واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: اگر شما در زندگیتان با مردی زندگی می کنید که بیان احساسات عاطفی را نشانه ی ضعف می داند این مقاله می تواند کمکتان کند از زندگی با او بیشتر لذت ببرید!
توصیف هایی که معمولا از مردان "واقعی" می شود به گونه ای است که گویی درباره مجسمه ای مرمرین صحبت می کنند: افرادی قوی و کم حرف ، موجوداتی فاقد احساسات کسی که نمی دانید اصلا چیزی حس می کند یا نه!
واقعا مردها بی احساسند؟بسیاری از زنان این اسطوره را که مردان فاقد احساسند حقیقت پنداشته اند جای شگفتی نیست که زنان با ناامیدی این چنین نتیجه گرفته اند که شاید مردها احساساتی "مشابه با زنان" ندارند یا اگر هم چنین احساساتی دارند هیچ وقت در مورد آنها با همسرانشان صحبت نخواهند کرد از آنجا که نمی توانند احساسات مردان را مشاهده کرده یا بشنوند فرض می کنند که آنها فاقد احساسند مثلا اگر آنها اشکی نمی ریزند پس یعنی دردی هم ندارند اگر دستهایشان نمی لرزد یعنی نمی ترسند.این اندیشه که مرد خاموشی گزیده ی شما حتما احساساتی همانند شما ندارد باعث می شود که زمانی که به او نیاز دارید به او احساس نزدیکی یا اعتماد نکنید.
چرا او احساساتش را پنهان می کند؟ و شما چه باید بکنید؟اگر چه مردها نیز احساسات دارند اما اگر مرد شما هیچگاه در این باره صحبت نکند چگونه می توانید احساس او را حدس بزنید یا آنکه دریابید اصلا احساسی دارد یا نه؟ برخی زنان فکر می کنند برای پی بردن به احساسات مردان باید قدرتی خارق العاده داشته باشند! اما بدون برخوردار بودن از نگاهی که همچون اشعه ایکس ضمیر همسرتان را آشکار کند هم می توانید احساسات این مرد به ظاهر بی احساس را دریابید و به مرور به او کمک کنید تا احساسات خود را به زبان بیاورد یا حداقل در برابر شما با احساس برخورد کند.1- او می ترسد که شما او را طرد کنید و به این دلیل که مردی بی کفایت است که آنچنان که باید پشتوانه ی محکمی برای شما نیست. از او خرده بگیرید چنین مردی لازم دارد که بارها از زبان شما بشنود که اگر حساسیت های خود را آشکار کند ترکش نمی کنید و اینکه او را تحسین می کنید که به اندازه کافی قدرتمند هست که از احساسات خود آگاهی داشته باشد. 2- اوهیچگاه الگویی مذکر را پیش چشم نداشته که به لحاظ عاطفی به دیگران نزدیک باشد و در عین حال و تصویری استوار از خود در ذهن داشته باشد مثلا ممکن است در کودکی پدرش را دیده است که در موارد عاطفی و هیجانی ساکت تر بوده و هرگاه مادرش ناراحت می شد اتاق را ترک می کرد .3- او می ترسد همین که دیواری را که برای حفاظت گرداگرد احساسات خود کشیده است ویران کند کنترل احساسات خود و در نتیجه کنترل زندگیش را از دست بدهد. همچنین ممکن است تصور کند که با این کار شما هم به اندازه ی خود او از احساسات او غافلگیر می شوید.مردان نیز مانند زنان انسانی هستند دارای عواطف .هرچند غالبا در بیان احساساتشان به دلیل آموزش های امروزی توانا تر شده اند اما هنوز هم هستند مردانی که بیان احساست خود به همسرشان را نشانه ی ضعف می دانند شما به عنوان همسراین مرد باید بدانید چگونه می توانید به او کمک کنید4- او تلاش می کند تا با شیوه ی بی احساس خود روش های عاطفی شما را متعادل سازد تا آنکه سررشته امور از دست او خارج نشوند حتی امکان دارد زمانی که شما احساسات خود را ابراز می کنید خود شما را به ازدست دادن کنترل متهم سازد. احتمالا این نگرش از پیشینه ی خانوادگی یا فرهنگی او ناشی شده است .5- او عادت کرده که هرگاه احساساتش برانگیخته می شوند به گفتگو خاتمه دهد. هرگاه شما احساسات خود را به زبان می آورید بخش عاطفی وجود او را برمی افروزید و او به صورت خودکار تلاش می کند تا با خنده یا قطع صحبت و ... صدای احساسات خود را فروبنشاند. می توانید در برابر عادت های کهنه ی او چنین بگویید که "ترجیح می دهم وقتی که ناراحتم، نخندی می دانم که تو هم از صحبت های من ناراحت می شوی اما خیلی بهتر می شود که فقط به من بگویی که دوست داری از گریه کردن دست بردارم چون تحملش را نداری"6- او می ترسد که اگر "چهره خشن!" خود را کنار بگذارد آنگاه چگونه باید با احساسات صمیمانه مواجه شود اگر چه او به شما وابسته است (و شما نیز به او وابسته اید) امکان دارد چنین تصور کند که اگر شما رابه جهان درونی خود راه دهد و شما بفهمید که او هم فردی با احساس است بیش از حد به شما نیاز پیدا خواهد کرد. می توانید به او بگویید که امیدوارید بتوانید به همدیگر نزدیک بمانید اما بتوانید استقلال خود را نیز حفظ کنید و اتفاقا معنای صمیمیت زناشویی نیز همین است!
دریافتن زبان نشانههای عاطفیشما و همسرتان با همدیگر بیرون می روید ،شماکه فکرتان به مشکلات محیط کارتان (یا مسائل بچه ها در مدرسه یا...) مشغول است متوجه بوق موتوری نمی شوید که از پشت سرتان می آید و چیزی نمی ماند که موتور سوار تندرو به شما برخورد کند. مرد شما درست به موقع شما را از سرراه موتور کنار می کشد همین که متوجه می شود که سالمید می گوید: "چه مرگت شده است؟ صدای بوقش را نشنیدی؟" و شما بلافاصله عصبانی و رنجیده می شوید. همینکه چیزی نمانده بود تصادف کنید به اندازه ی کافی ناگوار نبود؟ او نمی توانست با شما همدردی کند یا حداقل موتور سوار عجول را سرزنش کند؟ باردیگر احساس می کنید که چقدر بی احساس و خشن است پس شما هم برسرش فریاد می کشید! ما این رفتار آقا را تأیید نمی کنیم اما اگر شما در می یافتید که در پس کلمات تند او عشق به شما نهفته است چه احساس بهتری پیدا می کردید. اول از خود بپرسید که چرا او به آن صورت نامناسب با عصبانیت با من صحبت کرد؟ شدت خشم او یکی از سرنخ های مورد نظر را در بردارد یعنی در می یابید که او از اینکه در معرض خطر قرار گرفته بودید، ترسیده و شاید به این دلیل که بهتر از اینها از شما مراقبت نکرده ،احساس گناه می کند همین خشم شدید او بیانگر آن است که به همان شدت خواستار سلامتی شما و نگران آن است با درک این مطلب احساس خشم و رنجش و فاصله کمتری از او پیدا می کنید البته همیشه به خاطر داشته باشید که درک عواطف او به معنای آن نیست که از عواطف خود صرف نظر کنید با دریافتن اینکه او در پس خشمش به شما علاقه دارد هرگاه خواسته های خود را با او مطرح کنید می توانید با درک بیشتری به او نزدیک شوید نه آنکه احساس کنید که او با اضطراب و ترس خود، شما را مورد حمله قرار داده است.مردان نیز مانند زنان انسانی هستند دارای عواطف .هرچند غالبا در بیان احساساتشان به دلیل آموزش های امروزی توانا تر شده اند اما هنوز هم هستند مردانی که بیان احساست خود به همسرشان را نشانه ی ضعف می دانند شما به عنوان همسراین مرد باید بدانید چگونه می توانید به او کمک کنید که حداقل در برخوردش با شما از بیان احساساتش خجالت نکشد.تبیانمطالب مرتبط :با مردان بی احساس چه کنیم؟چرا مردها بیاحساس میشوندمردان بی احساس را احساسی کنید
دوشنبه 3 اسفند 1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 54]