واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری پانا: یادداشت/ 389 کشته سوغات خونین نوروز دوستی دارم؛ که سالها پیش برای انجام یک ماموریت اداری، دوسالی را در ژاپن زندگی کرد. ره آورد و سوغاتش از ژاپن برای من، دو قاشق چوبی نوک تیز ژاپنی و خاطراتی بود که از مردم و فرهنگ این کشور برایم تعریف کرده است. قاشق ها را در ویترین خانه ام نگه داشته ام و خاطراتش را در ذهن و زبان دارم و با خود حمل می کنم.
۱۳۹۵ شنبه ۱۴ فروردين ساعت 15:38
یکی از خاطراتش، نقل تنها تصادف جاده ای است که در آن دو سال از قاب تلویزیون شاهد بوده. می گفت:"یک روز مهمترین بخش خبری با فیلم صحنه های تصادفِ یک خودرو در جاده های بیرون شهر با موزیکی که بشدت آدم را متاثر می کرد ، آغاز شد دوربین با زاویه های متفاوت از خودروی آسیب دیده، اشک و ناله آسیب دیدگان و تنها قربانی حادثه، ما را به صحنه حادثه می برد و خبرنگار حاضر علت و چگونگی حادثه را تشریح می کرد. این خبر اول تمام بخشهای خبری رادیو و تلویزیون ژاپن شده بود و مرتب تکرار می شد". پرسیدم چطور مگر فرد قربانی با آسیب دیدگان آدمهای مشهوری بودند؟ گفت : "نه اصلا". شدت تصادف و تعداد کشته شدگان و مجروحان هم که زیاد نبود ، در اخبار محلی هم پخش نشده بود من خبرنگارم و علت پخش اینگونه ، این خبر را با ارزشهای خبری که آموخته بودم منطبق می کردم و البته مطابق آموخته هایم ، این انطباق وجود نداشت. متعجب بودم! دوستم پاسخ داد: آنجا جان و مال همه آدمها –ولو یکی- ارزشمند و مهم است . بله من باید به دنبال ارزشهای دیگری – نه فقط ارزشهای خبری- می گشتم؛ "ارزشهای انسانی" آنچه متاسفانه در جامعه ما، با چالش جدی روبروست! حفظ جان و مال انسانها در هر سطح و موقعیت اجتماعی مهم است و یک ارزش انسانی است و وظیفه رسانه تاکید و تشریح همه ارزشهای انسانی و اسلامی از جمله پررنگ ساختن این ارزش مهم، از راههای مختلف و با همه ابزارها و مهارتهای گوناگون و متنوع رسانه ای است وظیفه ای که اگر نگوییم فراموش شده باید اذعان کنیم بسیار کم رنگ و یکنواخت و کلیشه ای شده است. آمارهای تا کنون اعلام شده، بیش از 380 کشته را در تصادفات جاده ای ثبت کردند یعنی به طور متوسط هر یک ساعت یک کشته و این یعنی وقوع یک فاجعه انسانی! آنهم در کشوری که در قلب منطقه پرخطر خاورمیانه آرام است، و خبری از جنگ و حوادث تروریستی در آن نیست. ولی آمار کشته های ناشی از تصادفاتش به دست خود مردمانش و نه بیگانگان از کشورهایی که در آن جنگ است و مورد هجوم دشمنان، بیشتر است. طنزی تلخ است!کشته شدن به دست خودی و به دست خود،حال آنکه در آموزه های دینی داریم "با دست خود، خودتان را به کشتن ندهید"! و "کشته شدن یک فرد ، بسانِ کشتن تمام انسانهاست" اما چرا انعکاس این فاجعه انسانی –هر یک ساعت یک کشته- در رسانه ها اینقدر کمرنگ بوده و هست و تازه مسوولین باد برغبغب می اندازند و خبرِ کاهش تلفات جاده ای به میزان 11 درصد را می دهند و جالب اینکه تبلیغات ناشی از این خبر، در رسانه ها، از اخبار تصادف بیش از سیصد کشته در کمتر از 15 روز پررنگ تر است!
فراموش نکنیم! رسانه کارکردها و نقشهای متعددی دارد: اطلاع رسانی، آموزش ، تبلیغات ، هدایت افکار عمومی ، فرهنگ سازی، همگن سازی، تفریح و ... و حالا از مدیران مسوول تمام رسانه های فراگیرما باید پرسید؛ در هریک از این نقشها برای توجه افکار عمومی و ایجاد حساسیت مردم و مسوولین به کاهش تلفات جاده ای چه کرده اند؟ و برای هر یک از این کارکردها، چه سهمی در برنامه سازی و مطالب منتشره قرار داده اند؟ چرا سر خط خبرها و عکس تیتر یک اخبار، وقوع تصادفات نیست ؟ 13 کشته در تصادف استان فارس سرخط خبر کدام رسانه بوده است؟ چرا رسانه های ما تیتر اول خود را قربانی شدن چند کودک در تصادف قرار نمی دهند؟ کودکان بی گناه چه در دل انگیزترین و بهترین خاطره زندگی خود؛ یعنی سفر، قربانی شوند و چه با بمب و موشک دشمن در حال بازی در هر حال بی گناهند و می توان آنان را تیتر یک ساخت اما چرا فقط کودکانِ کشته شده ناشی از بمب و موشکِ دشمن در کشورهای جنگزده تیتر می شوند؟ شاید گفته شود آنقدر این حوادث زیاد است و تکرار می شود که دیگر اهمیتی برای خوانندگان ندارد؟اما آیا واقعا تکرار یک حادثه از قبح و تلخی آن می کاهد؟ یا برعکس سکوت و رخوت رسانه ای ناشی از آن در تشدید یا کاهش تلخی و زشتی حوادث موثر است؟ به خاطر داشته باشید! در دنیای حرفه ای رسانه ای ارزشهای خبری همیشه ارزشهای خبری اند و غیرقابل فراموشی و رسالت یک خبرنگار پررنگ ساختن ارزشهای انسانی و فرهنگ سازی، لذا تکرار حوادث بویژه وقتی جان انسانهای بی گناه قربانی می شود و سرمایه های کشور تلف می شود از ارزش آن در هیچ حالتی کاسته نمی شود.بلکه می توان با تغییر زاویه نگرش به موضوع و با انعکاس هنرمندانه آن در اشکال متنوع و با مهارتهای گوناگون رسانه ای حساسیت افکار عمومی را نسبت به موضوع دو چندان ساخت و مردم و مسوولین را متوجه مسوولیتهای خود در قبال این گونه حوادث ساخت. در پرداختن به سهم هر یک از عوامل، نهادها، سازمان ها و مسوولین متولی تصادفات بحثی نیست و قطعا باید به آن پرداخت اما سهم رسانه ها بعنوان گوش ، چشم و زبان بیدار جامعه از این فاجعه انسانی چیست؟ این پرسش مهمی است که مدیران تمامی رسانه ها با توجه به نوع مخاطب، سطح پوشش و فراگیری ، امکانات سمعی ، بصری و نیروی انسانی در اختیار، باید مسوولانه به آن پاسخ دهند؟ فرافکنی در این مورد خاص که با جان و مال مردم پیوند خورده قصوری است که به هیچ عنوان قابل توجیه نیست و ما در دادگاه وجدان محکوم خواهد ساخت. در سالی که به نام اقدام و عمل نامگذاری شده باید به دور از شعارزدگی ، فرافکنی با برنامه ریزی های کلان رسانه ای با برپایی همایش ها و کنگره ها از عوامل و نهادهای مرتبط با این موضوع هم راستا با یکدیگر در چارچوب یک برنامه منسجم فعالیت رسانه ای را در اشکال مختلف آغاز کرده و با بکارگیری تمام ظرفیتهای رسانه ای بایک عزم ملی، به کاهش آلام جامعه در این مصیبت عظمی دست زنیم. دیگر نوبت این است که از خود بپرسیم سهم من چیست؟ و مسوولانه اقدام کنیم؟ شاید فردا قربانی این فاجعه یکی از ما و خانواده ما باشد! اعظم عابدینی/ روزنامه نگار
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری پانا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 106]