تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1842379526




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

عطار از چه می‌گوید؟


واضح آرشیو وب فارسی:الف: عطار از چه می‌گوید؟

تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۵ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۳۶
 بیست و پنجم فروردین‌ماه روز بزرگداشت عطار نیشابوری است.به گزارش ایسنا، پیمان شوهانی - مدرس دانشگاه - در یادداشتی درباره این شاعر و عارف نوشته است: فریدالدین ابو حامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحاق عطار کدکنی نیشابوری، مشهور به شیخ عطار نیشابوری، از عارفان و شاعران نامی و بلندآوازه قلمرو ادبیات پارسی در پایان سده ششم و آغاز سده هفتم هجری است که به همراه حکیم سنایی و مولانا، از قدوه‌های ادبیات عرفانی شمرده می‌شوند.بر چینی نازک تنهایی زندگی عطار نیز همچو ناصرخسرو، سنایی و دیگر اکابری که سر زلف سخن را به قلم شانه زده‌اند، گرد و غبار ابهامات مناقب و کراماتی است که از انقلاب درونی و غلیان فکری آن‌ها در راه معرفت و توحید شادروان و سراپرده الهی حکایت دارد؛ غبار ابهامی که هنوز بعد از سده‌های مدید سپری‌شده از سرگذشت مرغان منطق‌الطیرش که از عجز خود در رسیدن به پیشگاه سیمرغ، بیان می‌داشتند:" ما همه مشتی ضعیف و ناتوانبی‌پر و بی‌بال و نه تن نه توانکی رسیم آخر به سیمرغ رفیعگر رسد از ما کسی ؟ باشد بدیع "سرانجام به سلامت این سفر پرخطر خطیر روحانی را پشت سر گذاشتند و باز در تحیر جمله سرگردان شدند و از نوعی دگر حیران، چون:" خویش را دیدند سیمرغ تمامبود خود سیمرغ سی مرغ مدامچون سوی سیمرغ کردندی نگاهبود این سیمرغ این کین جایگاه "بر دکان عطاری شیخ در نیشابور نشسته است. دکانی که ملاقات سائلی با کاسه چوبین با پیر اسرار را سبب شد که عطار نیز دچار دگرگونی روحی و فکری شد و افسار نفس اماره نمرودی را رام و مطیع نفس خلیلی و کلیمی کرد. و این پیر اسرار با دسته پرندگان به راهبریِ هدهدِ هادی‌شده و صاحب سِر سلیمان و موسیچه موسی صفت همراه می‌شود و برای موسیقار زدن در وادی معرفت برمی‌خیزد و در ابتدای کار سیمرغ نظاره‌گر می‌شود:" ابتدای کار سیمرغ ای عجبجلوه‌گر بگذشت بر چین نیم شبدر میان چین فتاد از وی پریلاجرم پر شور شد هر کشوریهر کسی نقشی از آن پر برگرفتهرک دید آن نقش، کاری درگرفتآن پر اکنون در نگارستان چینستاطلبو العلم و لو بالصین ازینست "منطق‌الطیر از برجسته‌ترین مثنوی‌های تمثیلی ادب پارسی است که در ( ۴۴۵۸ ) بیت و در بحر رمل مسدس محذوف ( فاعلاتن فاعلاتن فاعلن ) به سلک نظم در آمد و بسیاری از حجاب‌ها و نقاب دقایق رخ اندیشه ادبیات عرفانی به‌دست پیر اسرار گشوده شد.عطار در این منظومه تمثیلی، مخاطب و سالک راه حق را همراه با مرغانی می‌کند که در فهم زبان آنان سلیمان نبی در قرآن کریم می‌فرماید:وَقَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّیْرِ و َأُوتِینَا مِن کُلِّ شَیْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ ( آیه ۱۶ سوره نمل ) .شیخ بسیاری از دقایق و نکته‌های نغز عرفانی را که معقول و انتزاعی هستند و در اوهام عام نمی‌گنجند:شرح شکن زلف خم اندر خم جانانکوته نتوان کرد که این قصه دراز استرا به صورت محسوس در این اثر عرفانی به زیبایی هر چه تمام‌تر به تصویر می‌کشد. هر پرنده نماد و سنبل یک تیپ از انسان‌هایی است که در اجتماع حضور دارند و می‌کوشند تا به جانان خود دست یابند. چه اکثر پرندگان به نزد هدهد می‌روند و زبان برمی‌گشایند که هر جمع و گروهی دارای شهریاری هستند؛ پس چرا ما افسر و پادشاهی نداشته باشیم؟ پس از او می‌خواهند که آنان را به نزد شهریار خود ببرند." مجمعی کردند مرغان جهانآنچ بودند آشکارا و نهانجمله گفتند این زمان در دور کارنیست خالی هیچ شهر از شهریارچون بود که اقلیم ما را شاه نیستبیش ازین بی‌شاه بودن راه نیستیک دگر را شاید ار یاری کنیمپادشاهی را طلب کاری کنیم "یکی از بازیگرانی که در منظومه منطق‌الطیر، از " اندر خم هفت شهر عشق " به سلامت گذر کرد، شیخ صنعان است.شیخی پارسا که پیرانه‌سرش عشق جوانی صنم ترسا به سر افتاد و بزرگ اولیایی که عارفان جمیل‌اند و عاشقان جمال؛" شیخ صنعان پیرعهد خویش بوددر کمال از هرچ گویم بیش بود "یکی از اکابر عرفا که خواجه حافظ نیز حلقه بندگی و اردات خود را نسبت بدو در گوش خرد و جان خویش نهاده و در برابر مجد و بزرگی کرامت و نفس حق او، زانوی تعبد بر زمین می‌نهد و دست ادب و ارادت بر سینه دارد. و تنها شیخی است که در دیوان خواجه مورد بغض حافظ نیست؛ چه لسان الغیب بر شخصیت شیخ نیز به مانند صوفی و زاهد بر تندی می‌تازد و او را با انواع استعارات عنادیه و ریشخندیه مورد لطف سخن نغز و دلکش خود قرار می‌دهد." گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکنشیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشتوقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیرذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشت "عابد زاهدی که پیر و دره نادره روزگار خویش بود و در آخر کار نام و ننگ را به طاقچه نسیان و فراموشی می‌سپارد و خرقه تعبد و صوفی‌گری را در رهن خانه خمار دختر ترسا قرار می‌نهد.یکی از مهمترین نکات داستان شیخ پارسا و دختر ترسا که عطار بدان اشاره داشته، "عنایت حضرت حق" است که از نظر عرفا بسیار حائز اهمیت است. از نظر عرفا عنایت توفیقی است که نصیب هر کسی نخواهد شد؛ آنچنان که در داستان شیخ صنعان، دختر ترسا چون مورد عنایت خدا قرار دارد، بعد از این که شیخ بر دختر پری‌چهره! اسلام را عرضه می‌کند، مه عاشق‌کش رومی، اسلام می آورد و با اسلام جان شیرین از قالب، تهی می‌کند و جان بر جانان‌آفرین تسلیم می‌کند." گفت شیخا طاقت من گشت طاقمن ندارم هیچ طاقت در فراقاین بگفت آن ماه و دست از جان فشاندنیم جانی داشت بر جانان فشاند "اما شیخ صنعان با این همه طاعات و عبادت، تنها به خاطر زنگار ریایی که آینه دل او از آن غماز نبوده، چنان به بوته آزمایش و امتحان سپرده می‌شود و به دشواری می‌افتد که مریدان نیز دچار سرگشتگی می‌شوند:" دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ماچیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما ؟ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون ؟روی سوی خانه خمار دارد پیر ما "برای روشن شدن هر چه بیشتر این سِر عرفا باید به این دو بیت حافظ اشاره کرد. آنجا که می‌فرماید:کمر کوه کم است از کمر مور این جاناامید از در رحمت مشو ای باده‌پرستکمره کوه مجازاً انسان‌هایی هستند که دارای طاعات و عبادات بی شماری هستند و کمر مور مجازاً کسانی هستند که از نظر ایمان و تقوا ضعیف هستند؛ اما از نظر حافظ راه رستگاری و نجات در این است که باید دید و منتظر ماند که در آخر چه کسی مورد عنایت حضرت دوست قرار می‌گیرد.زاهد شراب کوثر و حافظ پیاله خواستتا در میانه خواسته کردگار چیستاین عنایت و جذبه الهی که در داستان شیخ صنعان، نصیب دختر ترسا می‌شود، در مثنوی مولانا شامل حال پیر چنگی می‌شود که در روزگار عمربن خطاب، چنگ‌نوازی شهیر بود که از ناله چنگ او " گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل " و " از نوایش مرغ دل پران شدی ، وز صدایش هوش جان حیران شدی "اما:" چون برآمد روزگار و پیر شدباز جانش از عجز پشه‌گیر شدگشت آواز لطیف جان‌فزاشزشت و نزد کس نیرزیدی بلاشآن نوای رشک زهره آمدههمچو آواز خر پیری شده "سرانجام تصمیم می گیرد که مرغ جانش را از بند تعلق جسم رها سازد و عیسای روحش را بر خر عیسی که مظهر کالبد جسمانی است، بنشاند و خطاب به آن که ملکش بی زوال است و به‌وصفش نطق صاحب عقل لال، بیان می‌دارد:" معصیت ورزیده‌ام هفتاد سالباز نگرفتی ز من روزی نوالنیست کسب امروز مهمان توامچنگ بهر تو زنم کان توام "و چون مورد عنایت حق قرار دارد، به آواز دوست گوش جان می‌سپارد و به فنای افعالی ( موتوا قبل ان تموتوا ) می رسد و آواز شه ملک لا یزال بر حلقوم او جاری می‌شود :" ای فناتان نیست کرده زیر پوستباز گردید از عدم ز آواز دوستمطلق آن آواز خود از شه بودگرچه از حلقوم عبدالله بودگفته او را من زبان و چشم تومن حواس و من رضا و خشم تورو که بی یسمع و بی یبصر تویسر توی چه جای صاحب‌سر تویچون شدی من کان لله از ولهمن ترا باشم که کان الله له "و این لطف و عنایت حضرت حقی است که عمر بعد از شنیدن آن، انگشت تحیر بگزد عقل به دندان :" پیر چنگی کی بود خاص خداحبذا ای سر پنهان حبذا "پیمان شوهانی _ استاد دانشگاه پیام نور شوش دانیال ( ع )»







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 80]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن