تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس زياد شوخى كند، نادان شمرده مى شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805165359




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مردی که معشوقه اش را پس از قتل، تکه تکه کرد: مرا ببخشند


واضح آرشیو وب فارسی:الف: مردی که معشوقه اش را پس از قتل، تکه تکه کرد: مرا ببخشند

تاریخ انتشار : سه شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۱۲
پسر جوانی که پس از ۱۸ سال دوستی با دختر مورد علاقه‌اش، وی را به قتل رساند و مثله کرد پس از دستگیری‌ می‌گوید: غلبه بر خشم واقعاً نعمت بزرگی است که متأسفانه از آن محروم ماندم.۲۹ بهمن‌ امسال خبر کشف جسد مثله شده‌ای در خیابان یوسف‌آباد از طریق مأموران کلانتری ۱۲۵ یوسف‌آباد به بازپرس کشیک قتل اعلام شد.با حضور قاضی ایلخانی؛ بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران در محل کشف جسد مشخص شد جسد مثله شده حاوی ۲ دست و ۲ پای یک انسان است که توسط کارگران شهرداری کشف شده است؛ با بررسی‌های بیشتر مشخص شد این جسد متعلق به زن جوانی است که در مکان دیگری به قتل رسیده است.پس از انتقال جسد دختر جوان به پزشکی قانونی، تحقیقات گسترده‌ای برای شناسایی هویت مقتول و دستگیری متهم این پرونده آغاز شد تا اینکه سرانجام با اعلام اعضای یک خانواده مبنی بر فقدان دخترشان سهیلا و مطابقت با جسد دختر جوان، هویت مقتول شناسایی شد و در ادامه کارآگاهان به مرد جوانی که با این دختر جوان پیش از قتل در ارتباط بود، مظنون شدند.تحقیقات از مرد جوان در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت تا اینکه مرد ۴۴ساله، یکم اسفند جاری در اداره دهم پلیس آگاهی حاضر شد اما منکر قتل دختر جوان شد و اعلام کرد هیچ تماسی از چند روز پیش با مقتول نداشته است.با توجه به اینکه کارآگاهان احتمال قوی می‌دادند مرد جوان از ماجرای این قتل با خبر باشد وی بار دیگر دوم اسفند به اداره دهم آگاهی احضار شد اما این بار وی راز این جنایت را فاش کرد و دستگیر شد.خبرنگار حوادث خبرگزاری تسنیم گفت‌وگویی با متهم قتل "دختر مثله شده" داشت که در ادامه می‌آید:صبح دیروز منتظر ورود "مجید" به عنوان قاتل دختر مثله شده به شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران بودیم، شعبه‌ای که قاضی ایلخانی بازپرس آن است و این پرونده نیز در کشیک قتل وی اتفاق افتاده است، عقربه‌های ساعت از ۱۰صبح گذشته که در آسانسور باز می‌شود و صدای برخورد "پابند" به موزاییک‌های سرد و خشن، فضا را در سکوتی مبهم فرو می‌برد؛ کسی که در حال ورود به شعبه قاضی ایلخانی بود، کسی نبود جز مجید که پس از ۱۸ سال رابطه دوستی با سهیلا، فرجام تلخی را رقم زده بود؛ در تمام مدت زمان بازپرسی، مجید به سوالات قاضی ایلخانی پاسخ داد اما گهگاهی نیز یاد صحنه تلخ روز جنایت می‌افتد و قطرات اشک چشمان سرخش را سرخ‌تر می‌کند؛ پس از جلسه بازپرسی مجید پاسخگوی سوالاتمان شد.ـ چند سال داری؟ـ ۴۴ سال.ـ چقدر سواد داری؟ـ دیپلم دارم، دانشگاه هم رفتم اما چون قصد داشتم به خارج از کشور بروم، ادامه تحصیل ندادم.ـ شغلت چیست؟ـ نمایشگاه ماشین دارم.ـ درآمدت چطور است؟ـ وضع مالی نسبتاً خوبی دارم.ـ چگونه با مقتول آشنا شدی؟ـ ۱۸ سال پیش زمانی‌که مسافرکش بودم، سهیلا را در خیابان ولی‌عصر به عنوان مسافر سوار کردم و از آنجا بود که ارتباط ما شکل گرفت؛ در ۲، ۳ سال ابتدای ارتباطم با سهیلا خانواده وی را نمی‌شناختم اما اندک‌اندک رفت و آمدم با خانواده وی نیز شکل گرفت البته در طول این ۱۸ سال، دوستیم با سهیلا پیوسته نبود و بعضی اوقات دیر به دیر او را می‌دیدم.ـ در مدت این ۱۸ سال چرا با سهیلا ازدواج نکردی؟ـ به خاطر مسائل مختلفی آمادگی ازدواج با سهیلا را نداشتم البته هم من سهیلا را دوست داشتم و وی نیز به من علاقمند بود.ـ رابطه‌ات با خانواده سهیلا چگونه بود؟ـ به تک‌تک اعضای خانواده سهیلا علاقه داشتم حتی چند سال پیش من راننده ماشین عروس یکی از آشنایان آنها شدم.ـ سابقه کیفری داری؟ـ خیر، حتی ۱۳ سال است که یک سابقه تخلف در رانندگی هم ندارم.ـ چرا سهیلا را به قتل رساندی؟ـ صبح روز قتل با وی قرار ملاقات گذاشتم و پس از خوردن صبحانه برای خرید قرار شد به بیرون برویم، زمانی که سوار ماشین شدیم، با سهیلا درباره مسائل مختلفی در حال صحبت بودم، در یک لحظه نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد که سهیلا به مادرم فحاشی کرد، من نیز خودرو را کنار خیابان پارک کردم و چون بسیار عصبانی بودم، یک دستم را به روی بینی و دهن سهیلا گذاشتم و با دست دیگر گلویش را فشار دادم، کمتر از یک دقیقه وی را خفه کردم؛ زمانی به خودم آمدم که متوجه شدم صورت سهیلا کبود شده است.ـ چرا بعد از خفه کردن مقتول، وی را به بیمارستان نرساندی؟ـ چون ترسیده بودم و صورت سهیلا کبود شده بود، به همین خاطر نمی‌دانستم چه کاری باید انجام دهم.ـ چرا جسد مقتول را مثله کردی؟ـ (مجید بالاخره بغض گلویش می‌ترکد و در حالی که اشک از چشمانش سرازیر شده) می‌گوید: در آن لحظات، خودم نبودم و دچار جنون شده بودم یعنی از ابتدای قتل سهیلا تا بعد از مثله کردنش متوجه نبودم چه می‌کنم.ـ بعد از کشف دست و پای مقتول، مابقی جسدش کشف نشده است، مابقی جسد سهیلا را کجا گذاشتی؟ـ هر دو نایلون که حاوی اجساد بود را داخل سطل آشغالی در خیابان یوسف‌آباد انداختم.ـ چگونه دستگیر شدی؟ـ چون خانواده مقتول اعلام مفقودی کرده بودند، چندین بار همراه آنها به اداره آگاهی رفتم اما چون مأموران به من مضنون شده بودند، من مجبور به اعتراف شدم.ـ بعد از دستگیر شدن، خانواده سهیلا را دیده‌ای؟ـ خیر اما اول از خدا، بعد از خانواده سهیلا و از پدرم و مادرم می‌خواهم که مرا ببخشند.ـ بعد از قتل سهیلا چه احساسی داری؟ـ دلم برایش تنگ شده و هر شب در خواب، خاطراتم با او را مرور می‌کنم.ـ حرف آخر؟ـ (مجید در حالی که قطرات اشک دوباره چشمانش را پر کرده است) می‌گوید: غلبه بر خشم واقعاً نعمت بزرگی است که متأسفانه من از آن محروم ماندم.







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن