واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: مديريت چهارده پاره مهدهاي كودك در تعارض با سياستهاي ابلاغي
در حالي هم اكنون چهارده نهاد و مؤسسه مختلف به كودكان پيش از دبستان خدمات آموزشي ارائه ميدهند كه مقام معظم رهبري در سياستهاي ابلاغيشان خطاب به نظام آموزش و پرورش كشور اين مسئله را امري حاكميتي عنوان كردهاند.
نویسنده : نفيسه ابراهيمزاده انتظام
در حالي هم اكنون چهارده نهاد و مؤسسه مختلف به كودكان پيش از دبستان خدمات آموزشي ارائه ميدهند كه مقام معظم رهبري در سياستهاي ابلاغيشان خطاب به نظام آموزش و پرورش كشور اين مسئله را امري حاكميتي عنوان كردهاند. بنابراين عدم ورود صريح آموزش و پرورش به آموزش پيش از دبستان اجراي سياستهاي ابلاغي را با چالش مواجه كرده است. در عين حال كه در نبود متولي ملي و يكپارچه نبودن مديريت مهدهاي كودك، تربيت و شكلدهي به هويت كودكان جايي ميان مراقبت از آنها و آموزش به آنها گير كرده است. در حال حاضر برخي تحليلها گوياي اين مسئله است كه حاكميت نگاه تجاري بر آموزشهاي پيش از دبستان دليل اين تنوع در مديريت مهدهاي كودك است.
سه سال پيش در چنين روزهايي سياستهاي كلي ايجاد تحول در نظام آموزش و پرورش از سوي مقام معظم رهبري ابلاغ شد و از آن پس انتظار ميرفت مدار حركت نظام تعليم و تربيت با وجود اين سياستها و همراهي مفاد سند تحول بنيادين تثبيت شود اما وجود دستاندازهايي در مسير اجراي اسناد و سياستهاي بالادستي نشان ميدهد نظام تعليم و تربيت به دلايل مختلف تن به ثبات حاكميتي نميدهد يا دستكم تاكنون نداده است. بند سياستهاي يادشده بر «ارتقاي جايگاه آموزش و پرورش به مثابه مهمترين نهاد تربيت نيروي انساني و مولد سرمايه اجتماعي و عهدهدار اجراي سياستهاي مصوب و هدايت و نظارت بر آن (از مهد كودك و پيشدبستاني تا دانشگاه) به عنوان امر حاكميتي با توسعه همكاري دستگاهها» تأكيد دارد.
امر حاکمیتی تربیت گرفتار قدرتنمایی دستگاهها
به بيان ديگر از نظر نظام جمهوري اسلامي آموزشهاي پيش از دبستان يك امر حاكميتي است. همچنين دهمين راهبرد كلان سند تحول بنيادين بهروشني تأكيد كرده كه دوره پيشدبستاني حاكميتي است و وزارت آموزشوپرورش مسئوليت آن را بر عهده دارد. بماند كه برنامههاي توسعه پنجساله چهارم و پنجم نيز آموزشهاي پيش از دبستان را مورد توجه قرار دادهاند. با اين وجود در حال حاضر در كشور حدود 14 نهاد و مؤسسه مختلف به كودكان پيش از دبستان خدمات ارائه ميدهند، از جمله وزارت آموزشوپرورش، شهرداري، وزارت ارشاد، سازمان بهزيستي، وزارت بهداشت، سازمان تبليغات اسلامي، كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان و... بخشي از اين مؤسسات تبعيت از سياستهاي كلان ملي را ضروري ميدانند اما برخي ديگر به دلايلي تصور ميكنند كه در صورت اعمال مديريت يكپارچه قدرتشان كم ميشود و با مديريت يكپارچه مخالفت ميكنند. بنابراين مهمترين مسئله كودكان حوزه پيش از دبستان، «فقدان متولي ملي و يكپارچه نبودن مديريت» است.
مخاطب سیاستهای ابلاغی آموزش و پرورش است
البته در اين بين انتقادات و اشكالاتي هم مطرح ميشود. بهعنوان نمونه برخي معتقدند كه «شوراي عالي آموزشوپرورش»، فقط شوراي عالي وزارت آموزشوپرورش است و دامنه اختيارات آنهم محدود به همين وزارتخانه است. همچنين برخي ميگويند كه از كجاي سياستهاي ابلاغي مشخص ميشود كه متولي اجراي آنها وزارت آموزشوپرورش است. رخساره فضلي، مديركل پيشدبستاني آموزشوپرورش ضمن رد هر دو اين انتقادات ميگويد: به لحاظ منطقي مخاطب سياستهاي تحول در آموزشوپرورش، وزارت آموزشوپرورش است و نهادهاي ديگر به عنوان همكار معرفي شدهاند. لذا براي بيرون رفتن از فضاي چالشي موجود و رفع ابهامات، شوراي عالي انقلاب فرهنگي بايد يكبار براي هميشه متولي تعليم و تربيت پيش از دبستان را مشخص كند. وي ادامه ميدهد: طبق قوانين و اسناد موجود كشور، ۴تا ۶ سال دوره رسمي آموزش پيشدبستاني است كه در حال حاضر بهصورت غيراجباري ارائه ميشود.
رسمي بودن بدين معناست كه نظام تعليم و تربيت رسمي و عمومي كشور در برابر اين كودكان مسئوليت و وظيفه قانوني دارد و بايد براي آنها سياستگذاري و برنامهريزي كند، اما چون غيراجباري است، الزامي براي حضور همه افراد اين گروه سني در كلاسهاي پيشدبستاني آموزشوپرورش وجود ندارد. به گفته اين كارشناس تعليم و تربيت از جنبه اهميت، اين دوران طلايي هستند و هر قدر كه به عقبتر برگرديم، ضريب حساسيت بالاتر است و هر قدر فرصتها از دست برود، جبران آن در سالهاي بعد دشوارتر خواهد بود. البته در روانشناسي، عصبشناسي و ساير رشتهها درباره اينكه چه ميزان از فرصتهاي ازدسترفته را ميتوانيم جبران كنيم، اختلافنظر وجود دارد، اما همه موافقند كه اگر امكان جبران هم وجود داشته باشد، بسيار دشوارتر و هزينهبر است.
پای بهزیستی در کفش تعلیم و تربیت
از سوي ديگر و بنا به تصويب مجلس در سال ۱۳۸۸، امور تولد تا چهارسالگي به بهزيستي و از ۴ تا ۶ سالگي به آموزشوپرورش سپرده شد. بر اساس اين مصوبه، اگر بهزيستي بخواهد در حوزه پيش از دبستان فعاليت كند، به مجوز آموزشوپرورش نياز دارد. از اينجا مشكلات و اختلافنظرهايي بين دو دستگاه به وجود آمد تا اينكه نهايتاً در سال ۱۳۸۹، تفاهمنامه سهسالهاي بين دو دستگاه امضا و مقرر شد كه در سال ۱۳۹۲ درباره چگونگي ادامه كار برنامهريزي شود. در سال ۱۳۹۱، به دليل وضعيت خاص آموزشوپرورش كشور، در دستورالعمل اجراي دوره پيش دبستان طي سال تحصيلي ۹۲- ۹۱ گروه سني پنج سالهها مورد توجه قرار گرفتند و براساس آخرين بند آن دستورالعملها و آييننامههاي گذشته لغو شد و برداشت سازمان بهزيستي اين بود كه تفاهمنامه وزارت آموزشوپرورش با اين سازمان لغو شده است و در نتيجه به ادارات تابعه خود در استانها اعلام كردند كه مراكز وابسته به بهزيستي ميتوانند آموزش تا پنجسالگي را انجام دهند و آموزشوپرورش حق مداخله ندارد. بدين ترتيب مشكلات اين حوزه مضاعف شد.
علاوه بر اين فضلي در حالي بخش قابلتوجهي از مسائل مربوط به مهدهاي كودك و آموزش پيش از دبستان از جمله فقدان نظام جامع تربيت مربي پيشدبستاني را مرتبط با فقدان شوراي عالي كودك عنوان ميكند كه تعدد شوراهاي عالي در كشور به حدي شده است كه مديران ارشد دستگاه اجرايي كشور امكان شركت در جلسات تمام آنها را ندارند. شوراي عالي جوانان يكي از اين شوراهاست كه تشكيل جلسه آن هنوز در دولت يازدهم وصال نداده است. با اين وجود وي طي گزارشي از فرآيند حال حاضر آموزش مربي مهد كودك در كشور ميافزايد: تربيت مربي مهدهاي كودك و پيشدبستاني بهصورت استاني توسط مراكزي صورت ميگيرد، بهعنوان مثال جهاد دانشگاهي دورههاي آموزشي برگزار ميكند. علاوه بر آن كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان هم در اين حوزه فعاليت دارد. همچنين در آموزشوپرورش نيروها بنا به آموزشهايي كه ميبينند كدهايي دريافت ميكنند و مطابق آن آموزش دريافت ميكنند. اين كدها مخاطب، ساعات درسي و محتواي آموزشي را مشخص ميكند. به همه افراد يك محتواي ثابت ارائه نميكنيم اما به دليل پراكندگي كه در مربيان پيشدبستاني داشتهايم، بخش بسيار كمي از آنها نيروهاي رسمي آموزشوپرورشاند و مابقي از نيروهاي آزاد در بخش غيردولتي به كار گرفته ميشوند، برنامه براي اينها هم متفاوت است، بهعنوانمثال براي نيروهاي رسمي آموزشوپرورش دوره بهصورت رايگان و براي سايرين با دريافت شهريه ارائه ميشود.
مديركل پيشدبستاني آموزشوپرورش در ارزيابي اين آموزشها ميگويد: به نظرم عناويني كه وجود دارند به جز برخي محورهاي خاص، نهتنها كافي است، بلكه زياد هم هست! اما مسئله اين است كه آيا مربيان بعد از پايان دوره به مهارتهاي مورد نياز ميرسند؟ آيا از آن آموختهها در عمل استفاده ميكنند؟ برخي از مربيان براي كار با كودكان دورههاي آموزشي را ضروري نميدانند، خصوصاً وقتي براساس سياست برخي از دستگاههاي كشور رسالت اصليشان مراقبت از كودكان باشد! در آموزش و پرورش اگرچه مسئله پيش رو مراقبت از كودكان نيست اما در عوض آسيب ما اين است كه خيلي آموزشي هستيم و مدل تربيت رسمي را به خودمان ميگيريم. اين در حالي است كه كار ما نه مراقبت است و نه آموزش؛ كار ما تربيت و شكل دادن به هويت كودكان است. فضلي در پايان اظهار ميكند: به نظر من اينهمه تنوع نبايد وجود داشته باشد! بسياري از اين تنوعها، به دليل نگاه تجاري است كه متأسفانه بر مهدهاي كودك ما مسلط شده است. بسياري از كارهاي اين مراكز بهمثابه يك ويترين جذاب براي والدين است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۲۰:۰۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]