واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: خاورمیانه جولانگاه بازیگران منطقه ای - محمد مهدی مظاهری * باراك اوباما رییس جمهور آمریكا اخیرا در یك سخنرانی در لندن وقتی با سوالی درباره میراث ریاست جمهوری اش كه ماههای آخر آن در حال سپری شدن است، روبرو شد، در پاسخ دو موضوع را به عنوان مسائلی كه به آن افتخار میكند، نام برد.
یكی از آنها موضوع بحران اقتصادی آمریكا و دیگری برجام بود. اوباما در موضوع توافق هستهای ایران و گروه 1+5 گفت كه به این موضوع افتخار میكنم كه موضوع برنامه هستهای ایران بدون توسل به گزینه نظامی و جنگ حل شد. اینكه توافق هسته ای با ایران برجسته ترین بخش كارنامه ریاست جمهوری اوباما باشد گزاره ای است كه از زوایای مختلف می توان به آن نگریست. اما شاید واقع بینانه ترین تحلیل، بررسی این گزاره از زاویه دید گوینده آن باشد. كارنامه هشت سال ریاست جمهوری اوباما را می توان نمودی از جهان بینی او به عنوان یك رییس جمهور دموكرات دانست. مروری سریع بر شعارها و وعده های انتخاباتی اوباما به خوبی نشان می دهد كه او از ابتدا دو ماموریت را برای دولت خود قائل بود؛ نخست بهبود وضعیت اقتصادی آمریكا و دوم بهبود وجهه این كشور در جهان. اوباما در شرایطی كاخ سفید را تحویل می گرفت كه به راه انداختن جنگهای بی حاصل و پرهزینه دوران بوش پسر، هم خزانه كشور را خالی كرده بود و هم چهره سیاست خارجی این كشور را تا حد زیادی حتی در میان متحدانش مخدوش نموده بود.با ارجاع به شیوه نگاه دموكراتها به دنیای سیاست، ارزیابی امروز رییس جمهور ایالات متحده از عملكرد خود را به خوبی می توان پاسخی ضمنی به این سوال دانست كه آیا دولت اوباما در اجرای ماموریت خود موفق بود یا نه؟ موضوع نخست در حوزه سیاست داخلی آمریكا و بیرون از حیطه بحث ماست اما موضوع دوم به رفتار سیاست خارجی این كشور در قبال بحرانهای جهانی و منطقه ای از جمله پرونده هسته ای ایران، ارتباط پیدا می كند. اوباما عمر دولت خود را صرف كرد تا ضمن بیرون كشیدن آمریكا از دو ورطه عراق و افغانستان، بحرانهای منطقه ای را به روشی به جز جنگ حل و فصل كند. اشاره به توافق هسته ای با ایران به عنوان اسباب افتخار در كارنامه اوباما در حقیقت ابراز خوشحالی ابرقدرت جهانی از درگیر نشدن در یك جنگ جدید در منطقه خاورمیانه است. عملكرد دولت آمریكا در قبال بحران داعش نیز به خوبی اثبات كننده این ادعاست كه ایالات متحده تمایل یا توانی برای درگیری نظامی در بحرانهای منطقه ای ندارد.دورانحكومت دموكراتها در كاخ سفید رو به پایان است و آنچه به سوالی جدی برای تحلیلگران تبدیل شده اینست كه آیا با روی كار آمدن احتمالی یك دولت جمهوری خواه، سیاست ترجیح دیپلماسی بر نیروی نظامی ادامه خواهد یافت یا خیر؟ به عبارت دیگر سوال اینجاست كه حزم و احتیاطی كه آمریكایی ها در سالهای اخیر در قبال بحرانهای خاورمیانه از خود نشان داده اند آیا حاصل یك راهبرد بلند مدت است یا صرفا یك تاكتیك موقت برای سر و سامان دادن به پشت جبهه و آماده شدن برای شروع دور جدیدی از لشكركشی های دیوانه وار به منطقه؟آنهایی كه كارزار مقدماتی انتخابات ریاست جمهوری در آمریكا را دنبال می كنند شایدبه یك تفكیك روشن و پررنگ بین سیاستهای دو حزب معتقد باشند؛ روی كار آمدن یك دموكرات دیگر به معنی ادامه این سیاست خواهد بود و به دست آوردن كرسی ریاست جمهوری توسط جمهوری خواهان زنگ شروع مداخله گرایی نظامی یانكی ها را به صدا در خواهد آورد. از سوی دیگر تحلیلگران راهبردی، ریشه رفتار اخیر سیاست خارجی آمریكا را در بازی كلان قدرت جهانی، كاهش سلطه ایالات متحده بر اقتصاد جهان سر بر آوردن قدرتهای معارض با آمریكا و در مجموع ورود ایالات متحده به فاز افول قدرت هژمونیك می دانند. به این ترتیب فارغ از لفاظی های انتخاباتی، هر حزبی كه سال آینده سكان سیاست آمریكا را در دست بگیرد ناچار خواهد بود دست كم در منطقه خاورمیانه به سیاست حزم و احتیاط ادامه دهد. در قیاس این دو نظرگاه، موضع دوم به حقیقت نزدیكتر می نماید. نسخه های اخیر راهبرد امنیت ملی ایالات متحده به وضوح از تغییر كانون توجه این كشور به شرق دور و ایجاد زمینه برای موازنه سازی با چین یا یك بلوك چینی-روسی حكایت می كند. از این رو دهه آینده را شاید بتوان دهه مبارزه قدرتهای منطقه ای خاورمیانه برای پیدا كردن دست بالاتر در مناسبت امنیتی منطقه ای دانست. از این رو به نظر می رسد لازم است نخبگان سیاست خارجی و امنیتی ایران با تحلیل عالمانه شرایط، از این فرصت بیشترین استفاده در جهت تامین منافع ملی كشور ببرند.*استاد دانشگاهپژوهشم **9131**1717
11/02/1395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]