تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 9 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اگر نمازگزار بداند تا چه حد مشمول رحمت الهى است هرگز سر خود را از سجده بر نخواهد داشت...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819283759




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

استان ایلام در جستجوی هویتش


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: استان ایلام در جستجوی هویتش پایگاه خبری ایلامی ها در یادداشت جدید خود به قلم یاسر بابایی به بررسی و تحلیل ابزارهای هویتی استان ایلام پرداخته است.


در این مطلب آمده است: گذر موفقیت آمیز از بحران هویت، مردم را برای مشارکت بیشتر در اجتماع، اداره امور سیاسی و فعالیت های اقتصادی آماده می کند و شاید دل مشغولی عده ای از دلسوزان آگاه این استان را در نضج و رونق تحزب آگاهانه سیاسی هم برآورده سازد. چه چیزی برای استان ایلام هویت ساز است؟هویت… کدام هویت و چرا؟در زمان تکمیل پرونده ویژه شماره دوم نشریه اندیشه نو که در جستجوی چیستی و چرایی توسعه و عدم توسعه استان ایلام تدوین شد دریافتیم که هویت زیربنای توسعه است. پیشتر، در پرونده ویژه شماره اول نشریه، که جستجویی نقادانه و منصفانه از قبیله گرایی سیاسی در استان ایلام و تأثیر آن در بازی های قدرت و گرفتن مناصب و موقعیت ها در ایام انتخابات بود، دریافته بودیم که آنجا نیز مشکل از هویت است.مادامی که ما یک هویت جمعی در سپهر فرهنگی خود نداریم، مجبوریم به هویت های برآمده از کهن الگوهای شخصی و جمعی خویش در ایل پناه ببریم و در نتیجه اش، جماعات ما انفرادی می شود. با این جماعات انفرادی شده در مناسبات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی استان و کشور ورود پیدا می کنیم و حاصلی جز تناقض و تبعات منفی به بار نمی آوریم.برای جستجوی “من کیستم؟” در استان ایلام، ملموس ترین و نزدیک ترین راه قبیله است و تا وقتی که در روند ملت سازی، به یک هویت استانی مستقل نرسیده ایم، نمی توانیم در نوسازی و توسعه متوازن استان، همگام با سایر نقاط کشور موفق شویم.سوال اینجاست که مردم استان ایلام، “چگونه باید عقاید، قابلیت ها و ویژگی هایشان را تنظیم کنند تا با جهان اجتماعی بزرگ تری که احاطه شان کرده، همخوانی داشته باشند”؟ (فرهنگ و هویت: تاریخ، نظریه و کاربرد انسان شناسی روان شناختی، چارلز لیندوم، محسن ثلاثی، نشر ثالث، 1394،چاپ اول، ص 379) به عبارتی، ایلامی ها چگونه از قبیله بعنوان اولین لایه “خود”ِ جامعه محورشان، عبور کنند و خودشان را با لایه دوم (ایلامی بودن به معنای استانی آن)، لایه سوم (ایرانی بودن به معنای ملی آن) و لایه های بعدی مانند جهانی بودن و اسلامی بودن و کرد بودن و… همخوان سازند و وفق دهند؟هویت انسانی به جای هویت قومیمعنای هویت روشن است و کاربرد این کلمه در فرهنگ و ادب ما، پیشینه ای دراز دارد. داشتن «هویتی معلوم، عامل پیوند آحاد ملت است و اقوام متشکله ملت را چون تار و پود به هم می تند. هویت رشته استوار همدلی و هم نفسی افراد ملت به شمار می رود و بنابراین، باعث و بانی وحدت و یکپارچگی است.» (هویت ملی و هویت فرهنگی، جلال ستاری، نشر مرکز، چاپ سوم، 1387، ص 96)از دیرباز و قبل از آنکه در دوران رنسانس مفهوم ملیت (Nation) کم کم وارد ادبیات سیاسی ملت ها شود، هویت معنایی دیگر داشت و آنچه مهم بود، «هویت انسان» بود نه «هویت قوم». آنگونه که در آیه 30 سوره بقره قرآن کریم آمده است، انسان، خلیفه پروردگار در پهنه زمین است. این هویتِ خلیفه حق بودن، چون در سایه سار آفریدگار قرار می گیرد، انسان نیز در چارچوب قوانین شرع هویت می یابد. پر واضح است که مخاطب اسلام، تمام جامعه بشری و تمام انسان هاست و نه جوامع ملی و قبیله ای.در این تعریف فراگیر از هویت، به جهت آنکه هویت آدمی از لحاظ ارتباطش با حق، معنی و تعریف می شود، و در نتیجه همه مسلمانان از این حیث با هم برابر و برادر هستند، به جای «هویت ملت» که ریشه در قوم و قبیله گرایی دارد و باعث افتراق است، «هویت امت» مطرح است که جامعه بزرگ و فراگیر اسلامی را شامل می شود و عامل وحدت آن نیز «عقیده» است. (همان، 100)جدا از این تعریف هویت، در جستجوی هویت گمشده ایلامیان، به نظر می رسد که باید جستجو را به فرهنگ کشاند؛ زیرا این هویت فرهنگی است که مایه دوام و قوام یک ملت است. هویت فرهنگی مهم ترین عامل وحدت قلبی ساکنان یک جغرافیاست که از تاریخ و مذهب و آداب و رسوم و ادبیات و زبان مشترک گرفته تا مظاهر مدرن امروزی را دربرمی گیرد.اگر ایجاد هویت ملی ریشه عمیقی در سیاست و ایدئولوژی دارد، در عوض هویت فرهنگی چیزی است که در ژرفای روح و جان یک ملت و قوم ریشه دوانده است. با اینکه بیشتر مردم به دارایی هویت فرهنگی خویش واقف نیستند، اما دانسته و ندانسته به آن پایبندند. در جستجوی هویت فرهنگی برای استان ایلام به عُلقه های تاریخی، زبانی و سیاسی گریزهایی کوتاه می زنیم تا شاید بتوانیم این سوال را ایجاد کنیم که چه چیزی برای استان ایلام می تواند هویت ساز باشد تا دیگر کسی در شهرهای دیگر، از ایلامی بودن خجالت نکشد و خودش را غیرایلامی جا نزند؟باستان گرایی در ایلام و هویت سازی نافرجام پهلوی اولایلام کنونی از سال 1308 و در راستای سیاست باستان گرایی پهلوی اول، از “حسین آباد” به “ایلام” تغییر نام داد؛ چیزی که به نظر می رسد از اشاره تورات به سرزمین ایلام و ماجراهای عصر “آشور بانیپال” گرفته شده باشد؛ هر چند که در ترجمه های اولیه تورات به فارسی، نام این سرزمین باستانی بصورت “عیلام” ترجمه شده است، اما در سال 1308، حسین آباد را برای احیای نام تمدن کهن پیش آریایی در ایران، به ایلام تغییر نام دادند: وصله ای ناجور که با توجه به دور بودن تمرکز تمدنی منطقه باستانی مذکور از ایلام کنونی و استقرار معبد چغازنبیل در شوش و خوزستان، نتوانسته برای مردم ایلام چندان هویت سازی کند و قبیله ها همچنان مهم ترین جهان اجتماعی افراد را می ساخته اند.اگر چه به زعم تاریخ دانان، حلقه اولیه تمدن ایلام باستان باعث تمدن سازی و ساخت و سازهای خوزستان شده است، اما این مهم در ناکارآمدی هویت سازی باستان گرایی مبتنی بر تاریخ ایلام باستان تغییری ایجاد نمی کند. متاسفانه آنچه از قلعه های تاریخی و اکتشافات باستان شناسی در ایلام به دست آمده و می آید، آثار شاخصی نبوده و تا کنون نتوانسته ایلامی ها را در یک گذشته تاریخی درخشان شریک کند.فقدان موزه های تخصصی با آثار فاخر و چپاول آثار تاریخی توسط سوداگران فرهنگی و قاچاقچیان عتیقه جات، این آسیب را شدیدتر کرده است. استان ایلام از آثار تمدنی اسلامی و حتی قاجار هم محروم است و قلعه والی شهر ایلام آنقدر بی رویه و غیراصولی مرمت شده است که یک بنای تازه ساز و کپی خانه های قدیمی استان های وسط ایران به نظر می آید تا اثری تاریخی.تنها چیزی که در سبد پیشینه مشترک ایلامی ها باقی می ماند توجه دادن به دوران ایلام باستان و تمدن بومی ساکن زاگرس و فلات ایران است؛ که آنهم فاقد مطالعات چشمگیر است. به گفته بعضی از علاقمندان تاریخ ایلام باستان، اروپایی ها، از برجسته شدن تمدن پیش از آریایی ایلامی ها، عامدانه جلوگیری به عمل آورده اند و گرنه تاریخ ایلام باستان می توانست پیشینه مشترکی برای هویت سازی ایجاد کند.زبان کردی ایلامی و رسمیت از رسم افتاده اشبی گمان زبان یکی از مهم ترین عناصر فرهنگی و یکی از عوامل وحدت آفرین و هویت ساز است. حول مساله زبان مشترک، هویت های ملی و ایدئولوژی های سیاسی اغلب تندروانه ای در همه جای جهان شکل گرفته است و گاهی حاکمان سیاسی در جوامع چند قومیتی، به مبارزه با زبان مشترک اقوام پرداخته اند (مثل برخورد ترکیه با زبان کردی در صد سال اخیر).اگر پوشش و لباس یک قوم در قرن ها و دهه ها بارها عوض می شود، اما زبان پایدار است و مرتبا بالندگی دارد. داشتن زبان مشترک بعنوان وسیله تفهیم و تفاهم و تبادل و انتقال، می تواند افراد را به هم نزدیک کند.زبان ایلام به گفته دکتر «غلامحسین کریمی دوستان» زبان پهلوی اشکانی است و طبق تقسیم بندی های امروز، زبان ایلام، «کردی فِیلی» است که شاخه ای از زبان کردی به شمار آمده و در گروه زبان «کردی جنوبی» تقسیم بندی می شود.تا حدود صد سال پیش که زبان رسمی کردها «گویش ادبی گوران» بود و بعنوان زبان ادبی رایج در استان های ایلام، لرستان، کرمانشاه و کردستان استفاده می شد، ایلامی ها بهترین آثار ادبی را خلق می کردند که نمونه بارز آن اشعار ناب «غلامرضاخان ارکوازی»، «شاکه» و «خان منصور» است.با این اوصاف اما به نظر می رسد که با رواج عامدانه ناسیونالیسم در منطقه پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی و استفاده سیاسی و ایدئولوژیک از زبان کردی برای اهداف جدایی طلبانه در سه کشور ایران، عراق و ترکیه، زبان ادبی گورانی کم کم از رسمیت افتاد و کردی «سورانی» جای آن را گرفت. با رواج کردی سورانی که علاقه ها و انگیزه های سیاسی آشکاری داشت، کردی فیلی ایلامی که بیشترین نزدیکی و قرابت را با گویش ادبی گورانی دارد، اهمیت گذشته خود را از دست داد و رفته رفته به حاشیه رانده شد.از طرفی، استان ایلام که در جغرافیای کردی منطقه حد فاصل بین مناطق لرزبان و عرب زبان است و در آن اقوام لر، لک، عرب و کرد سکونت دارند، از آمیزش زبانی گریزی نداشته است. شاید آن خواننده کرمانشاهی که در ایلام کنسرت موسیقی داشت و به طعنه در یکی از اشعارش گفت دوستت دارم به زبان ایلامی، اما نمی دانم کردی است، فارسی است و یا لری است، اشاره اش تا حدودی درست باشد.تمام عوامل یاد شده دست به دست هم دادند تا کردی ایلامی برای عموم مردم ایلام زبانی قابل افتخار نباشد و به سختی بتوان آن را زبان مشترکی به حساب آورد که بتواند برای 620 هزار نفر ایلامی هویتی فرهنگی ایجاد کند. برگردان های ناشیانه رادیو تلویزیون ایلام و انگشت شمار بودن آثار مکتوب در دهه های گذشته این نقص را دامن زده اند.اگر چه به زعم فعالان ادبیات کردی ایلامی، همینکه زبان کردی ایلام توانسته تا کنون خودش را حفظ کند، یعنی اینکه هویت ساز است، اما گرایش سوال برانگیز خانواده های ایلامی به فارسی صحبت کردن با کودکان خلاف این ادعا را ثابت می کند.شعر و ادبیات کردی در ایلام سال ها با هجاها و درونمایه اشعار فارسی سروده می شده و تنها در ده سال اخیر است که شاعران کردی سرای ایلامی، با رجوع به سنت های ادبی بومی ایلام، توانسته اند جان دوباره ای به کردی فیلی ببخشند و شعر کردی ایلام را دوباره در غرب کشور سرآمد کنند.اگر چه گردآوری دیوان اشعار کلاسیک ایلامی و جمع آوری ضرب المثل ها توانسته تا حدودی پشتوانه خوبی برای ادبیات کردی ایلامی فراهم کند و شعر کردی ایلامی رشد خوبی در این سال ها داشته است، اما اصلا کافی نیست و نمی تواند بعنوان زبان مشترک، مبنای محکمی برای هویت سازی در ایلام باشد.به نظر می رسد که گنجینه های زیادی از افسانه ها، اسطوره ها، اشعار فولکولور، تاریخ شفاهی و ماجراهای گذشته های دور و نزدیک ما هنوز دست نخورده باقی مانده اند. ضروری است که ادیبان، نویسندگان و شعرای خوب استان، برای شناساندن اصالت فرهنگی ایلامیان به تعمق، غور و خوض در اساطیر و افسانه ها و قصه های بومی این استان بپردازند و با کشف زبان رمزگونه آنها، خصائص فرهنگی ایلام را بیرون بکشند و با زبان هنر برای مردم بازگو کنند تا مردم نیز بتوانند از آن بعنوان مولفه ای هویت ساز بهره ببرند. بدون این هویت فرهنگی، استان ایلام نخواهد توانست در پروسه «ملت سازی»، پا به پای استان های دیگر حرکت کرده و از استعدادها و ظرفیت های خود استفاده کند و در نتیجه، همچنان توسعه نیافته تر از دیگران باقی خواهد ماند. پر واضح است که نقش دیگر هنرها در این مهم کمتر از ادبیات نیست.انفرادی شدن جماعات، سرچشمه بحران هویتاینکه استان ایلام در جستجوی هویتش، می خواهد از باستان گرایی، هویت بر مبنای زبان کردی و یا از قرار گرفتن در اتمسفر شیعی منطقه بعنوان استان صد در صد شیعه کشور (که در این مقال به آن پرداخته نشد) بهره بگیرد بر کسی پوشیده نیست، اما بحران هویت در دانش سیاسی، یکی از موانع توسعه است و تا از آن عبور نشود، گر چه شاید چیزی بدقواره به نام توسعه داشته باشیم، اما بی شک توسعه به معنای واقعی کلمه نخواهیم داشت.«سیدعبدالعلی قوام» معتقد است: «عبور از بحران هویت به مفهوم تلاش برای کسب هویت ملی است که در طی آن، افراد سعی می کنند در سرزمین معینی کلیه افراد را در خصوصیات فرهنگی خویشتن، سهیم و شریک بدانند.» (نوسازی و توسعه سیاسی، 178)قوام به پیروی از نظریات «لوسین پای» معتقد است که «انفرادی شدن جماعات» باعث این بحران شده است و برای عبور از این بحران و توسعه مشارکت سیاسی مردم، حتما باید از آن عبور شود. انفرادی شدن جماعات باعث می شود که گروههای مختلف اجتماعی و فرهنگی از هم پاشیده شوند، «به نحوی که باعث از خودبیگانگی انسان از خود انسان و از سایر انسان ها می شود.» (همان)قوام برای عبور از بحران هویت به مساله «آگاهی» اشاره می کند. وی در کتاب نوسازی و توسعه سیاسی می نویسد: «بر اثر نوعی خودآگاهی، انسان به وجود خود پی می برد. این وضعیت باعث می شود که افراد به ارزش خود پی ببرند و بدانند که در چه مرحله ای از سرنوشت تاریخی و اجتماعی خویش قرار دارند». (همان، 179)هر چند که نظریه بحران، برای تشکیل یک نظام سیاسی در یک «کشور» مطرح شده و قومیت را در بعد کشوری می بیند، ولی مسائل داخل استان ایلام نیز در راستای آن قابل توضیح است.وقتی افراد جامعه و جماعات درونش، به این خودآگاهی برسند و بدانند چه چیزی آنها را به هم پیوسته کرده و هویتِ همبستگی ساز آنها در چه چیزی قرار دارد، درخواهند یافت که تنها جماعت خودشان آخرین دایره دنیا نیست و جهان های موازی بسیار بزرگ تر و فراگیرتری نیز در اطرافشان وجود دارد. با این خودآگاهی، مولفه های هویت ساز ملی و جهانی بر افراد آشکار می شود و به نظر می رسد که استان ایلام در چنین وضعیتی بتواند هویت استانی خودش را تعریف و بازسازی کند.مهم، رسیدن به آن خودآگاهی است و یافتن پاسخ این پرسش که چه چیز و یا چیزهایی در استان ایلام می توانند هویت ساز باشند؟ این آگاهی، عامل اصلی هویت سازی است که در سایه آن، ایلام می تواند به یکپارچگی فرهنگی برسد. در چنین شرایطی است که ایلام می تواند در بعد کشوری، مرحله «ملت سازی» را به خوبی تکمیل کرده، و در عرصه جهان اسلام با هویت شیعی خود، در مرحله «امت سازی» نقش مهمی ایفا کند.با حل شدن مشکل هویت، مردم استان ایلام در فرآیندی قرار می گیرند که برخلاف گذشته، به خاطر وفاداری و اهمیت قائل شدن برای یک نظام سیاسی بزرگ تر و وسیع تر به نام ایران و یا جهان اسلام، بتوانند در وفاداری به قبیله و عشیره و گروه های ایلی و روستایی خویش، تغییر نگرشی و روشی ایجاد کنند.گذر موفقیت آمیز از بحران هویت، مردم را برای مشارکت بیشتر در اجتماع، اداره امور سیاسی و فعالیت های اقتصادی آماده می کند و شاید دلمشغولی عده ای از دلسوزان آگاه این استان را در نضج و رونق تحزّب آگاهانه سیاسی هم برآورده سازد.با این عینک اگر به استان ایلامی که بحران هویتش را حل کرده است بنگریم، استانی یکپارچه و همبسته خواهیم داشت که مردمانش در تمام عرصه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، با انگیزه هایی فراقبیله ای فعالیت می کنند. بی گمان اگر در چنین حالتی، از مکانیسم های «جامعه پذیری سیاسی» و ظرفیت های خوب احزاب، درست استفاده شود، هویت ایجاد شده، محکم ترین پایه را برای توسعه متوازن استان ایلام و مطالبه «فرصت های برابر» در کشور ایجاد خواهد کرد.منبع: پایگه خبری تحلیلی ایلامی ها6033



31/01/1395





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن