واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به مناسبت روز عطار: پادشاه صورت و معنا تهران - ايرنا - در 60 كيلومتري نيشابور قديم، در قريه كوچك كدكن افرادي بزرگ در فرهنگ ايران ظهور كرده اند كه كه همچون قله چهل تن كدكن، رفيع و بلندبالا بوده اند و اما شهرت يكي افسانه وار است.
صاحب ديوانان، سپهسالاران، شيوخ و انديشمنداني چون كريم الشرق كدكني , تاج الدين علي كدكني , نورالدين منشي كدكني وميرزا شفيع كدكني, شيخ حيدر، فخر الشعراي كدكني , ميرزاي خاوري , شيخ ميرزا محمد شفيع كدكني , شيخ هادي كدكني و دكتر محمد رضا شفيعي كدكني جملگي باعث و باني رونق بازار علم و ارشاد در خراسان و ايران بوده اند ، اما به يقين هيچيك از اين نامها، نامي تر از فريدالدين پسر بازيگوش رابعه و شيخ ابراهيم عطار نشد كه از اوان كودكي چنان گوش هوش به پندهاي پدر سپرد كه بي مكتب و مرشد، روزي معلم بزرگ عرفان تاريخ ايران زمين شد . تا جايي كه مولاناي بزرگ دربارهٔ مقامش مي گويد:هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم يك كوچهايماهميت انديشه هاي عرفاني عطار در شكلدهي به عرفان اسلامي و مقام والايي كه وي در غزل و شعر پارسي دارد، بر اهل علم پوشيده نيست.از ميان آثار شيخ الشيوخ، يعني اسرارنامه،منطق الطير، الهينامه، مصيبتنامه،مختارنامه، ذكرةالاولياء، ديوان اشعار منطق الطير جايگاه ويژه اي دارد و عطار اين نام به معناي زبان پرندگان را از آيه اي در سوره نمل قرآن مجيد گرفته است.اين مثنوي 4 هزار بيتي كه مهم ترين و برجسته ترين و مشهورترين تمثيلي تاريخ ادبيات فارسي است . در اين مثنوي داستان سفر گروهي از مرغان است كه براي جستن و يافتن سيمرغ كه پادشاه آنهاست به راهنمايي هدهد به راه مي افتند و در راه از هفت مرحله ي سهمگين مي گذرند و در هر مرحله ، گروهي از مرغان از راه باز مي مانند و به بهانه هايي پا پس مي كشند تا اين كه، پس از عبور از اين مرحله هفت گانه ، سرانجام از گروه انبوه مرغان كه در جست و جوي سيمرغ هستند ، تنها سي مرغ باقي مي مانند و چون به خود مي نگرند در مي يابند كه آن چه بيرون از خود مي جسته اند - سيمرغ - اينك در وجود خود آنهاست .منظور عطار از مرغان ، سالكان راه و از " سي مرغ " مردان خداجويي است كه پس از عبور از مراحل هفت گانه ي سلوك يعني ( طلب، عشق ، معرفت ، استغنا، توحيد ، حيرت ، فقر و فنا) سرانجام حقيقت را در وجود خويش كشف مي كنند.عطار با بيان اين داستان تمثيلي ، مراحل سير و سلوك را در سفر تمثيلي سي مرغ به سوي سيمرغ به تصوير مي كشد .قبل از عطار كساني به اين طرح منطق الطير توجه داشته اند، كساني چون ابوعلي سينا و امام محمد غزالي " رساله الطير " نگاشته اند . اما بايد انصاف داد كه هيچكدام اولا آن جذابيت و ثانيا آن سادگي منطق الطير عطار را ندارد و از اين رو منطق الطير عطار همه آن ها را در طي زمان تحت الشعاع خود قرار داد.محققان و پژوهشگران درباره تاثير پذيري اربابان ثلاثه تاريخ ادبيات ايران زمين؛ مولانا، سعدي و حافظ از عطار نيشابوري بسيار گفته اند كه اين همه در اين مقال و مجال نمي گنجد.از چهره هاي شاخص ادبي معاصر هم نقد و نظر درباره عطار فراوان است اما شايد بهترين تعبير را درباره عطار، همشهري وي دكتر محدرضا شفيعي كدكني دارد جايي كه مي كويد: « عطار را بايد از نو شناخت، عطار راستين و عطار تاريخي را از عطارهاي مجعول در طول قرون و اعصار جدا كرد، آثار برساختۀ درويشان مهملسراي مبتذل و بيمايه را از قلمرو آثار او به دور كرد و كار را از آثار مسلم و قطعيالصدور او آغاز كرد؛ » و نيز در جايي مي گويد: « مهمترين ويژگي غزلهاي عطار، تناسبي است كه ميان صورت و معني در اين آثار ديده ميشود. ما صورت را به معني عام كلمه در اينجا به كار ميبريم كه شامل زبان، تصوير، رمز، موسيقي و قالب عمومي شعر است و معني را برابر محتوا يا پيام؛ به همين دليلِ تناسبِ صورت و معني است كه در غزل عطار، خواننده هيچ عنصري را زايد احساس نميكند و انتخاب تكبيت از آن بسيار دشوار است. بايد غزل انتخاب كرد؛ نه تكبيت؛ در صورتيكه از اغلب شاعران بزرگ غزلسرا، ميتوان به تكبيتهايي قناعت كرد.»جدا از مضامين عرفاني، موارد مهم ديگري هست كه در شعر عطار با جلوه نمايي چشمها را خيره كند از جمله نگاه يك عارف ايراني در قرن ششم به زن كه به دور از نگاه كليشه اي و خشك فرهنگي جهان پيراموني او است.پير اسرار در سرتاسر اشعارش غالبا هرجا سخن از زن آورده براي او يك جايگاه و منزلت اجتماعي متصور شده است و حضور وي را در وقايع اجتماعي و اجتماع مهم و ضروري مي داند.درباره عطار چند كتاب مهم نوشته شده است كه از آن ميان، «شرح احوال عطار» از دكتر فروزانفر، زبور پارسي از دكتر شفيعي كدكني و كتابي «درباره عطار» از دكتر زرينكوب براي علاقمندان، مستندتر و سودبخش تر است.فرنگي هايي نظير هلموت ريتر؛ ايران شناس آلماني، فرانكلين لوئيس؛ استاديار مركز مطالعات خاورميانه دانشگاه شيكاگو، هرمان لندولت؛ استاد بازنشسته دانشگاه مكگيل و بسياراني در وصف حكمت و معرفت وي سخن ها گفته و حتي كتب و رسالاتي به رشته تحرير دراورده اند.باري، عطار، عطار است و به مثابه با " اسم " كه در قديم به پزشكان، عطار ميگفتند ، رسم او هم درمان درد است و براي هر آنكس كه انسان است از هر نژاد، قوميت و مليتي نسخۀ درمان تجويز مي كند؛ دارويي كه از وصال و رسيدن و درآغوش كشيدن جان مي گويد و مهر به رگ ها مي دمد. از همين رو نسخه اش تاريخ انقضاء ندارد و هنوز، زمزمۀ " هفت شهر عشق " عطار بر سر هر كوچه و بازاري جاري است.حتي پس از ساليان دراز و تنهايي انبوه بشر بايد اين شعر شفيعي كدكني را كه حلاجيان را لب به ستايش گشوده است در وصفش خواند:خاكستر تو را باد سحرگهان هر جا كه برد مردي ز خاك روييد در كوچه باغ هاي نيشابور مستان نيم شب به ترنم آوازهاي سرخ تو را باز ترجيع وار زمزمه كردند نامت هنوز ورد زبان هاست و در توصيف معلم عرفان پارسي، مروج عقلانيت و معنويت، و مصنف هفت شهر عشق،بايد بي گزافه و اطالۀ كلام از نگين فيروزۀ انگشتري زيباي ديار فيروزه و فيروزان و از طبع بلند خود شيخ مدد گرفت كه :جانا، حديث حسنت، در داستان نگنجد رمزي ز راز عشقت، در صد زبان نگنجداز: علي اسديفراهنگ**3079**1569
25/01/1395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 114]