تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 16 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):همانا نفرت انگیزترین مخلوق خدا بنده ای است که مردم از شرّ زبان او پرهیز می کنند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821311531




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نقدی بر یادداشت «در خدمت یا خیانت به اصلاحات»


واضح آرشیو وب فارسی:کبنانیوز: اگر موسوی به قول نویسنده محترم فصل الخطاب مردم است پس هدف از تخطئه وحذف وی در واقع تقابل با مردم است. مبرهن است که مردم از شورا و تصمیم برخی اعضای آن محق ترند. استعفای جمعی از اعضا و احزاب حاضر در مجمع نمود بارز عدم اجماع و اختلاف نظر اساسی با بزرگان شوراست.کبنانیوز؛  یعقوبی آنچه در ادامه می خوانید نقدی بر یادداشت «خدمت یا خیانت به اصلاحات»[کلیک کنید] انتخابات فعل سیاسی جمعی است و کثرت شرکت در صورت رعایت قواعد دموکراسی مبین سطح آزادی خواهی و عدالت طلبی در جامعه است. شرکت جمعی در انتخابات به عنوان کنش منطقی و کارآمد خود گاهی در نقش وارونه می تواند در عملی واگرایانه بجای ایجاد وحدت به انشقاق دامن زند. اساس تعاملات فکری و حرکتهای جریانی بر پایه اصالت اندیشه و عمل است. اما اگر تصمیم بر مبنای تعامل و خرد نباشد آنگاه تفسیرش عبور از اصل و آرمان نخستین است. این ها امروز مورد تفسیر مفسران سیاسی است نگاه ایدئولوژیک به وقایع است. ایدئولوژی می تواند قائم به رهبر و متکی به اقتدار ذاتی وی و یا معطوف به ائتلاف جمعی با گرایش انحصار طلبی باشد. حیات اید ئولوژی در منفعت طلبی و دگماتیسم در راستای تحصیل قدرت تام است پس به مصادره به مطلوب آن به نفع خویشتن همت می گمارد. این خویشتن یا منفرد است یا متشکل از جماعتی دارای هدف مشترک. مقبولیت و محبوبیت اصلاحات در استان توهم زاست اما به خوبی می دانیم این حسن؛ مدیون کاریزما و محبوبیت سید باقر موسوی است و آرای وی فقط متعلق به اصلاح طلبان نیست بنابراین موسوی و مردم حقی دوطرفه بر هم دارند که به خوبی ادا شده است. البته جریان اصلاحات به عنوان خاستگاه فکری موسوی نقش مهمی در این فرایند دارد. عشق به اصلاح طلبی روزگاری قرار بود آرمان ببخشد اما متأسفانه نگاه ایدئولوژیک به آن؛ تجزم و تصلب اندیشه را فراهم آورده است. مدعیان ایدئولوژیک بر انسجام و وحدت بخشی آن تأکید دارند اما روی خطرناک آن حرکتهای حذفی و انقلابی است که خود عامل انشقاق و مروج نفرت از کسانی است که نظرشان مخالف تصمیم دیگران است. بنا نیست هر آنچه گرمابخش سیاست است آرمان تام و مطلوب همه باشد اما برای رسیدن به اهداف مشترک نخست باید به فهم درستی از دموکراسی برسیم. ایراد کار در یکی دانستن دموکراسی های بنیادگرا با نوع مردم گرای مبتنی بر خرد جمعی آن است. هر دو لفظ دموکراسی را یدک می کشند اما در معنا و کارکرد اولی قائل به استبداد اکثریت و دومی به رضایت اکثریت گرایش دارد. آنانکه برای منفعت طلبی توجیه ایدئولوژیک دارند از لفاظی های روشنفکرانه ابایی ندارند اما این رویه عمل است و در زیر پوست آن گرایش به قدرت و میل به رهبری و انحصار طلبی بر بایه تحصیل و تأمین منافع مشترک است. همانقدر که قرائت سیاسی تنزل مقام اخلاق است نگاه قشری و متجزم به آن نیز همین وضع را دارد. فراموش نکنیم که انقلابی گری امری معطوف به شور و دور از شعور کافی است پس لاجرم در طول زمان متأثر از روابط ساختاری اجتماعی و نگرش توسعه گرایانه با نگاه به مدرنیته متحول می شود و راه عقلانیت در پیش می گیرد و می توانیم امیدوار ختم آن به دموکراسی باشیم. در مورد خاص بویراحمد و دنا واقعیت نه بر مبنای انتخاب نفر دوم و بحران جانشین در چارچوبی دموکراتیک است بلکه هدف حذف و عبور جاه طلبانه در قالب ژست روشنفکری و پوپولیستی از رهبری آن است. گردش نخبگان در ساختارهای مدیریتی و سیاسی امری مورد قبول و مشروع است اما این امر زمانی ارزنده است که شایسته سالاری و عدالت محوری در آن مستور باشد و اساس آن حذف انقلابی و انتقام سیاسی نباشد. کسانی که در پی حذف رهبری جریان اصلاحات استان و مصادره آن هستند به نظر می رسد از نقش رهبری در جریانهای فکری غافلند و بیشتر نگرشی عام به خواست طبقه خاص دارند. حذف خودخواهانه رهبری یک جریان اصولاْ ربطی به بحران جانشینی ندارد. این یک مغالطه دردآور است که پایان دادن به حیات سیاسی موسوی را با گردش نخبگان یکی بدانیم و نباید این لاف گزاف و عوام فریبانه را با توهمات دموکراتیک و اصلاح طلبانه در هم آویزبم. درد مشترک ما جوانگرایی است. اصلی که بی گمان مورد قبول همگان است و معتقدیم اگر بهانه جویی نباشد پس این اقدام بایست در تمام سطوح جریان رخ دهد و نه صرفا در سطح رهبری آن. اما اگر هدف حذف موسوی از معادلات سیاسی است بی شک گستره این حذف فراگیر خواهد بود و دامن همه بزرگان نسل اول اعم از شورا و خارج از آن را فرا می گیرد. قطعا ما با این شیوه مخالفیم و معتقدیم رنسانس اصلاحات استان باید روندی تدریجی به منظور کادرسازی صحیح در مسیری معقول داشته باشد نه مکانیسمی انقلابی. آنانکه موسوی را به تعصب آگاهانه متهم می کنند خود در دام قرائت کورکورانه از دموکراسی گرفتارند. تعصب؛ برخاسته از منش عقلی نیست و آگاهی در طول عقلانیت تعریف می شود بنابراین تعصب آگاهانه در مفهوم دارای پاراودکس است. اما می توان ندانستن را آگاهانه داشت یعنی انسان آگاهانه نداند و نخواهد که بداند. خبط سیاسی بزرگ این دوستان قرار دادن موسوی و حامیانش در برابر عملی از پیش انجام شده به منظور کانالیزه کردن فکر و اراده آن ها در مسیری مشخص با برنامه ای مهندسی شده و هدایت اصلاحات به مسیری دیگر بود. اینجاست که نقش رهبری یک جریان در صیانت از آن مشخص می شود. مغالطه آشکار دیگر آن است که ثابت قدم بودن در مسیر حرکت سیاسی را با تعصب سیاسی یکی بدانیم. تعصب سیاسی که موسوی و حامیانش به آن متهم هستند واژه ای مجهول است و فاقد قوه مفهوم سازی و معنایی است. نخست باید رابطه سیاست و تعصب را یافت. تعصب مبنای عقلی ندارد و حرکتهای سیاسی اصلاح طلبانه یک کنش عقلی است پس معنای منفی تعصب سیاسی باطل است و تفسیر درستش همان ثبات قدم و استواری در مسیر رسیدن به اهداف است. مورد دیگر در کلام نویسنده بازتولید هیچیسم است. این گرفتار شدن در دام ایسم های سرگردان بازی با واژگان است. باز تولید هیچیسم خود تالی تولید نخستینی است. وقتی گزاره اول که فرض مقدم تولید هیچ است موجود نباشد اثبات حکم مقدور نیست. اما در برابر این استدلال ناقص می توان مدعی شد عمل مجمع تولید و بازتولید قدرت بین لایه های بالا و پایین آن است. بیان تئوری استحاله تصوری برعکس؛ شکننده؛ فرافکنی و فرار به جلوست. تعریف استحاله عدول از آرمانهای اصیل و گرایش به منفعت طلبی است. پس استحاله انگی وارونه است که از قضا دامان مجمع را می گیرد نه موسوی و حامیانش را. اگر موسوی به قول نویسنده محترم فصل الخطاب مردم است پس هدف از تخطئه وحذف وی در واقع تقابل با مردم است. مبرهن است که مردم از شورا و تصمیم برخی اعضای آن محق ترند. استعفای جمعی از اعضا و احزاب حاضر در مجمع نمود بارز عدم اجماع و اختلاف نظر اساسی با بزرگان شوراست. پایان سخن: در پذیزش مسئولیت شکست اصلاحات نکته تاریکی وجود ندارد. متولیان پروژه حذف و عبور از موسوی و دست اندرکاران استحاله و مصادره اصلاحات مسئول واقعی شکست احتمالی اند. حافظه تاریخی مردم چندان ضعیف نیست و از شکل یکسان طرح عبور از خاتمی که به شکست اصلاحات انجامید و تز عبور از موسوی و اهداف پنهانی آن آگاهند.


سه شنبه ، ۴اسفند۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کبنانیوز]
[مشاهده در: www.kebnanews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن