پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1851401463
نقد سخنرانی سروش محلاتی در اردکان
واضح آرشیو وب فارسی:اردکان گویا: نقد سخنرانی سروش محلاتی در اردکان حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای سروش محلاتی سلام علیکم؛ متن سخنرانی شما را در مراسم سالگرد همسر مرحوم آیت الله آقا سید روح الله خاتمی خواندم. با احترام نکاتی را خدمت شما تقدیم می کنم. حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای سروش محلاتی سلام علیکم؛ متن سخنرانی شما را در مراسم سالگرد همسر مرحوم آیت الله آقا سید روح الله خاتمی خواندم. با احترام نکاتی را خدمت شما تقدیم می کنم.اردکان گویا ؛ حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای سروش محلاتی سلام علیکم؛ متن سخنرانی شما را در مراسم سالگرد همسر مرحوم آیت الله آقا سید روح الله خاتمی خواندم. با احترام نکاتی را خدمت شما تقدیم می کنم. اول: سخنرانی حضرتعالی از دو بخش تشکیل شده بود. بخش اول کلیاتی در مورد «محبوبیت» و مسائل مربوط بدان بود و بخش دوم تطبیق این کلیات بر برخی افراد خاص. در کلیات، بیاناتی در مورد محبوبیت، مطلوبیت و ارزش محبوبیت بین مردم، ارتباط محبوبیت بین مردم و محبوبیت نزد خداوند و مانند آن داشتید. اما جای چند نکته خالی بود که یا در ذهنتان نبود و یا به دلیل اینکه با طرح آن نمی توانستید کلیات را بر افراد خاص مدنظرتان تطبیق نمایید مطرح نفرمودید. یک نکته بحث محبت کاذب و صادق یا بهتر بگوییم محبت جاهلانه و عالمانه است. بسیاری از افراد ممکن است نسبت به شخصی محبت داشته باشند ولی وقتی علم به رفتار و عقاید آن شخص پیدا کردند از آن رویگردان شوند. بنی صدر مثال خوبی در این زمینه است. بنی صدر تغییر رفتار نداده بود بلکه بسیاری از مردم از منویات و افکارش خبر نداشتند. ولی وقتی از رفتار و عملکردش مطلع شدند «محبوبیت» جای خود را به «مبغوضیت» داد. نکته دیگر که در سخنان شما مغفول مانده، ملاک حب و بغض است. در روایات متعدد از فریقین بر «حبّ فی الله» و «بغض فی الله» تاکید شده است. حبّی که ناشی از تعصب، قومیت گرایی و مانند آن باشد نزد خداوند ارزش ندارد. این آیه قرآن را متذکر نشدید که «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّه ». بقره: 165؛ گروهی از مردم شریکانی برای خدا می گیرند که به اندازه خدا آن را دوست دارند. پس محبت های ناصحیح و ضد ارزش هم داریم. دوم: حضرتعالی بر آیه شریفه ««إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَـنُ وُدّا»(مریم/۹۶) تاکید بسیار داشته و توضیحات زیادی در تفسیر این آیه داشته اید. ولی جای سؤال است که چرا تنها به خبر این جمله اسمیه پرداخته اید و سخنی از مبتدای آن نگفته اید؟؟؟ تمام آنچه درمورد سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَـنُ وُدّا مطرح کرده اید برای مؤمنین و کسانی است که عمل صالح انجام می دهند. به عبارت دیگر خداوند دوستی کسی را در در دل مردم جای می دهد که اهل ایمان و عمل صالح باشد. حال سؤال این است که کسانی که شما این آیه را بر آنها تطبیق کرده اید متصف به این اوصاف هستند؟؟؟ کسانی که به تعبیر مقام معظم رهبری ظلم بزرگی در حق نظام اسلامی روا داشتند، مصداق این آیه هستند؟؟ مغالطه شما این است که در نظر دارید از محبوبیت برخی به این مطلب برسید که وی لزوما انسان صالح و مؤمنی است در حالیکه این آیه در مام بیان این نکته است که دوستی اهل ایمان و عمل صالح در دلهای مردم جای دارد نه اینکه هر کس محبوب بود اهل ایمان باشد. ممکن است کسی یک عمر منافقانه زندگی کند و در ظاهر محبوب مردم هم باشد ولی در درونش ایمان واقعی به خدا نباشد. سوم: در برداشتی از تعبیر امیرالمؤمنین علیه السلام «وَ إِنَّمَا یُسْتَدَلُّ عَلَى الصَّالِحِینَ بِمَا یُجْرِی اللَّهُ لَهُمْ عَلَى أَلْسُنِ عِبَادِهِ»(نهج البلاغه/ نامه۵۳) گفته اید: «جناب مالک! نگو من به داوری و نظر مردم کاری ندارم؛ بدان که براساس آنچه بر زبان مردم جاری می شود، می توان فهمید که شخص شایسته است یا شایسته نیست. همین نظر مردم واقعیت ها را نشان می دهد که «یُسْتَدَلُّ عَلَى الصَّالِحِینَ» اولا این مساله می تواند مربوط به صلاح ظاهری باشد یعنی اگر شخصی در ظاهر ظاهر الصلاح بود و و مردم در مورد وی بد نمی گویند و بلکه از خوبی او یاد می کنند حکم به صلاح ظاهری او می کنیم و همین مقدار کافی است و لازم نیست تجسس کنیم. اما اینکه این روایت دلالت داشته باشد اگر مردم خوبی کسی را بگویند نزد خداوند نیز انسان صالحی باشد، صحیح به نظر نمی رسد. این مطلب درستی است در صورتی که همه یا غالب مردم نسبت به کسی زبان به خوبی بگشایند. شما خود نیز گفته اید:« آیا همه مردم نمی فهمند؟! همه مردم اشتباه می کنند؟! حتی اگر احتمال خطا هم وجود داشته، قطعا احتمال خطا در داوری جمع، کمتر از احتمال خطا در داوری فرد است. پس حاکم حق ندارد، داوری جمع را نادیده بگیرد و درک خود را مبنا قرار داده و استبداد پیشه کند. قضاوت مثبت جامعه – «السن عباده» – را خداوند به خویش نسبت می دهد، ولی آیا می توان قضاوت یک شخص را هرچند حاکم هم باشد، به خدا نسبت داد؟» حال اگر همه مردم چنین قضاوتی نداشتند و یا برخی ذکر خیر کسی را گفتند و برخی دیگر ذکر شر آن فرد را چه باید کرد؟ مصداقی که شما این جملات را با آن تطبیق داده اید از این قبیل است. ولی متاسفانه بگونه ای سخن گفته اید گویا همه ایران را اردکان یزد و زادگاه آقای خاتمی دانسته اید!!! چهارم: بارها در سخنان خود از استبداد حاکم سخن گفته اید و با مثالهایی سعی بر تطبیق افراد مورد نظرتان بر اهل بیت و مخالفان این افراد را با دشمنان اهل بیت مقایسه کنید. این تطبیق خواسته یا ناخواسته صورت گرفته است و البته از حضرتعالی مسبوق به سابقه است. مقاله «تبرئه یزید هرگز» را از یاد نمی برم که با مقایسه نقش یزید در کربلا و انتقاد از دیدگاه کسانی که قائل به تطهیر یزیدند، سعی در تطبیق آن بر حکومت اسلامی و مسؤولین ارشد نظام اسلامی داشتید! شما وقتی با اعتراض برخی طلاب نسبت به چنین روشی مواجه شدید، گفته بودید چنین قصد و برداشتی نداشته اید! با اینکه خود واقفید که چه قصد تطبیق داشته باشید و چه نداشته باشید به هدف خود رسیده اید چون خواننده تطبیق می کند و از شما اجازه نمی گیرد. به همین دلیل بعد از این مقاله برخی سایت های ضد انقلاب اینگونه تیتر زدند: «انتقاد بی سابقه سروش محلاتی به رهبر ایران!» احتمالا در مراسم سالگرد همسر آیت الله خاتمی با این تطبیقاتی که ذکر کرده اید مورد مدح قرار گرفته باشید و احیانا از شجاعت شما هم تقدیر کرده باشند ولی توجه داشته باشید بسیاری از شرکت کنندگان در این مراسم مردمی بودند که عاشق ولایت اند و در عین حال شخصیت آقای خاتمی به دلیل بیت مرحوم آیت الله خاتمی و برخی ویژگیهای شخصیتی ایشان برایشان محترم است و لذا اهانت به وی را بر نمی تابند؛ ولی عشق رهبری در دلشان است و اگر روزی برایشان روشن و واضح شود که رهبری از آقای خاتمی و اعمال وی ناراضی است و خاتمی از رهبر اطاعت نکرده است، جدا خواهند شد. این افراد از تشبیهات و تطبیقات شما بسیار ناراحت و دلگیر شدند و اعتراض داشتند. متاسفانه شما مردم اردکان را نمی شناسید. بسیاری از کسانیکه آقای خاتمی را دوست دارند قبل از آن دلداده ولایت اند. ولی شما مخاطبان خود را محبان آقای خاتمی و دشمن رهبری تلقی کرده اید!! پنجم: در بحث محبت به دشمن گفته اید: «آیا با دشمن هم می شود محبت و صمیمیت داشت؟ یکی از سوره های انقلابی، سوره ممتحنه است: «بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِیمِ، یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاءَ»(ممتحنه/۱) در اینجا دستور عداوت نسبت به دشمن است. در همین سوره یک مقدار که جلو می آییم به آیه ۷ می رسیم: «عَسَى اللَّـهُ أَن یَجْعَلَ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَ الَّذِینَ عَادَیْتُم مِّنْهُم مَّوَدَّةً وَاللَّـهُ قَدِیرٌ وَاللَّـهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»؛ یعنی ما گفتیم که شما دشمنان خودتان را و دشمنان خدا را به دوستی انتخاب نکنید؛ ولی مبادا از این کلام برداشت کنید که بغض و کینه مطلق نسبت به آنها داشته باشید؛ نه! امیدوار باشید که روزی فرا برسد که با آنها هم مودت داشته باشید. «عَسَى اللَّـه»، امید داشته باشید؛ خداوند دارد به ما امید می دهد، که چی؟ «أَن یَجْعَلَ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَ الَّذِینَ عَادَیْتُم مِّنْهُم مَّوَدَّةً» که خداوند بین شما و بین کسانی که عداوت و دشمنی با شما دارند مودت قرار دهد و امیدوار باشید که این بغض و کینه و دشمنی به پایان برسد. با توجه به این آیه، آیا این منطق درست است که نسبت به دشمن «عداوت مطلق» داشته باشیم؟ آیا می توانیم بگوییم: هیچ وقت اینها آدم نمی شوند! و در رابطه ما با آنها هیچ وقت صفا و صمیمیت بوجود نخواهد آمد! آیا این عدوات و دشمنی تا قیامت ادامه دارد؟ این تلقی با قرآن مخالف است. مرحوم علامه طباطبایی در ذیل این آیه می گوید: «فعلی المؤمنین ان یرجوا من الله ان یبدل معاداتهم موده»(المیزان، ج۱۹، ص۲۳۳) یعنی بر مومنین لازم است که این امید را نسبت به حق تعالی داشته باشند، که عدوات را به مودت تبدیل کند. نه تنها عیبی ندارد کسی چنین آرزویی داشته باشد که کینه ها از بین برود و دشمنی ها پایان پذیرد بلکه خدا به ما امید را تلقین می کند. خدا در آیه قرآن می فرماید ما گفتیم عدوات، ولی در کنار این عدوات، این امید برای از بین رفتن عدوات هم باید وجود داشته باشد.» در نقد این سخنان باید گفت اولا شما تنها این آیه را از اینهمه آیه مربوط به جهاد و برخورد با دشمنان انتخاب کرده اید؟ پس اشدّاء علی الکفار چه می شود؟ پس ولیجدوا فیکم غلظة چه می شود؟ پس لاتتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء و دهها آیه دیگر چه می شود؟ بله این آیه حامل پیامی است و آن اینکه دشمنی ها ممکن است یک روز پایان پذیرد ولی تا دشمن دشمن است و دست از استکبار برنداشته است، باید به این بهانه که شاید دست بردارد یا امید است دست بردارد، خامی کرد و دست از جهاد و مبارزه برداشت؟ مطلبی را از مرحوم علامه طباطبایی نقل کرده اید ولی ناقص! ایشان می نویسند که مسلمانان باید امید داشته باشند که دشمنی آنان را به دوستی تبدیل کند ولی به چه وسیله ای؟ ایشان در ادامه می فرماید: «و المراد بجعل المودة بین المؤمنین و بینهم جعلها بتوفیقهم للإسلام کما وقع ذلک لما فتح الله لهم مکة، و لیس المراد به نسخ حکم المعاداة و التبری.» منظور از این آیه این است که امید است خداوند توفیق اسلام را به مشرکان عطا کند و از این طریق بین مسلمانان و آنان دوستی حاصل شود و مراد از این آیه نسخ حکم دشمن داشتن دشمن و تبری از آنان نیست. نتیجه اینکه تا دشمنان توبه نکرده و مسلمان نشده اند دشمنی همان دشمنی است! چه عبارت زییا و کاملی را علامه بیان کرده اند ولی حضرتعالی با انتخاب بخشی از آن، در صدد القای مقصود خود بوده اید! این با امانت در نقل سازگار است؟ از قضا این برداشت شما خلاف قرآن است. این مبنا که دشمن تا دست از دشمنی برنداشته باید با آن مبارزه کرد همان مبنای اسلامی صحیحی است که امام خمینی و رهبر معظم انقلاب بر آن تاکید دارند و بر این عقیده اند که آمریکا تا دست از خوی استکباری خود برنداشته دشمن خواهد بود و نباید گول لبخند او را خورد. ششم: فارغ از کلیات مطرح شده در بخش تطبیقات باید گفت ظاهرا رای آوری اصلاح طلبان در برخی شهرها و بویژه در تهران را ملاک محبوبیت رئیس دولت اصلاحات دانسته اید ولی چنین تحلیلی درست به نظر نمی رسد. اشتباه است اگر تصور کنیم در انتخابات همیشه رای آوردن به معنی «محبوبیت» است. بله اینکه در کشور تعدادی برای آقای خاتمی احترام قائلند و ایشان برای آنها محبوبیت دارد مورد پذیرش است ولی توسعه آن به عموم مردم آن هم به دلیل رای آوری کسانی که آقای خاتمی از آنها حمایت کرده، تحلیل نادرستی است. واقعیت این است که بسیاری از مردم نگاه به عملکردها دارند یعنی می بینند که چه افرادی برای شرایط امروز جامعه بهترند. ممکن است در تشخیص اشتباه کنند ولی ملاک بسیاری از مردم «محبوبیت» نیست. راه دوری نمی رویم. در همین اردکان جناب آقای تابش مانند دور گذشته 25هزار رای کسب نموده است. بسیاری از افراد درست یا نادرست چون ایشان را برای شهر مفید می دانستند به او رای داده اند و این ارتباطی با محبوبیت ندارد. برای تشخیص محبوبیتی که مد نظر شماست کافیست جلسات مردمی ایشان را در ایام انتخابات رصد کنید تا ببینید محبوبیت به معنایی که مد نظر شماست تا چه حد است! واقعا فکر می کنید کسب تقریبا نیمی از آرای ریاست جمهوری توسط آقای روحانی کاشف از محبوبیت ایشان بود؟؟؟ مساله دیگر اینکه اگر رای آوری را ملاک محبوبیت می دانید و به دنبال آن محبوبیت را نشانه رحمت الهی، لطفا به همه موارد سرایت دهید. مردم در سال 84 و 88 به دکتر احمدی نژاد رای دادند. آیا ایشان را شخصیتی محبوب می دانید؟ در سال 88 آقای خاتمی و آقای هاشمی تمام قد پشت سر آقای موسوی ایستادند ولی تنها 13 میلیون رای آوردند! لااقل طبق بیانات خودتان قبول بفرمایید که آقای هاشمی و خاتمی در برهه ای از زمان «محبوب» نبودند. قبول بفرمایید که در سال 84 محبوبیت آقای هاشمی 7 میلیون و آقای احمدی نژاد 17 میلیون بود! در همین اردکان رای آقای احمدی نژاد از آقای موسوی بیشتر شد با اینکه آقای خاتمی حمایت رسمی و صریح از آقای موسوی داشت و جملات آقای خاتمی در سراسر اردکان پخش شده بود! هفتم: در بخشی از سخنانتان گفته اید: « امروز شرایط چنان است که اگر یک طلبه ای بتواند از برخی روزنه ها عبور کند و تأیید صلاحیت بگیرد و برود در یک استانی با یک هفته ماندن، امام جمعه سابقه دار مرکز استان را کنار میزند! البته جای دیگر هم امکان چنین اتفاقاتی بود، اما روزنه ها را بستند.» شما از طلبه جوانی نام برده اید که با تایید صلاحیت و رقابت با امام جمعه یک استان، رای اورده است و رای اوری ایشان را به نام جریان خاص مورد نظرتان تمام کرده اید. غافل اینکه نه این طلبه سید جوان چنین گرایشی دارد و نه در آن شهر شخص محبوب شما، از ایشان حمایت کرده بود. بلکه آن امام جمعه بود که گرایشاتی به محبوب های شما داشت. ولی در مقام خطابه خواسته اید از یک اتفاق بی ارتباط با بحثتان، برای موضوع مدنظر خود بهره ببرید. به نظر می رسد تقوای سخن را رعایت نفرموده اید. هشتم: نکته پایانی اینکه قطعا مصادیق مورد نظر شما اعتقادات و اشتباهاتی داشته و دارند که اگر امثال حضرتعالی که مدافع دین و دیانت مردم هستید این خطاها و اشتباهات فکری و عقیدتی را برای مردم تبیین می نمودید خطای مردم نیز در تبعیت از این افراد کمتر می شد. اعتقاد ایشان در مورد ولایت فقیه، نظام اسلامی، آزادی، جامعه مدنی و تساهل و تسامح در دین و مانند آن را برای مردم تبیین نمایید تا روشن شود که این افرادی که دم از محبوبیتشان می زنید چقدر با اندیشه های متعالی حضرت امام ره فاصله دارند! درد، ممنوع التصویری یک شخص نیست. چنین قانونی ممکن است درست یا نادرست باشد. درد اینجاست که علمای دین که باید همه حقایق به ویژه آنچه مربوط به اعتقاد افراد و جریانات فکری و سیاسی است را بازگو کنند، به مزاج گویی رو آورند و مطابق «میل» مخاطبان خود سخن می گویند نه موافق «مصلحت» آنان. شهید مطهری می فرماید: «محبتى که قرآن دستور مى دهد آن نیست که با هر کسى مطابق میل و خوشایند او عمل کنیم، با او طورى رفتار کنیم که او خوشش بیاید و لزوماً به سوى ما کشیده شود. محبت این نیست که هر کسى را در تمایلاتش آزاد بگذاریم و یا تمایلات او را امضا کنیم. این محبت نیست بلکه نفاق و دورویى است. محبت آن است که با حقیقت توأم باشد. محبت خیر رساندن است و احیاناً خیر رساندن ها به شکلى است که علاقه و محبت طرف را جلب نمى کند. چه بسا افرادى که انسان از این رهگذر به آنها علاقه مى ورزد و آنها چون این محبتها را با تمایلات خویش مخالف مى بینند به جاى قدردانى دشمنى مى کنند.»مجموعه آثار ج 16، ص: 228 نکته پایانی اینکه: الحمد لله به حکم آیه «إنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَـنُ وُدّا» که سرآغاز سخن شما نیز بوده است، خداوند محبت رهبر عزیز تر از جانمان را در دلها قرار داده و این «محبوبیت» که ناشی از رنگ و بوی خدا داشتن این مرد بزرک است، در مناسبت های مختلف خود را نشان داده و از این بعد نیز بیشتر نشان خواهد داد. خدا را شاکریم که وجود ایشان را برای ملت ایران نگه داشت وگرنه تاکنون راه خمینی توسط مدعیان اسم و رسم خمینی گم شده بود. غفر الله لنا و لکم.
یکشنبه ، ۱۵فروردین۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
سروش محلاتی:«محبوبیت» پاداش اهل ایمان است
سروش محلاتی محبوبیت پاداش اهل ایمان است روز نو یک مدرّس حوزه علمیه قم گفت تا زمان و زمین وجود دارد عالمان پارسا در میان ما هستند گرچه پیکر آنها دفن می شود و از نگاه ما محو می شوند ولی حقیقت آنها در دل مردم ماندگار است به گزارش جماران حجت الاسلام و المسلمین محمد سروش محلاتیگروهی در هویزه سخنرانی نوبخت را برهم زدند
وقت نیوز - سخنرانی محمدباقر نوبخت معاون رییس جمهوری در شهرستان هویزه در استان خوزستان به دلیل آنچه شعار دادن مردم حاضر توصیف شده ناتمام ماند به گزارش وقت نیوز به نقل از رسانه های خبری نوبخت صبح روز شنبه درمناطق عملیاتی جنگ ایران و عراق دریادمان شهدای هویزه حاضر شده بود معامهران مدیری سبیل های سروش صحت را زد! (+عکس)
پایگاه خبری تحلیلی کیاپرس Kiapress ir مهران مدیری شب گذشته در اقدامی بی سابقه سبیل های شش ساله سروش صحت را کوتاه کرد در این برنامه که پیش از آن با تراشیدن مو یکی از تماشاگران شروع شده بود اینبار بعد از طفره رفتن های سروش صحت در جواب دادن به سوالها مهران مدیری سبیل هایش را بهمدیری سبیل چندساله سروش صحت را روی آنتن زنده تراشید+ فیلم
مدیری سبیل چندساله سروش صحت را روی آنتن زنده تراشید فیلم مهران مدیری در بخش مربوط به مهمان برنامه با در دست گرفتن یک ریشتراش بارها و بارها سروش صحت را به تراشیدن سبیلش تهدید کرد حرفی که هرچند شوخی به نظر میرسید اما با یک تغییر ظاهری احتمالا بزرگ برای سروش صحت پایان یافتمهران مدیری سبیلهای سروش صحت را زد! (+عکس)
مهران مدیری سبیلهای سروش صحت را زد عکس مهران مدیری در اقدامی بیسابقه بر روی آنتن سیما سبیلهای سروش صحت را پس از 6 سال تراشید به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان مهران مدیری شب گذشته در اقدامی بی سابقه سبیل های شش ساله سروش صحت را کوتاه کرد در این برنامه که پیش ازفیلم: مدیری سبیل چندساله سروش صحت را روی آنتن زنده تراشید!
دیشب بینندگان دورهمی شاهد لحظاتی عجیب روی آنتن زنده بودند مهران مدیری در بخش مربوط به مهمان برنامه با در دست گرفتن یک ریش تراش بارها و بارها سروش صحت را به تراشیدن سبیل ش تهدید کرد حرفی که هرچند شوخی به نظر می رسید اما با یک تغییر ظاهری احتمالا بزرگ برای سروش صحت پایان یافتمهران مدیری و چالش سبیل سروش صحت
مهران مدیری و چالش سبیل سروش صحت مهران مدیری شنبه شب در یک اقدام جالب و بی نظیر و البته کم سابقه سیبیل های سروش صحت را در برنامه دورهمی زد به گزارش سینماسینما مهران مدیری در قسمتهای اولیه این برنامه نیز موهای یکی از شرکت کنندگان را زده بود سروش صحت سالهاست که سیبیل خودرا نزدچرا پول نقد را به عیدی متبرک ترجیح می دهیم؟
چند سالی است که رسم پسندیده عیدی دادن با میزان پول نقدی که هدیه داده می شود سبک و سنگین می شود گویا میزان نقدینگی عیدی جانشین تبرک شده است دکتر محسنی دلیل این مسأله را تسلط مسائل اقتصادی بر ناخودآگاه جامعه می داند به گزارش راسخون به نقل از تسنیم هدیه دادن یکی از فرهنگ های اسخنرانی سخنگوی دولت ناتمام ماند
محمدباقر نوبخت امروز در یادمان شهدای هویزه سخنرانی کرد در میان صحبت های نوبخت در محل یادمان شهدای هویزه عده ای شروع به شعار دادن کردند و در نهایت سخنرانی معاون رییس جمهور نیمه تمام ماند خبرگزاری ایسنا این خبر را منتشر کرده است مشاهده متن کامل خبر سخنرانی سخنگوی دولت ناتمامنمره صفر میراث فرهنگی در معرفی عقدای اردکان+تصاویر
با وجود اینکه تدابیری از طرف اعضای اداره ی میراث فرهنگی استان و شهرستان اردکان با مسئولین شهر عقدا داشتند بنا براین شد که با برنامه ریزی هایی این شهر را بهتر به مسافران معرفی کنند به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل ازاردکان گویا با وجود اینکه سال 95 به نام سال خوش آم-