واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: خاطراتی که زیر خاک رفت/ روایتی از زندگی صبورانه زنی که از کره دیگر نیامده بود فرهنگ > دفاع مقدس -
خانم گرجی بخشی همسر ذبیح الله بخشی که دو روز پیش چشم از دنیا فرو بست، بانویی خاص بود با کوله باری از خاطره.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، محمد مهین خاکی، یکی از رزمندگان در دوران دفاع مقدس و از نزدیکان به خانواده حاج آقا بخشی، درباره این بانوی از دنیا رفته می گوید: حاج خانم گرجی بخشی، همسر ذبیح الله بخشی که به شیر پیر جبهه ها معروف بودند، دو فرزندشان را یکی در قصر شیرین و دیگری را در سال 64 در فاو از دست دادند. داماد ایشان هم در عملیات کربلای پنج شهید شد و برادر حاجی بخشی هم در عملیات رمضان به جمع شهدا پیوست.
او ادامه داد: همین رزومه نشان می دهد که این خانواده، یک خانواده خاص است و مادر این خانواده فردی صبور... این مادر صبور بعد از فوت حاج آقا بیمار شد و این بیماری آن قدر ادامه پیدا کرد تا این که بعد از ظهر دو روز پیش در بیمارستان خاتم الانبیا به رحمت خدا رفتند.
این رزمنده دوران دفاع مقدس می گوید: همسر حاجی بخشی، از همان ابتدای جنگ و در کردستان و جنوب همیشه حاج آقا را همراهی می کرد و در کارهای تبلیغاتی و تدارکاتی که ایشان انجام می داد،به همسرش کمک می داد.
او می گوید که صبر حاج خانم بخشی، زبانزد خاص و عام بود و همیشه سایر مادران شهدا را به صبر فرا می خواند: او کسی بود که زمانی که پیش مادران شهدا می رفت، همه را به خاطر سادگی و صمیمیتش لیدری می کرد تا مصیبت ها را تحمل کنند.
مهین خاکی ادامه می دهد: خبر شهادت فرزندانشان را که به ایشان می دادیم، با سعه صدر و آغوش باز از آن استقبال می کرد و همیشه می گفت من بچه ام را در راه خدا دادم و افتخار می کنم. خیلی از مادرها این را می گفتند اما وقتی به خلوت خودشان می رفتند ناراحتی می کردند اما ایشان در خلوت هم همینطور بود و با گفتن ذکر خودش را آرام می کرد.
به گفته این رزمنده جنگ، همسر حاجی بخشی همیشه می گفت فکر نکنید این که گریه و شیون نمی کنیم به این خاطر است که فرزندانمان را دوست نداشتیم، نه! خیلی هم دوستشان داشتیم. اما وقتی کسی چیزی را برای رضای خدا می دهد، درست نیست هدیه را با گریه بدهد.
مهین خاکی می گوید: زنان آن زمان با این که سواد آن چنانی نداشتند اما شعورشان خیلی بالا بود. هیچ وقت از این مادر شهید گله و شکایتی نشنیدم. با این که در جریان وقایع روز سیاسی و اجتماعی بود اما هیچ وقت نه شکایت می کرد و نه مقایسه. تا همین اواخر عمرش، محکم و استوار بر سر حرفش ایستاده بود و از این که فرزندانش را در راه اسلام و کشور داده بود راضی بود.
به گفته ی او، چیزی که مادران آن زمان را این چنین از دیگران متمایز می کرد و باعث می شد صبر و توکلشان بالا برود، محبت مادرانه آن هاست. او می گوید: به نظر من این که به همه توصیه شده محبت داشته باشند، به این خاطر است که با محبت به همه چیز می شود رسید. مثلا زمان جنگ، ما در گروه های پانزده تا بیست نفره از جبهه برمی گشتیم و هر بار خانه یکی از بچه ها می رفتیم. در این مدت حتی ندیدم یک بار یک کدام از این مادرها گله و شکایتی بکند و از این مهمان داری ناراضی باشد. حتی وقتی یکی از بچه ها جمع را ترک می کرد، ما را دعوا می کردند که چرا اجازه دادی برود! محبت مادرانه ی آن ها بود که باعث شده بود خیلی خاص و عجیب باشند. آن ها از کره دیگر نیامده بودند و تنها محبتشان آن ها را متفاوت کرده بود.
مهین خاکی می گوید: یکی از پسرهای ایشان وقتی شهید شد، کوله حمل آرپی جی همراه داشت. وقتی ترکش خورد، آرپی چی ها منفجر شده بود و تنها چند کیلو گوشت به عنوان جنازه به دستمان رسید. در عملیات فاو هم آن یکی پسرشان شهید شد که حاجی بخشی هم با او بود. یعنی پسر در مقابل چشم پدر شهید شد. ولی هیچ وقت این اتفاق ها باعث نشد این پدر و مادر روحیه شان را از دست بدهند و ما هر وقت از عملیات ها بیرون می آمدیم، حاج خانم را در ماشین حاجی بخشی می دیدیم که در آن ماشین خاص که پر بود از پرچم و بلندگو و شکلات و عطر،نشسته و همان حضور چند ساعته اش به بچه ها روحیه می داد.
او در پایان می گوید: ای کاش به دور از همه ی حواشی سیاسی، که خیلی ها این افراد را به نفع خودشان مصادره کردند، شیوه زندگی و اخلاق این افراد گفته و شنیده شود تا همه بدانند که چه آدم هایی در گذشته وجود داشتند و بدانند که این انسان ها از کره دیگر نیامده اند. 1717
کلید واژه ها: دفاع مقدس (جنگ تحمیلی) - شهیدان دفاع مقدس و انقلاب اسلامی - جانبازان و ایثارگران -
چهارشنبه 19 اسفند 1394 - 13:38:02
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]