تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 25 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكات عقل تحمّل نادانان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1853335432




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مصرف بنگ از 10 سالگی تا قتل هوس آلود


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: مصرف بنگ از 10 سالگی تا قتل هوس آلود
کد خبر: ۵۸۴۸۲۲
تاریخ انتشار: ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۷ - 30 April 2016


انگار هیچ حادثه وحشتناکی اتفاق نیفتاده است، آن قدر خونسرد به سوالات قضایی و تخصصی قاضی سید جواد حسینی (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) پاسخ می داد که گویی داستان سرایی می کند. او کنار جسدی ایستاده بود که چند ساعت قبل با شیوه ای بی رحمانه او را کشته بود.

به گزارش خراسان، زن رهگذر و محجبه ای که حاضر نبود به گناهی کثیف آلوده شود و در نهایت قربانی هوسرانی های جوان معروف به «کنه هوسران» شد چرا که به قول خودش مانند «کنه» به آن زن جوان پیله کرده تا با او رابطه نامشروع برقرار کند. آنچه می خوانید حاصل گفت وگوی خراسان با «کنه هوسران» ساعاتی بعد از جنایت است .

نامت چیست؟ نامم آن قدر طولانی است که گاهی خودم نیز فراموش می کنم. «م – الف- ص- ر»

چند سال داری؟ وارد 19 سالگی شده ام قرار بود یک ماه دیگر (خرداد) عازم خدمت سربازی شوم. دفترچه آماده به خدمت هم گرفته بودم.

شغلت چیست؟ ابتدا گچ کار بودم ولی بعد به جوشکاری روی آوردم و شاگرد جوشکار شدم
سابقه کیفری هم داری؟ بله! اولین بار به جرم نزاع و برای چند ماه در کانون اصلاح و تربیت بودم اما سال 93 هم به جرم سرقت مقرون به آزار زندانی شدم.

ماجرای آن سرقت چه بود؟ با یکی از جوان های هم سن و سال خودم یک اتاق مجردی داشتیم که تصمیم گرفتیم با موتورسیکلت زورگیری کنیم به همین دلیل با کارد از یک عابر پیاده پول های نقد و اموال دیگرش را ربودیم که پس از آن من دستگیر شدم و 5 ماه  دیگر را در زندان به سر بردم.

اهل مشهدی؟ نه! اهل یکی از روستاهای تایباد هستم که 8 سال پیش به مشهد آمدم .

چرا به مشهد مهاجرت کردی؟ پدرم 2 زن داشت و برای خانواده ام اهمیتی نداشت که کسی از جمع آن ها خارج شود.

چه مدت بود که در اتاق مجردی پشت کارگاه جوشکاری زندگی می کردی؟

 از حدود 6 ماه قبل که با «الف» آشنا شدم به عنوان شاگرد در مغازه او کار می کردم و در همان اتاق پشت کارگاه هم به تنهایی زندگی می کردم البته معمولا دوستانم تا نیمه های شب کنارم بودند.

دوستانت در خانه تو چه می کردند؟

 آن ها مواد مخدر مصرف می کردند ولی من فقط سیگاری (بنگ) می کشیدم. آن ها گاهی زنان خیابانی را هم به آن خانه می آوردند چون مکان دنجی بود.

از شب وقوع جنایت بگو! چگونه این حادثه تلخ رخ داد؟ آن شب تا ساعت 11 شب با استادکارم در مغازه بودیم بعد از آن هم دوستانم آمدند ولی بعد از این که همه رفتند. من تنها شدم، خوابم نمی برد. در واقع تحریک شده بودم به همین خاطر حدود ساعت 2 بامداد بود که یک سیگاری (بنگ) بار کردم و از کارگاه بیرون آمدم. در همین حال چشمم به زن محجبه چادری افتاد که از زیر پل هوایی در ورودی پنجتن 55 عبور می کرد من هم بلافاصله دنبالش رفتم با او صحبت کردم و خواستم با من دوست شود تا به اتاق مجردی ام برویم ولی آن زن رهگذر بدون این که کلامی بگوید راه خودش را می رفت، مانند کنه به او پیله کرده بودم که عصبانی شد و به مادر و خواهرم توهین کرد. او به هیچ وجه حاضر به ارتباط با من نبود. دیگر حال خودم را نمی فهمیدم. هوس چشمانم را کور کرده بود که تیزی (چاقو) را بیرون کشیدم خواستم با زدن یک ضربه او را بترسانم که با من بیاید ولی همه تیغه تیزی به بدنش فرو رفت. ترسیده بودم، دیگر نفهمیدم چند ضربه زدم و او خون آلود روی زمین افتاد.

آن زن را از قبل می شناختی؟ نه! من هیچ وقت او را ندیده بودم به طور اتفاقی در آن شب با او برخورد کردم.

اگر حاضر به رابطه نبود، چرا او را کشتی؟ نمی خواستم بکشم فقط می خواستم بترسد که با من به اتاق مجردی ام بیاید ولی این حادثه رخ داد.

چرا بعد از قتل ، باز هم با سنگ به سرش ضربه زدی؟ وقتی او را کشتم، حدود 20 متر پیکر بی جانش را به داخل نخاله های کنار جاده کشاندم تا کسی جسد را نبیند اما ترسیدم که زودتر شناسایی شود به همین خاطر هم با سنگ بزرگی که آن جا افتاده بود به سرش ضربه زدم که شناسایی نشود.

شناسنامه اش را هم به همین دلیل سرقت کردی ؟ بله! وقتی داخل کیسه همراه او را نگاه کردم فقط چند سی دی، عروسک و شارژر تلفن و شناسنامه همراهش بود، فکر کردم اگر کسی جسد را ببیند از روی شناسنامه شناسایی می شود برای همین هم شناسنامه اش را سرقت کردم.

بعد از قتل چه کردی؟ فرار کردم و به اتاقم رفتم اما وقتی به دستان خون آلودم نگاه کردم ترسیدم، به صاحبکارم زنگ زدم که مرا راهنمایی کند اما او با پلیس تماس گرفت و من دستگیر شدم.

چرا این همه به او اصرار کردی؟ حالم خوب نبود گفتم که هوس جلوی چشمانم را گرفته بود. او می گفت دنبالم نیا! اما من حدود 1000متر به دنبالش رفتم.

آن زن قصد داشت به منطقه جلال آباد برود.

همیشه چاقو به همراه داری؟ بله! در مشهد غریب هستم به همین خاطر همواره با خودم چاقو حمل می کنم!

قبول داری جنایت هولناکی مرتکب شده ای؟ بله! قبول دارم ولی من بنگ مصرف کرده بودم وگرنه این کار را نمی کردم.

یعنی می خواهی بگویی حال طبیعی نداشتی؟ بله!

پس چگونه راه فرار را پیدا کردی؟ یا این که فهمیدی برای شناسایی نشدن مقتول باید شناسنامه اش را سرقت کنی؟ یا جسد را به مکان دیگری ببری؟ نمی دانم!

چه بگویم!

اولین بار کجا بنگ مصرف کردی؟ اولین بار وقتی چهارم ابتدایی بودم با یکی از دوستانم بنگ کشیدم و بعد ادامه دادم.

پشیمانی؟ چاره دیگری ندارم، باید پشیمان باشم.

فکر می کنی ریشه اصلی این جنایت کجاست؟ تنهایی من در خانه مجردی!

حرف نگفته دیگری داری؟ نه!
























این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 73]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن