تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):من مأمورم كه صدقه (و زكات) را از ثروتمندانتان بگيرم و به فقرايتان بدهم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816747026




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آخرین گفت‌وگوی ایسنا با محمدحسین حسین‌زاده قبل از شهادت


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۶



محمدحسین حسین‌زاده - جانباز سرافراز دوران دفاع مقدس که از مدیران اسبق جهاددانشگاهی و ایسنا بود، ساعت هفت عصر پنجشنبه گذشته، همزمان با سالروز میلاد حضرت امام علی (ع) دار فانی را وداع گفت وبه همرزمان شهیدش پیوست 27 دی ماه سال 1365 در تقویم دانشگاه تبریز سالروز هجوم وحشیانه رژیم بعثی عراق به دانشگاه و بمباران دانشکده فنی این دانشگاه نام گرفته است. در سال 1365 تعدادی از دانشجویان و کارمندان دانشگاه تبریز در زمینه ساخت مهمات در کارگاه دانشکده فنی این دانشگاه در ساعات غیردرسی در حال تولید بخشی از تسلیحات موردنیاز رزمندگان در جبهه‌ها بودند. این اقدام از اوایل دی‌ماه سال 1365 شروع شده بود و نهایتا در روز 27 دی‌ماه همان سال در حدود ساعت 10:30 شب با همکاری منافقان مورد هجوم وحشیانه رژیم بعثی قرار گرفت و در نتیجه‌ی این هجوم وحشیانه، 22 نفر از دانشجویان مشغول در کارگاه شهید و 8 نفر نیز مجروح شدند. پرونده جنگ برای خیلی‌ها هنوز بسته نشده است. ایثارگرانی که شیمیایی شده‌اند در هر دم و بازدم رنج می‌کشند. آنان شهید زنده‌اند که دار و ندارشان را برای آرامش ما فدا کردند و همچنان در گوشه‌ای با مجروحیت‌شان می‌جنگند. محمدحسین حسین‌زاده، رئیس اسبق جهاد دانشگاهی آذربایجان‌شرقی و مسئول نمایندگی ایسنا در این استان، در زمان بمباران 27 دی، یکی از مسئولان کارگاه فنی دانشگاه تبریز بود. وی که در دوران جنگ تحمیلی شیمیایی شده بود پس از تحمل چندین سال درد و رنج ناشی از جراحات شیمیایی، عصر روز پنجشنبه گذشته در بخش مغز و اعصاب بیمارستان امام رضا(ع) تبریز در پی خونریزی مغزی جان به جان آفرین تسلیم کرد. حسین‌زاده در آخرین گفت‌وگویی که در خصوص بمباران روز 27 دی ماه با خبرنگار ایسنا انجام داده بود، می‌گوید: «آن روز ساعت 22 برای آوردن قند و وسایل دیگر به خوابگاه رفتم، همین که به خوابگاه رسیدم بمباران شروع شد، اصلا احتمال نمی‌دادم کارگاه بمباران شود که یک بمب اصابت کرد جلوی خوابگاه کوی قدس، یکی روی دیوار بیمارستان امام خمینی(ره)، یکی زمین فوتبال و دیگری متأسفانه روی کارگاه فنی دانشگاه. بدون اطلاع از اینکه کارگاه بمباران شده، تصمیم گرفتم به کمک مجروحان بیمارستان امام خمینی (ره) بروم، بعد که رفتم دیدم کارگاه آتش گرفته است باور نمی‌کردم، از روی نرده‌ها پریدم. نمی‌دانستم از چه راهی وارد کارگاه شوم، وارد کارگاه که شدم دیدم بچه‌ها آه و ناله می‌کنند. خدایا این جا چه شده است! 22 نفر از 34 نفر، شهید شده بودند و واقعأ صحنه دلخراشی بود. دوستانم را از دست داده بودم...» «برخی‌ها همچون شهید بزرگوار محسن محمد غریبانی، ایستاده شهید شده بودند، صحنه‌ی بسیار دلخراشی بود، همین الان هم مرور آن خاطرات بسیار سخت و رنج‌آور است، یکی دستانش قطع شده بود، یکی سرش ... . بعد از چند دقیقه مردم عادی هم رسیدند. در کارگاه وسایل آتش‌نشانی بود ولی نتوانستیم آتش را خاموش کنیم. نمی‌دانستیم که باید چکار کنیم، بچه‌های اورژانس رسیدند و شهداء و مجروحان را تخلیه کردند. بخاطر کمبود سردخانه، شهداء را در راهروهای بیمارستان امام خمینی (ع) قرار دادند و از من خواستند آن بزرگواران را شناسایی کنم. من همه را می‌شناختم، ولی در آن لحظه اسم کسی به ذهنم نمی‌رسید. حتی شهدایی که سر نداشتند و نصف شده بودند را هم شناختم چون هر روز با هم بودیم و اندام و لباس‌هایشان تعریف خاصی برایم داشت، ولی با این حال هر چقدر فکر کردم اسمشان به ذهنم نرسید...» این ناگفتنی‌ها را به خاطر شهداء هم که شده باید بگویم. «سالهاست که شهدای بمباران 27 دی را شهید درجه دو حساب می‌کنند این در حالی است که تمامی بچه‌ها رزمنده بودند و لشگر عاشورا آن‌ها را برای ساخت مهمات جنگی پذیرش کرده بود. جالب است وقتی برای تشییع پیکر شهید سید محسن جواهری به اصفهان رفتم، می‌خواستند پیکر مطهر این شهید را در قطعه بمباران شده‌ها تدفین کنند که گفتم اگر بمیرم هم اجازه نمی‌دهم. باید پیکر این شهید را در قطعه شهدا دفن کنند که پدر این شهید بزرگوار به من گفت: «پسرم، تو رفیق فرزند من هستی و حق زیادی بر گردنش داری، اگر پسرم بهشتی باشد، حتی در زباله گاه هم دفنش کنند بازهم خداوند او را به بهشت می‌فرستد و اگر پسرم بهشتی نباشد، حتی در قطعه شهدا هم دفن شود، خداوند او را جای دیگری می‌فرستد» هم حرف عارفی بود و هم حرف منطقی، من هم کوتاه آمدم». «برای برگزاری مراسم تشییع شهداء به شهرهای سیرجان، لارستان، رشت و ... رفتم. خانواده این عزیزان به خوبی و با گشاده رویی از من استقبال می‌کردند و نوع رفتار آنان نشانگر این بود که خانواده‌های شهداء نیز افراد بسیار فهیم و باسوادی هستند. گاهأ رفتارهای عجیبی نشان می‌دادند که با خود می گفتم مگر می‌شود انسان تا این حد فهیم و خدایی باشد؟! جالب است گاهأ برای اینکه من ناراحت نشوم، پیش من گریه و زاری نمی‌کردند. در خصوص این نوع رفتارها خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که این تربیت خانواده‌ها است که یک فرد را به درجه ایثار و شهادت می‌رساند». ما همه دانشجو بودیم در موقع امتحانات هم، تا صبح در کارگاه کار می‌کردیم. شهدای بمباران 27 دی هیچ وقت پست و مقامی نداشتند، ریالی حقوق نمی گرفتیم. یک پیکان داشتیم که 11 نفری سوار آن می‌شدیم و تمام فکرمان این بود که با امکانات کم، کارهای بزرگی انجام دهیم تا شرمنده رزمنده‌ها نشویم...» «بمباران 27 دی بسیار وحشتناک بود. این بزرگواران به شکلی شهید شدند که در کارگاه دنبال تکه‌های بدنشان بودیم و یادم می آید در کفن شهیدی یک دست وجود داشت و در کفن شهید دیگری سه دست. از حسین زاده پرسیدیم، چرا روز 27 دی در تقویم رسمی کشور ثبت نشده است؟ فکر نمی‌کنید روزی این اتفاق و آن شهداء فراموش شوند؟ اظهار کرد: «کوتاهی از ما بود که نتوانستیم این روز را در تاریخ ثبت کنیم. به نظرم من باید محل بمباران را بازسازی نمی‌کردند تا همه ساله دانشجویان با دیدن این محل، بدانند که در چه دانشگاهی تحصیل می‌کنند و جا پای چه دانشجویان بزرگواری می‌گذارند که متاسفانه این اتفاق انجام نگرفت.» «من؟ جایگاه من بسیار پایین‌تر از جایگاه شهداء و خانواده‌هایشان است. فقط به جوانان این کشور می‌گویم که دنبال کسب علم باشند؛ چرا که تمامی مشکلات بخاطر جهالت گریبانگیر آدم می شود...» انتهای پیام








این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن