تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اگر با اين شمشيرم بر بينى مؤمن بزنم كه مرا دشمن بدارد با من دشمنى نمى كند و اگر هم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831422236




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

انتقاد از کار برخی مترجمان قدیمی


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: جمعه ۶ فروردین ۱۳۹۵ - ۰۱:۴۸




1458033654647_129472.jpg

در میزگرد "بررسی و واکاوی علل ترجمه‌های مکرر آثار ادبی" از زاویه‌های گوناگونی به این موضوع نگاه شد. همچنین کار برخی مترجمان قدیمی مورد انتقاد قرار گرفت. به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) - منطقه خوزستان، این میزگرد با حضور مترجمان دکتر صالح حسینی، دکتر عباس امام و محمد حیاتی در محل این خبرگزاری برگزار شد که گزارش آن در پی می‌آید. *** دکتر سیدصالح حسینی، مترجم و نویسنده متولد سال ۱۳۲۵ در سنقر کرمانشاه است. وی دارای مدرک دکتری زبان انگلیسی از دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا است و در دانشگاه شهید چمران اهواز تدریس می‌کرد. صالح حسینی تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خویش گذراند و سپس برای کسب مدرک کارشناسی وارد دانشگاه شیراز شد. او پس از اخذ مدرک کارشناسی ارشد، مدرک دکترای خود را از دانشگاه جورج واشنگتن دریافت کرد و در سال ۱۳۵۸ تحصیلات خود را به پایان رساند و در همین سال به ایران بازگشت. وی در سال ۱۳۷۶ به عنوان منتقد و مترجم نمونه کشور از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد. صالح حسینی به نظریه‌های ترجمه، نقد ادبی و ادبیات تطبیقی گرایش دارد. او "نیلوفر خاموش" با محوریت نظری به شعر سهراب سپهری، "بررسی تطبیقی خشم و هیاهو و شازده احتجاب"، واژه‌نامه ادبی"، "گل‌های نیایش" با محوریت شعر و نقد شعر سپهری، "نظری به ترجمه"، "گلشیری کاتب و خانه روشنان" (با پویا رفویی)، "فرهنگ برابرهای ادبی"، "کاشیگری کاخ کاتبان" (با پوریا رفویی) و "کارگاه تحریر خیال" را نوشته است. این مترجم ادبی در زمینه ترجمه هم آثار درخور توجهی از ادبیات جهان را ترجمه و منتشر کرده است که از جمله آن‌ها می‌توان به "آخرین وسوسه مسیح" از نیکوس کازانتزاکیس، "1984" از جورج اورول، "گزارش به خاک یونان" از نیکوس کازانتزاکیس، "لردجیم" از جوزف کنراد، "برادران کارامازوف" از فیودور داستایوفسکی، "خشم و هیاهو" از ویلیام فاکنر، "به سوی فانوس دریایی" از ویرجینیا ولف، "نقد دوبلینی‌ها" (با عنوان "آینه‌ای در راه" به ضمیمه دوبلینی‌ها، ترجمه صفریان- ویراستاری و یادداشت‌ها از نگارنده)، "دل تاریکی" از جوزف کنراد، "برخیز ای موسی" از ویلیام فاکنر، "تحلیل نقد" از نورتراپ فرای، "رمز کل کتاب مقدس و ادبیات" از نورتراپ فرای، "ابشالوم، ابشالوم!" از ویلیام فاکنر، "مزرعه حیوانات" (با معصومه نبی‌زاده) از جورج اورول، "قمار باز" از داستایوفسکی و "زیر کوه آتشفشان" اثر مالکولم لاوری اشاره کرد.

صالح حسینی

ادای دین به ابوالحسن نجفی صالح حسینی، مترجم و استاد دانشگاه، در ابتدای این میزگرد با اشاره به درگذشت ابوالحسن نجفی گفت: ابوالحسن نجفی به گردن فرهنگ ما حق بسیاری دارد. تسلط او به زبان فارسی فوق‌العاده بود. توجه به ادب فارسی را در ترجمه‌هایم در درجه اول مدیون ابوالحسن نجفی هستم. آشنایی من با ایشان برمی‌گردد به دو سال اول جنگ که رفته بودم تهران و در مرکز نشر دانشگاهی با آن بزرگوار آشنا شدم و این دوستی تا هنگام درگذشت او ادامه پیدا کرد. این توجه نسبت به زبان فارسی را از او یاد گرفتم. کار مترجم همین است و اگر غیر از این باشد به درد نمی‌خورد. ترجمه غلط جلال آل احمد وی در ادامه با بیان این که "قمارباز" نوشته داستایفسکی اثر ادبی آن چنانی نیست اظهار کرد: وقتی من آن را ترجمه کردم خواستم در نوع سبک طبع‌آزمایی کنم. هر چند زبان اصلی آن روسی است. سال 1327 که من دوساله بودم جلال آل‌احمد آن را از روی متن فرانسه ترجمه کرده بود که از اول تا آخر غلط بود. من هم حیفم آمد و از آن جایی که "برادران کارامازوف" را ترجمه کرده بودم تصمیم گرفتم "قمارباز" را هم ترجمه کنم. حسینی افزود: یا مثلاً "مرگ ایوان ایلیچ" اثر لئو تولستوی جهانی است. همان طور که در مقدمه و موخره نیز بیان کرده‌ام "ایوان" کلمه روسی به معنی "آدمیزاد" است. بنابراین این داستان به همه ما مربوط می‌شود. این داستان به زندگی انسان معمولی و اداری می‌پردازد که هر روز به اداره می‌رود و بازمی‌گردد، ازدواج می‌کند و دو سه بچه هم تحویل جامعه می‌دهد. این اثر را هم خدا می‌داند چند نفر ترجمه کرده‌اند. من پیش از ترجمه آن بیش از 20 بار آن را درس داده بودم و کلی مطلب درباره‌اش خوانده بودم. بنابراین تک‌تک اجزای داستان برایم درونی شده بود و احساس و عواطف آدم‌های داستان را می‌شناختم و راز کلمات را به قدر وسع خودم می‌دانستم. مؤلف کتاب "نظری به ترجمه" در تعریف ترجمه گفت: ترجمه نوعی گزارش کردن است. یعنی هم گزاردن یک اثر و هم خودینه کردن آن است. این‌ها اگر در ترجمه نباشد به درد نمی‌خورد و تحت‌اللفظی می‌شود. مثلاً اثر عظیم هفت‌جلدی "در جست‌وجوی زمان گمشده" با آن همه قرابت و نزدیکی که بین زبان انگلیسی و فرانسه است مارتین کیلدر برای ترجمه آن 18 سال زحمت کشیده تا آن را خودینه کند. حتی عنوان اثر را تغییر داده و به جای آن " Remembrance Of Things Past" (یاد ایٌام) گذاشته است که برگرفته از یکی از "عاشقانه‌ها"ی شکسپیر است. اما در کشور ما قلم‌انداز و روزنامه‌نگارانه ترجمه شده است. مترجم وقتی ترجمه می‌کند لازم است متن را بازسازی و خودینه ‌کند. اگر این طور نباشد پس مترجم چه‌کاره است؟ تفاوت خیام انگلیسی و خیام فارسی وی افزود: در کتابی به نام "دخل و تصرف در ادبیات" سخن از شیوه‌ای می‌رود به نام "Connibalism" یا آدم‌خواری که مطابق آن مترجم باید نویسنده را بخورد و چیز دیگری را تحویل بدهد. مثل کاری که فیتزجرالد درباره رباعیات خیام می‌کند. رباعیات خیامی که در انگلیسی هست آن چیزی نیست که ما در فارسی داریم بلکه کاملاً دگرگون شده است چون نمی‌شود ساختار زبان فارسی را به زبان انگلیسی منتقل کرد. حسینی توضیح داد: مثلاً در مصرع "خورشید کمند صبح بر بام افکند" اگر بخواهیم آن را به انگلیسی برگردانیم برگردان نمی‌شود. زیرا بام در زبان فارسی علاوه بر این که به معنای "پشت بام" است معنای "صبح" هم می‌دهد. مثل وقتی که می‌گوییم فلانی "از بام تا شام کار می‌کند." بنابراین بین خورشید و صبح و بام نوعی تقارن ایجاد شده است و نوعی هم‌آیی در آن وجود دارد که امکان تبدیل آن‌ها از زبان فارسی به انگلیسی وجود ندارد. برای همین باید بازآفرینی شود. استاد ادبیات و زبان انگلیسی دانشگاه‌های اهواز در همین زمینه ادامه داد: برادران دوکامپوس وقتی "پارادایز" یا "بهشت" بخش سوم "کمدی الهی" دانته را ترجمه می‌کنند اسم آن را "ترنس‌پارادیزیشن" (Transparadisation) می‌گذارند که من البته اسم آن را "فرافردوس‌آفرینی" گذاشته‌ام یا مثلاً "فاوست" گوته را ترجمه می‌کنند و اسم آن را "ترنس‌لوسیفریشن" (Transluciferation) می‌گذارند. در هر دو حسابی دخالت می‌کنند و به اصطلاح آن‌ها را "خودینه" می‌کنند. در ترجمه باید این چنین کار کرد. انگلیسی نجف دریابندری تعریفی نیست وی با تاکید بر این که در ترجمه باید اثر را خودینه کنیم خاطرنشان کرد: کلمه Translation به معنای از جایی به جای دیگر بردن است. "گزارش" نیز همین است. یعنی از جایی به جای دیگر می‌بریم و در این گزاردن باید چیزی را خودینه کنیم. برای همین کسی که می‌خواهد به فارسی ترجمه کند باید ادب فارسی و فرهنگ عامیانه را خوب بداند و بلد باشد. مثلا نجف دریابندری انگلیسی‌اش تعریفی نیست. برای همین وقتی به کارهای سخت می‌رسد پاراگراف پاراگراف از متن حذف می‌کند. اما چه چیزی وی را از این مخمصه نجات می‌دهد؟ دانستن زبان فارسی. به ویژه این که تسلط او بر زبان عامیانه و فارسی رشک‌انگیز است. مترجم خوب مثل زنبور عسل است حسینی با اشاره به ترجمه‌ای از ابوالحسن نجفی به مثابه ترجمه‌ای موفق گفت: ابوالحسن نجفی در ترجمه "خانواده تیبو" کاری می‌کند که این اثر خودینه می‌شود و ذات آن در ترجمه مستحیل می‌شود. مترجم خوب مثل زنبور عسل است. روی گل‌های مختلف می‌نشیند. در عین حال شهدی تولید می‌کند که بسیار متفاوت است. اگر من دست به ترجمه مجدد می‌زنم یکی از دلایلش این است. می‌خواهم کاری کنم که اثر در زبان فارسی خودینه شود. برای همین من دست به ترجمه می‌زنم. کتاب بالینی را در سطل آشغال می‌اندازم او در ادامه به تازه‌ترین ترجمه‌اش اشاره کرد و گفت: آخرین ترجمه‌ من تا به امروز "موبی ‌دیک" است. پرویز داریوش تقریبا 50 سال پیش آن را ترجمه کرده اما ترجمه او تحت‌الفظی است. بعد عده‌ای می‌گویند که این ترجمه کتاب بالینی ما بوده است. من تعجب می‌کنم. البته اگر کتاب بالینی را، من باشم، در سطل آشغال می‌اندازم چون کتابی که آدم را وادار به تأمل نکند و آدم را بخواباند به درد نمی‌خورد. غلط‌های ترجمه پرویز داریوش مترجم "موبی دیک" با بیان این که "چون هنوز هستند کسانی که از ترجمه قبلی "موبی‌ دیک" حمایت می‌کنند نمونه‌هایی می‌آورم" توضیح داد: در ابتدای "موبی‌ ‌دیک" گلچینی آمده است. در جایی از آن Rape of the Lock "هتک قفل" ترجمه شده است. "هتک قفل" یعنی چه!؟ این عبارت، عنوان شعر معروفی است از شاعر قرن 18 انگلیس، الکساندر پوپ، و نخستین وجه معنایی آن یعنی "دزدی گیسو". وجه نهایی آن چیز دیگری است مثل "دقیقه" در شعر حافظ که به ترجمه درنمی‌آید. من معادل "تطاول زلف" را برای این عنوان ‌نوشتم. وی افزود: عنوان فصل اول کتاب به نام "loomings" است که پرویز داریوش آن را "پندارها" ترجمه کرده است. خود کلمه "loom" یعنی وقتی چیزی در تاریکی یا مه قد برمی‌افرازد و ابتدا با توجه به "هزار و یک شب" عبارت "تبصیر شراع" را اختیار کرده بودم اما بعد از آن که شرح آثارش را خواندم معلومم شد "looming" ساخته ملویل است و به معنی Forshadowing of future occurrences است. من به جای آن "آیینه‌داری" آورده‌ام، چون همه کتاب نوعی آیینه‌داری است. در واقع اسماعیل همه این‌ها را دیده و بعد برای ما مقدمه‌چینی و تعریف می‌کند. هر فصل آیینه‌داری فصل بعدی است. یا مثلاً در فصلی به نام Spouter Inn در ترجمه قبلی به جای آن "مسافرخانه مَنگل" آمده است که کاملا بی‌معنی است. Spouter یعنی فواره‌زننده و فواره‌زننده نام دیگر وال است. پس نام این مسافرخانه که ورودی آن هم شبیه آرواره وال است مسافرخانه وال است نه مسافرخانه مَنگُل. حسینی ادامه داد: در جایی نایب دوم به نام استاب وقتی می‌خواهد کسانی را که در قایق وال‌گیری هستند تشویق به گرفتن وال کند می‌گوید: "Pudding for supper" که پرویز داریوش آن را این گونه ترجمه کرده: "برای شام شیربرنج داریم". فکرش را بکنید وسط اقیانوس گاو کجا بود که شیر باشد و شیربرنج درست کنند!؟ این اصطلاحی است که در واقع مفهومش می‌شود: "امشب دلی از عزا درمی‌آوریم." تمام این کتاب تحت‌الفظی ترجمه شده و این نمونه‌ها مشتی از خروار است. او تصریح کرد: "موبی ‌دیک" همه نظام فکری آمریکایی را به هم ریخته زیرا ضدآمریکایی‌ترین اثر است. برای همین هرمان ملویل در فقر و گمنامی می‌میرد و توجهی به رمانش نمی‌شود چون آن طور که کارلوس فوئنتس می‌گوید این اثر کیهان‌شناسی آمریکایی را به هم می‌زند و آمریکایی‌ها را به کوسه‌های آدم‌خوار تشبیه می‌کند. این مترجم و منتقد ادبی با اشاره به وجود چند زبانی در "موبی دیک" و تاکید بر لزوم رعایت لحن در آثار ادبی اظهار کرد: این کتاب پلی‌فونیک یا چندزبانی است. اگر ما در ترجمه نتوانیم چندزبانی بودن را حس کنیم کارمان عبث است. در این رمان آدم‌های مختلف زبان‌های مختلف دارند. اگر نمی‌توانیم برای آدم‌های مختلف زبان متفاوت بسازیم باید اصطلاحی به کار ببریم که زبان آدم‌های مختلف را از یکدیگر متمایز کند. حتی اسماعیل در رمان به تنهایی چند نوع زبان دارد. در این سه سال تلاش کرده‌ام تا بتوانم لحن‌های مختلف را تا اندازه‌ای در فارسی پیدا کنم. اسماعیل در بعضی جاها لحن شاعرانه دارد. بعضی مواقع لحنش فلسفی است و در جایی لحن معمولی به کار می‌برد. او در این همین زمینه افزود: حال چند لحن مختلف را ارائه می‌کنم. مثلا در روایتی که لحن معمولی دارد این‌گونه می‌خوانیم که: «چند سال پیش که پولی در بساط نداشتم و در خشکی هم چیزی نه که نظرم را جلب کند با خود گفتم که به کشتی می‌نشینم و بخش آبی دنیا را می‌بینم.» یا وقتی لحن حماسی به خود می‌گیرد می‌گوید: «اگر از این پس به ادنی دریانوردان، مرتدان و مطرودان خصال والا نسبت می‌دهم و مطرّز به طراز به تراز تراژدی می‌کنم در برابر جمله خرده‌گیران به تأیید خویش مرا موید کن ای روح دادگر مساوات که خسروانی ردای آدمیت را بر دوش هم‌نوع من افکنده‌ای! موید کن مرا به تأیید خویش بزرگا خدای برابربین!» همچنین در لحن شاعرانه این گونه آمده است که: «شبی از شب‌های باصفای مهتابی، فواره سیمینی از دوردست به چشم آمد. این فواره به سبب تابش نور ماه بر آن اثیری می‌نمود و چنان بود که گویی رب‌النوع آراسته پرشعشعه‌ای از دریا برمی‌خیزد.» حسینی ادامه داد: آخاب از ابتدای رمان حضور دارد و به نظر می‌آید ملویل درصدد است تا او را قهرمان تراژدی جدید بسازد. برای همین زبان آن تراژیک است و می‌گوید «به هر کجا که سفر می‌برم دنباله‌ای سفید و گل‌آلود بر جای می‌گذارم. آن سو کنار لبه جام هماره لبریز، موج‌های گرم می‌درخشند، ابروی طلایی عمق دریای آبی را می‌پیماید. خورشید غواص فرو می‌رود و جان من فرا‌می‌آید، صعود از کوه بی‌پایانش او را به فغان آورده است». یا نایب اولش که بسیار مصلحت‌گرا است می‌گوید: «جان من به جای این که دمساز شود استثمار شده. آن هم به دست دیوانه‌ای. امان از دست این پیرمرد سهمگین. اگر بالا می‌رفت با افلاکیان برابر می‌شد. آخر ببین چگونه بر خاکیان فرمان می‌راند. آوخ که کار و بار اِدبارم را به روشنی می‌بینم اطاعت در عین عصیان و بدتر از این کین‌ورزی با رشحه شفقت! اعوذبالله از همسفر شدن با چنین خدمه کافرکیشی که گویی از شکم مادر به دنیا نیامده‌اند و زاد و رود دریای کوسه‌سانند.» یا زبان فلاسک، نایب دوم، این گونه است: « ای رعدهای من بغرید و پارو بزنید. برسانیدم به پشت سیاهشان. بچه‌ها اگر این کار را بکنید دار و ندارم را به شما می‌دهم. جلو ببریدم. خدایا! خداوندا! آخرش دیوانه می‌شوم. نگاه نگاه به آب سفید!» استاپ می‌گوید: «عزیزهای دلم آخر امشب دلی از عزا درمی‌آوریم. پس شادی را عشق است. بچه‌ها پارو بزنید. نوباوه‌های من پارو بزنید. همگی پارو بزنید. چرا با عجله؟ مگر نمی‌دانید عجله کار شیطان است؟ آهسته آهسته و پیوسته. همین قدر پارو بزنید. آن قدر که دنده‌هایتان بشکند.» هر کدام از آدم‌های رمان لحن خاص خودشان را داشته‌اند که در ترجمه‌های قبلی این اثر اصلا رعایت نشده است. حسینی همچنین از قصدش برای ترجمه آثار همینگوی سخن گفت و اظهار کرد: این روزها دچار همینگوی شده‌ام و در حال ترجمه 49 داستان کوتاه از او هستم. آن‌هایی را هم که قبلا ترجمه شده باز ترجمه می‌کنم چون من طور دیگری ترجمه می‌کنم. فکر می‌کنم تاکنون کسی زبان داستان‌های کوتاه همینگوی را پیدا نکرده است اما همچنان مشغولم و سعی می‌کنم که زبان داستان‌های کوتاه او را بیابم. استاد ادبیات و زبان انگلیسی دانشگاه‌های اهواز معتقد است: یکی از محدودیت‌های زبان فارسی در ترجمه مربوط به ضمایر است و حتما محدودیت‌های بیشتر هم وجود دارد. جملات مجهول نیز در زبان فارسی داریم اما مجهول ما همیشه به شکل صیغه جمع است. او درباره لزوم ترجمه‌های مکرر تصریح کرد: هر چند سال باید یک اثر ادبی دوباره ترجمه شود زیرا تغییراتی در زبان رخ می‌دهد. مثلا زبان فعلی ما با زبانی که 30 سال پیش داشته‌ایم خیلی متفاوت است و تغییر کرده و توانایی‌هایش بیشتر شده است. حسینی یادآور شد: به طور کلی ادبیات ما ادبیاتی ترجمه‌ای است. محمدرضا کاتب داستان‌نویس خوبی است و از جمله کسانی است که به وی امید بسته‌ام. ولی هنوز کسی مثل هوشنگ گلشیری ندیده‌ام. اشکال اساسی در این است که هر چیزی پولی و جایزه‌ای ‌شده است. ترجمه‌های اول خودم را قبول ندارم او همچنین گفت: من ترجمه‌های اول خودم را قبول ندارم. ترجمه‌های دهه 80 به بعد را که بازترجمه کرده‌ام قبول دارم. "آخرین وسوسه مسیح" را اگر باز بخواهد منتشر شود دوباره ترجمه می‌کنم و همچنین "گزارش به خاک یونان" را. آن وقت‌ها به گونه‌ای دیگر می‌اندیشیدم اما الان بیشتر یاد گرفته‌ام. آن موقع تلقی دیگری از ترجمه داشتم و امروز تلقی دیگری دارم. الان عشق من ترجمه است. البته آن موقع هم با عشق شروع کردم اما بعدها ترجمه به زندگی من تبدیل شد. هر اثر و هر ترجمه‌ای و هر نوشته‌ای یک شکست است چون اگر آدم فکر کند موفق شده تمام است. من همیشه وقتی ترجمه می‌کنم بعدش با خود می‌گویم که ای کاش به جای فلان کلمه چیز دیگری می‌گذاشتم. آفت تلویزیون برای زبان فارسی او در پایان گفت: یکی از آفات زبان فارسی تلویزیون است که صرف نظر از محسنات تردید ناپذیرش هر صدایی را پخش می‌کند. مثلا عده‌ای "زمان" را به جای کلماتی همچون وقت، مهلت و فرصت جا انداخته‌اند. مثلا می‌گویند "2 دقیقه بیشتر زمان نداریم". یعنی دو دقیقه دیگر می‌میریم. مخاطبان زیادی تلویزیون می‌بینند و همه به اشتباه می‌افتند. *** مهمان دیگر این نشست دکتر سیدعباس امام بود. وی متولد سال 1338 در اندیمشک است. تحصیلات متوسّطه را سال 1356 در همان شهر به پایان رساند. در سال 1364 موفّق به اخذ مدرک کارشناسی زبان انگلیسی از دانشگاه شهید چمران اهواز شد و در سال 1370 از دانشگاه شیراز در رشته آموزش زبان انگلیسی مدرک کارشناسی ارشد گرفت. وی دکترای خود را نیز در همان رشته از دانشگاه علامه طباطبایی تهران گرفت. امام در کنار تدریس در دانشگاه و تالیف، ترجمه و نگارش کتاب و مقاله در حوزه ترجمه دستی نیز در خوزستان‌شناسی دارد و در این زمینه مقالات و تالیفات متعددی دارد که از آن جمله می‌توان به تالیف کتاب "اندیمشک و اندیمشکی‌ها" و ترجمه کتاب "نخستین کاوشگر شوش؛ سفرنامه پژوهشی سرهنگ لوفتوس" اشاره کرد.

عباس امام

جنبه‌های منفی و مثبت ترجمه‌های مکرر دکتر عباس امام، مترجم و عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران گفت: وقتی صحبت از Retranslation یا "ترجمه‌های مکرر" می‌شود به طور عموم افراد متوجه جنبه‌های منفی این مساله می‌شوند. ولی من می‌خواهم به این پدیده به عنوان پدیده‌ای که در طول تاریخ بشریت به صورت یک واقعیت عینی وجود داشته نگاه کنم که هم دارای جنبه‌های مثبت و هم دارای جنبه‌های منفی است. او ادامه داد: ترجمه‌های مکرر فقط مختص آثار ادبی نیست بلکه هم در زمینه‌ آثار ادبی و هم در زمینه آثار دینی، فلسفی، علمی و... انجام می‌شود. از لحاظ تاریخی می‌توانیم از آثار ادبی یونان و روم باستان شروع کنیم. مثلا نمایش‌نامه‌ها، قصه‌ها و شعرهای یونانی و لاتین بارها به انگلیسی، فرانسه و ایتالیایی و غیره ترجمه شده‌اند. اگر بخواهیم به نمونه خیلی عینی و دم‌دستی محیط خودمان اشاره کنم باید بگویم فقط در دوره محدوده 30 سال بعد از انقلاب اسلامی ایران حداقل 20 تا 30 ترجمه فارسی از قرآن کریم منتشر شده که مطمئنا رونویسی از هم نیست و مورد تأیید نهادهای مربوطه است و مترجمان آن‌ها اشخاص صاحب‌نام هستند. همچنین مثلا در 200 تا 300 سال اخیر حداقل ده‌ها ترجمه از قرآن به زبان انگلیسی انجام شده است. عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز که ترجمه و انتشار کتاب "انگلیسی پیشرفته ویژه ترجمه" را در کارنامه خود دارد توضیح داد: درباره آثار فلسفی نیز جریان به همین گونه است. مثلا کتابی از دکارت با نام "گفتار در روش" داریم که در زمان قاجار توسط مستشرق معروف کنت دو گوبینو ترجمه شده و بعدها نیز محمدعلی فروغی و دیگران این کتاب را ترجمه کرده‌اند. یا کتاب "جامعه باز و دشمنانش" از کارل پوپر را استاد احمد آرام و استاد عزت‌الله فولادوند ترجمه کرده‌اند. همچنین از کتاب "کاپیتال"(سرمایه) نوشته مارکس که از معروف‌ترین کتاب‌های این نویسنده است دو ترجمه فارسی وجود دارد که یکی مربوط به ایرج اسکندری در دهه 30 و دیگری مربوط به حسن مرتضوی است. سلیقه‌ای بودن لزوما منفی نیست این استاد دانشگاه با بیان این که ترجمه امری سلیقه‌ای است تاکید کرد: مهم است بدانیم که سلیقه‌ای بودن به خودی خود نه حسن است و نه عیب چراکه وقتی می‌گوییم سلیقه‌ای است برخی افراد فکر می‌کنند منظور کاری من درآوردی و بدون اصول است. سلیقه‌ای است اما نه به آن معنای منفی چون زبان پدیده‌ای پویا است که در طول زمان شکل آن عوض می‌شود و برای همین در مورد همه ترجمه‌های مکرر "یک قضاوت واحد" و "حکم کلی" نمی‌توان صادر کرد. دلایل ترجمه‌های مکرر امام ادامه داد: درباره انگیزه‌ها و علت ترجمه‌های مکرر هم می‌شود به علل و انگیزه‌های متفاوت اشاره کرد. این که چرا مترجمان به سراغ ترجمه اثری که پیش‌تر ترجمه آن وجود داشته است می‌روند دلایل گوناگونی دارد. این مترجم با اشاره به انگیزه ترجمه مکرر گفت: انگیزه‌ها گاهی "عالمانه و رقابتی" است. به این معنا که مترجم دوم، سوم یا دهم و شاید بیشتر با صراحت و دقت علت انجام ترجمه مکرر خودش را به روشنی بیان می‌کند. مثلا اشاره می‌کند به مثال‌هایی از کاستی‌های مترجمان پیشین و می‌گوید به دلیل وجود این کاستی‌ها نیاز دیدم که آن را باز ترجمه کنم. مثلا از "مکبث" (اثر شکسپیر) حداقل سه ترجمه از مترجمان صاحب نظر در ایران داریم؛ فرنگیس شادمان در سال 1351، عبدالرحیم احمدی در سال 1366 و دیگری داریوش آشوری در سال 71. مولف کتاب "مسائل کاربردی در ترجمه شفاهی" توضیح داد: گاهی اوقات انگیزه‌های ترجمه‌های مکرر "سودجویانه" است. مثلا معروفیت یک مولف خاص. یک مولف خاص در دوره‌ای معین ترجمه آثارش مد می‌شود و برخی مترجمان به ترجمه آثار او می‌پردازند. مثل ترجمه آثار ژان پل سارتر در دهه 30، 40 و 50 در ایران یا در 20 سال اخیر ترجمه آثار پائولو کوئلیو که متقاضیان زیادی دارد بسیار محبوب شد و مترجمان بسیاری به سراغ ترجمه آثار او رفتند. امام در ادامه توضیح درباره انگیزه ترجمه‌های مکرر خاطرنشان کرد: گاهی اوقات انگیزه ترجمه‌های مکرر "تقاضای فزآینده بازار" در قبال نوعی آثار معین است. مثلا جی‌. کی. رولینگ نویسنده مجموعه‌ کتاب‌های داستانی تخیلی "هری پاتر" در دوره‌ای متقاضیان زیادی داشت اما الان تب آن خوابیده است. یا در دوره‌ای ترجمه‌های "مزرعه حیوانات" (اثر جورج اورول ) بسیار زیاد بود. او بیان کرد: گاهی وقت‌ها نیز ترجمه‌های مکرر "از زبان‌های مختلف" صورت گرفته است. مثلا کتاب ارنست کاسیرر به نام "Philosophy of Enlightenment" که دو نفر آن را به فارسی ترجمه کرده‌اند؛ یدالله موقن از آلمانی آن را به فارسی ترجمه کرده و نام آن "فلسفه روشنگری" گذاشته و ترجمه دیگر از نجف دریابندری است که "فلسفه روشن‌اندیشی" نام دارد و از زبان انگلیسی ترجمه شده است. این مترجم بیان کرد: گاهی اوقات نیز "هنجارهای زبانی زمانه و نیاز زمانه" موجب انجام ترجمه‌های مکرر می‌شود. مثلا از یک اثر معروف و پرخواننده مانند "سه تفنگدار" (از الکساندر دوما) از دوره قاجار تاکنون چند ترجمه در دست داریم. آن ترجمه‌ای که در زمان قاجار انجام شده با توجه به هنجارهای زبانی و زمانی خودش بوده است و کسی که امروز ترجمه می‌کند با توجه به زبان فارسی امروزی آن را ترجمه می‌کند. یا مثلا کتابی از ویکتور هوگو به نام "تیره‌بختان" از اوایل دوران رضا شاه ترجمه شده است اما دو سه دهه بعد همین کار با نام "بینوایان" ترجمه می‌شود. او در ادامه گفت: گاهی اوقات در ترجمه‌های مکرر "ایدئولوژی مترجم" اثرگذار است. ایدئولوژی مترجم می‌تواند موافق مضمون اثر یا مخالف مضمون آن باشد. مثلا بعضی ترجمه‌های قرآن در جای خاصی مترجم شیعه درباره فلان کلمه در پرانتز توضیح می‌دهد ولی طبیعتاً مترجم سنی این کار را نمی‌کند. لذا ایدئولوژی هم باعث انجام ترجمه‌های مکرر می‌شود. نمی‌توان و نباید جلو ترجمه‌های مکرر را گرفت مؤلف و مترجم کتاب "از ترجمه" همچنین یادآوری کرد: افراد زیادی هستند که وقتی صحبت از ترجمه‌های مکرر می‌شود معتقدند که باید جلو آن‌ها را گرفت در حالی که به نظر من این کار نه ممکن است و نه مفید چون ابزارهای حقوقی لازم را برای جلوگیری از ترجمه‌های مکرر در دست نداریم و ایران عضو کپی رایت بین‌الملل (نهاد بین‌المللی پاسدار حقوق پدیدآورندگان آثار ادبی و هنری) نیست. پس تعهدی نیز نسبت به ترجمه واحد از یک متن واحد وجود ندارد. اگر هم ابزار حقوقی باشد باز هم جلوگیری از ترجمه مکرر یا هر رویه دیگری غیرسودمند است. مثلا فرض کنیم "رضایت مولف" را در نظر بگیریم؛ بسیاری از مولفان آثار پیشین اکنون درگذشته‌اند و یک مولف انگلیسی‌زبان که یک کلمه فارسی نمی‌داند و حتی شاید نداند کشور ایران کجای جغرافیای جهان قرار دارد چطور می‌تواند کار یک مترجم فارسی‌زبان را تایید یا رد کند؟ عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز درباره این پیشنهاد که سازمانی مسؤول سازماندهی به آثار ترجمه ادبی شود ادامه داد: این طرح در تئوری شاید اجرا شود اما در عمل قابلیت اجرا ندارد و در هیچ جای دنیا این کار انجام نشده است. امام همچنین با اشاره به تعریف ترجمه گفت: ترجمه گزارشی است از آن چه یک نفر گفته است. مترجم کارش هنرپیشگی است. همان طور که یک هنرپیشه در نقش‌های مختلف بازی می‌کند مترجم هم باید بتواند مانند هنرپیشه در متون متفاوت بازی کند و سبک‌های مختلف را بازآفرینی کند. مترجمی که دست به ترجمه خوب بزند (به ویژه اگر مدرس دانشگاه باشد) باید متون مختلف را ترجمه کرده باشد. *** محمد حیاتی دیگر میهمان این میزگرد متولد 1362، ساکن اهواز و دانشجوی دوره دکتری زبان و ادبیات انگلیسی است. داستان‌ها، مقالات و ترجمه‌های او در مجلات ادبی، فرهنگی و هنری به چاپ رسیده‌اند. وی پیش‌تر کتاب "امواج سرخ" را که مجموعه‌ای است از داستان‌های خارجی در انتشارات روزگار به چاپ رسانده است. نشر شورآفرین هم کتابی از روبرتو بولانیو با نام "آنت ورپ" و مجموعه داستان "فراموش نکن که خواهی مُرد" را با ترجمه او منتشر کرده است. همچنین انتشارات نیلوفر رمان "و آفتاب طلوع می‌کند" نوشته ارنست همینگوی را با ترجمه این مترجم روانه بازار نشر کرده است. از دیگر ترجمه‌های محمد حیاتی که قرار است در نشر شورآفرین منتشر شوند می‌توان از "تبر" (رمان) نوشته دانلد وست‌لیک، "امروز جمعه است" (مجموعه‌ شش نمایش‌نامه از ارنست همینگوی، هارولد پینتر، ادوارد آلبی، دیوید آیوز، جونا بارنز، و برایان فریل)، "کرگدن" (نمایش‌نامه) نوشته‌ اوژن یونسکو با مقدمه دکتر کیهان بهمنی و "بوطیقای متن، بوطیقای صدا" (جستارهایی در تحلیل موسیقی) همراه با مقاله نوشته‌ روی شوکر با ترجمه‌ مراد فرهادپور و شهریار وقفی‌پور نام برد.

محمد حیاتی

محمد حیاتی، مترجم و نویسنده نیز در این نشست گفت: اولین بار سال 86 "و آفتاب طلوع می‌کند" را از همینگوی ترجمه کردم چرا‌که ترجمه‌ای از آن در بازار نبود و عنوان‌های آن نیز همیشه مشکل داشته است. با مشورت شروع به ترجمه آن کردم که سال 86 وقتی به نشر دادیم موفق به دریافت مجوز نشد ولی سال گذشته آن را به نشر نیلوفر سپردم که موفق به دریافت مجوز شد و سپس به چاپ رسید. لزوم انس با ادبیات فارسی؛ کجا؟ او درباره این که چقدر به ادبیات کلاسیک در ترجمه اهمیت می‌دهد گفت: دکتر صالح حسینی همیشه از ضرورت لزوم اُنس با ادبیات فارسی به ما توصیه کرده‌اند. اما این که کجا و در چه متنی استفاده شود مهم است. مثلا من در حال ترجمه یک اثر قرن 21 هستم. عبدالله کوثری می‌گوید وقتی داشتم "جنگ آخر زمان" را ترجمه می‌کردم با این که "بیهقی" را کامل خوانده‌ام اما نمی‌شود "بیهقی" را در آن کار بریزم چون نچسب می‌شود. اما اگر متنی باشد که از پتانسیل لازم برخوردار باشد حتما باید استفاده کنیم. این مترجم ادبی با اشاره به وضعیت داستان‌نویسی ایران گفت: من که داستان‌های مختلف را می‌خوانم شاید چیزی لازم است تا همه نویسنده‌ها را با هم هماهنگ کند. ولی در کل جسته و گریخته داستان‌های خوب هم پیدا می‌شود. او در پاسخ به این که سازمانی مسؤول سازماندهی به آثار ترجمه ادبی شود گفت: هیچ جای دنیا چنین کاری صورت نمی‌گیرد. تهیه و تنظیم از: گروه فرهنگی و هنری ایسنای خوزستان انتهای پیام








این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن