند كه او در كماست. برادرم علي شفيعي نام دارد و در بوئينزهرا زندگي ميكند و راننده نيسان است. او حوالي ظهر جمعه دچار درد شديد شكم شد؛ بهطوريكه از شدت درد به خودش ميپيچيد. دو نفر از آشنايان به كمكش رفتند و او را با ماشين به تهران منتقل كردند تا به بيمارستان برود. وقتي به بيمارستان رسيدند، برادرم دفترچهاش را داد؛ اما گفتند كه تاريخ دفترچه گذشته و بايد ٣٠٠ هزار تومان پرداخت كند. برادرم گفت كه بيمه است و تنها چند روز از تاريخ دفترچه گذشته و آنها ميتوانند از سيستمشان استعلام بگيرند؛ اما حرف مسئولان پذيرش يكي بود. آنها ٣٠٠هزار تومان ميخواستند. نه برادرم و نه همراهانش، پولي نداشتند. در آن زمان من براي رأيگيري به روستايي دورافتاده رفته بودم و امكان اين را نداشتم كه اين پول را كارتبهكارت كنم. با خواهرم تماس گرفتند و او گفت كه خودش را ميرساند و پول را واريز ميكند؛ اما بااينحال برادرم هرچه اصرار كرد كه تا رسيدن خواهرم او را پذيرش كنند، قبول نكردند. به گفته برادرزاده بیمار، مردم وقتی صدای اعتراض علی شفیعی را میشنوند، تصمیم میگیرند ٣٠٠ هزار تومان را با هم تهیه و شرایط پذیرش او را مهیا کنند؛ اما کار از کار گذشته و مرد خودش را از پلهها پایین میاندازد. بعد از انتشار این خبر، خبرنگار شرق برای پیگیری این ماجرا در بیمارستان میلاد حاضر شد. رأس ساعت ١٨ جلوی بیمارستان شلوغ بود و تاکسیها هم گفتند از اتفاقی که جمعه در بیمارستان افتاده، بیاطلاع هستند و همانقدری میدانند که دیگران خبر دارند. یکی از آنها گوشی تلفن همراهش را در میآورد و فیلمی را نشان میدهد که بیمار را کف طبقه همکف میلاد نشان میدهد. روی او را با ملافه سفید پوشاندهاند و همه چیز آرام به نظر میرسد. داخل بیمارستان شلوغ است، انگارنهانگار که حالا ساعت آرامش است. بیمارستان در تکاپوست تا به بیماران خدمات بدهد. از چند نفر درباره این اتفاق سؤال میکنم. مهدی میگوید مادرش برای عمل دیسک چندروزی است که در بیمارستان بستری شده و او روز اتفاق هم همینجا بوده. مهدی میگوید: «ما صدایی نشنیدیم، مرد را جلوی پذیرش دیدم که دستش را به شکمش گرفته بود. بعد از چند دقیقه هم صدای یا ابوالفضل بلند شد. بنده خدا انگار درد امانش را بریده بود و خودش را راحت کرد...» بقیه اما اظهار بیاطلاعی میکنند و میگویند رفتار پرسنل با آنها بد نیست. کیمیا هم مادرش در بیمارستان میلاد بستری است، او میگوید: صدایش توی گوشم هست هنوز. میگفت به خدا ندارم و درد دارم، کمکم کنید. بعد از چند دقیقه هم صدای بامب آمد و تمام... . دفتر مدیریت بعد از دیدن کارت خبرنگاری، خبرنگار را به اتاق روابطعمومی و امور بینالملل که کسی در آن نیست، هدایت میکند. بعد دفتر مدیرکل، بعد یک جای دیگر و بعد دفتر پرستاری... پرستارها میگویند بدون اجازه ریاست بیمارستان درباره این ماجرا صحبت نمیکنند. در آخر مدیر روابطعمومی بیمارستان میلاد از جلسهای که میگوید اضطراری است، خارج میشود و میگوید: «ما جوابیهای را تهیه کردهایم که میگویم مسئول ارتباط با رسانه در اختیار شما قرار بدهد. الان هم در جلسه همراه دکتر مردانی، ریاست اورژانس و همچنین با مسئولان بیمارستان در حال بازبینی فیلمها هستیم تا مشخص کنیم ما هیچ خلافی نکردهایم. این آقا Adict بوده و تقاضای مرفین داشته و حالش هم عادی نبوده...» اصرار میکنم که جوابیه شما را دیدم و اگر آن جوابیه قانعکننده بود که به بیمارستان نمیآمدم و دنبال پاسخها و علتهای دیگر دراینباره هستم و قرار میشود بعد از تمامشدن جلسه با دکتر مردانی صحبت کنم. مسئولان در پاسخ به این سؤال که آیا میشود بر بالین بیمار حاضر شد، هم جواب منفی میدهند... حالا عملا در اتاق کوچک ارتباط با رسانه محبوس شدهام تا سراغم بیایند. دستگاه ضبط صدا در دستم است و به درخواست کارمند آن را خاموش میکنم و همچنان روی صندلی نشستهام. دو برگه A٤ تایپشده در اختیارم قرار میدهند و میگویند حالا در سایتها هم منشتر شده و بیخود این همه راه آمدهام. بعد از یک ربع جلسه تمام میشود و مسئول ارتباط با رسانه میگوید دکتر مردانی اصلا نیست! در پاسخ به این سؤال که مسئول روابطعمومی بیمارستان تأکید کرد بعد از تمامشدن جلسه میشود با دکتر مردانی مصاحبه کرد، میگوید: «من نمیدانم چرا به شما این حرفرو زدن. شما فقط بنویسین که این آقا ٣٠ هزارتومن داده پذیرش شده. دروغ نگین که ٣٠٠ هزار تومان بوده». در این میان صحبتهای دیگری هم بین فرد مسئول ارتباط با رسانههای بیمارستان میلاد، درباره تأمین اجتماعی و وضعیت وزارت بهداشت و رفتار با بیماران و... هم ردوبدل شد. درنهایت با این پاسخ که آقای مردانی در بیمارستان نیست و با رسانهها حرف نمیزند، حاصل این مراجعه گمشدن رکوردر خبرنگاری است که دنبال کشف حقیقت است. اما در این میان چند نکته درباره علی شفیعی، بیماری که خود را از طبقه سوم بیمارستان میلاد پرت کرد، همچنان بیجواب مانده است. بیمار در کماست و خانوادهاش و شاهدان میگویند او به خاطر نداشتن مبلغ ٣٠٠ هزار تومان از بستریشدن منع شده و حالا به هر دلیلی که میتواند تحقیر، درد یا همان اعتیاد باشد، خودش را از طبقه سوم بیمارستان پایین پرت کرده. مسئله بعدی این است که اگر بر فرض این بیمار معتاد هم بوده باشد، آیا رفتار بیمارستان را توجیه میکند؟ فرد معتاد برای تسکین دردش نیازی به مراجعه به بیمارستان دولتی ندارد. کمی پایینتر در اتوبان چمران و در فضای سبز آن خیلی راحت میشود مخدر و مسکن پیدا کرد که هم هزینهاش ٣٠٠ هزار تومان نیست و هم فرد را وادار به خودکشی نمیکند. در هر صورت این بار هم بیمارستان برنده میشود و تکذیبیهها به سمت رسانهها سرازیر شدند اما کاش یک بار، فقط یک بار کسی کوتاهی را هرچند احتمالی گردن میگرفت. ۴۷۴۷
کلید واژه ها: خودکشی - بیمارستان -
سه شنبه 14 اردیبهشت 1395 - 09:26:21
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 243]