واضح آرشیو وب فارسی:الف: مادرانی که برای فرزندان خود محرم نیستند!
تاریخ انتشار : جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۱۴
اطرافیان می گویند تو فقط به این زن حساس شده ای...به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان ؛ دختری با موهای بلند خرمایی رنگ که گیسوان خرگوشی بافته اش در آفتاب تیز زمستانی می درخشید از تاب سواری دست کشید و به سمت مادرش دوید . لبخند ملیح زن در انتظار آغوش کشیدن کودک ، با صدای زمین خوردن دختر بچه محو شد. سراسیمه خودش را به او رساند و بلا فاصله جای زخمش را بوسید . انگار آب رو ی آتش بود ، گریه دختر بچه بند آمد و حالا فقط اشک های بی صدا گونه هایش را برق می انداخت . مهدی پسر بچه ای که برای مصاحبه با ما به پارک آمده بود ، با دیدن این صحنه گفت : سال ها است در حسرتم تا مادرم مرا این گونه ببوسد نه نا مادری ام.*به بچه بگویید که مادر یا پدرتان نیستیماین حق هر انسانی است که حقیقت و هویت زندگی اش را بداند ، هر چند حقیقت نیز به کامش نباشد . خودتان را جای فرزند خوانده ها بگذارید . آن ها امروز زیر سایه کسی زندگی می کنند که از او زاییده نشده اند و یا سرپرستشان والد حقیقی آن ها نیست . درک شرایط جدیدی نظیر این موضوع برای کودکان مشکل است و آن ها به این سادگی نمی پذیرند . خیلی از افراد نسبت به کلمه نا مادری یا نا پدری واکنش منفی دارند چه برسد به کسی که این نقش را در زندگی خود تجربه می کند . حال اگر این فرد یک بچه زیر ۱۰ سال باشد ، مطمئنا برای تفهیم وضعیت فعلی نیازمند آن هستیم که رگ خوابش را پیدا کنیم . برای دکتر ناصر قاسم زاده از فرزند خوانده هایی میگویم که بعد از سالیان سال هنوز هم هویتشان پنهان مانده است ، او ضمن اینکه از این موضوع گله می کند و پنهان ماندن طولانی مدت آن را مشکل ساز اعلام می کند ادامه می دهد: دلیل ندارد کودکی که در خانواده ای با نا مادری یا نا پدری به سر می برد از حق زندگی خود محروم شود . درست است که او نسبت به دیگر بچه ها در موقعیت حساس تری قرار دارد ولی چاره اش پنهان کردن درد نیست . باید از همان ابتدا او را برای شنیدن حقیقتی تلخ آماده کنیم . تا حداقل سن ۱۰ سالگی باید روابط عاطفی خود را با کودک نزدیک کنیم تا هنگام مواجه با حقیقت کمتر آسیب روحی و روانی ببیند . مشکل آنجایی به وجود می آید که در تربیت عاطفی و روانی بچه قصور شود و شوک زدگی و نگرانی را حاصل کند . *فرد جدید خانواده حواسش را جمع کندبه هر میزان هم که علم پیشرفت کرده باشد و معضلات اجتماعی جامعه تحت تاثیر مدرنیته قرار گرفته باشد ، ولی کماکان نامادری جایگاه خود را حفظ کرده است . پس اگر وارد یک زندگی می شوید که شوهرتان از ازدواج قبلی خود ، فرزند یا فرزندانی را دارد ، باید ریسک آن را هم بپذیرید . مطمئن باشید یک کودک عادی به هیچ عنوان نمی تواند رفتار کنترل شده ای را با شما داشته باشد . بچه هایی با این شرایط به شدت متاثر از محیط جدید هستند و رفتار های آینده شان کاملا به نوع برخورد شما با آن ها بازمی گردد . اگر سعی کنید با تقلید کورکورانه از مادرش سعی بر پر کردن جای خالی او داشته باشید ، یعنی در واقع تلاش کردید حس تعهد کودک نسبت به مادرش را از بین ببرید . او هیچ کس را جای مادرش نمی داند و شما باید این موضوع را درک کنید . زینب ، ۳۴ ساله ، که او را در بهزیستی حین بازی با بچه ها به گفت و گو کشاندم، می گوید : این طور بچه ها عموما پرخاشگر و عصبی می شوند و با رفتار های تهاجمی شان سعی می کنند نا مادری را از خود و خانواده شان برانند تا به نوعی سبب آشتی پدر و مادرشان شوند . آن ها نمی توانند و البته نمی خواهند این حقیقت را بپذیرند که مادرشان دیگر برنمی گردد . باید سعی داشت با رفتار هایی در خور بچه ها ، این مسئله را برای آن ها شفاف سازی کرد . فاطمه ، یکی دیگر از کارکنان مرکز بهزیستی است و در ادامه حرف های مان پیرامون فرزند خوانده ها می گوید : همسایه مان بعد از ۸ سال زندگی مشترک با همسرش جدا شد و بچه را به دست نا مادری سپرد . تا جایی که می دانم خانم جدید خانه تحصیل کرده است و با همسایگان نیز در کمال ادب و احترام رفتار می کند ، اما در واقع ما روزی را بدون صدای گریه متین و مهدی شب نمی کنیم . *مقصر نامادری یا فرزند خوانده؟کودکی که فرد جدیدی پا به زندگی اش گذاشته است و او زن بابا یا شوهر مادر او باشد ، هضم این اتفاق برایش دشوار است و به احتمال زیاد برای طرد کردن عضو جدید خانواده هیچ تلاشی را دریغ نمی کند . آن کودک تنها یک انگیزه دارد و تمام انرژی خود را برای عصبانی کردن شما صرف می کند . این شما هستید که نباید به این زودی ها از کوره در بروید ، با توجه به این که بچه ها بسیار آسیب پذیرند ، عصبانیت در لحظه شما ممکن است اوضاع را بیش از پیش خراب کند تا حدی که برگشت به موقعیت قبل نیز دشوار شود .مهدی ، ۱۴ سال دارد و در به در دنبال کسی است تا نا گفته هایش را برای او باز گو کند . ما هم برای او گوش شنوا می شویم . "در ۵ سالگی مادرم را از دست دادم و تنها سایه ای کم رنگ از او در خاطرم نقش بسته است که بر روی صندلی چرخدارش می نشست و مرا بر روی پاهایش می گذاشت . با نوازش دست های کم حسش بر روی سرم ، تمام حس مادری را به من القا می کرد . تا به خودم آمدم سایه زنی را بالای سرم و البته درست جای مادرم دیدم . مادری که هنوز هم یادش در ذهنم زنده است . اما من حالا روز ها را تا شب با کسی سپری می کنم که دوستش ندارم . روزی که به خانه مان آمد و گفت من مادر جدیدت هستم را هیچ گاه فراموش نمی کنم . اطرافیان می گویند تو فقط به این زن حساس شده ای و گرنه یک کودک ۴ ، ۵ ساله خاطرات مادرش را به یاد نمی آورد ." *نامادری نباشید!یکی از بزرگترین آرزو های هر زن، مادر شدن است . مادری که لحظه شماری می کند برای به آغوش کشیدن دلبندش ، او تمام احساسات ناب خود را ارزانی محصول عشقش می کند . در تصورات نمی گنجد روح به این لطیفی، دلی با این وسعت و البته تا این حد نازک ، از خود رفتاری غیر از این به نمایش بگذارد . روانشناسان معتقدند حال که چنین شرایط نا خواسته ای پیش آمده و شما مجبور به نگهداری از بچه ای هستید که او را به دنیا نیاورده اید ، به جای آن که بیشتر فضا را متشنج کنید ، سعی داشته باشید طبق سیاست بندی های خاص ، نیاز های هم را پاسخ دهید . اگر شما امروز در زندگی تان چنین تجربه ای را دارید و هنوز نتوانستید روابط را به شکل درست بر قرار کنید ، خطر و پیامد های منفی این موضوع را جدی بگیرید و به مشاور مراجعه کنید . مطمئنا با آموزش هایی که یک مشاور می دهد می توان هم زیستی مسالمت آمیز را در این زمینه پیش گرفت .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]