تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 13 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اجابت دعایت را دیر مپندار، در حالی که خودت با گناه راه اجابت آن را بسته ای.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837258106




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

حمایت از حیوانات


واضح آرشیو وب فارسی:قانون: صبح چشمم را که باز کردم، قبل از هر چیز و حتی قبل از باز کردن تلگرام، خط متحرک سیاهی پای دیوار دیدم. خط را دنبال کردم و فهمیدم به ظرف خالیِ چیپس و پفکِ دیشب می رسد که از نظر من خالی و از نظر مورچه ها پر از غذا بود. عکسی از مورچه ها درون ظرف گرفتم و با هشتگ #حمایت_حیوانات و جملات محبت آمیز نسبت به مورچه ها در اینستاگرام گذاشتم و مردم را(در واقع 5 فالوئرم را) تشویق کردم به تمیز نکردن ظروف و جارو نکردن و حتی ریختن خرده نان و شکر در خانه برای کمک به مورچه ها.  اما خیلی زود فهمیدم از وجود مورچه ها بسیار عصبانی شده ام. قبلا که با خانواده زندگی می کردم هم این طور شده بودم. حساسیت و وسواس شدید به حشرات و جانوران، از نظر آقای روانشناسی که بعد از خودکشی ناموفق به خاطر رد شدن یک عنکبوت از روی دستم به زور مرا در مطبش انداختند، نیاز به درمان داشت. اما خودم که می دانم آنها اشتباه می کنند. من فقط به سلامت و تمیزی محیط اهمیت می دهم. در واقع تا صبح امروز مطمئن بودم که هیچ حشره و جانوری در خانه ام وجود ندارد. اولین کاری که به ذهنم رسید این بود که با نزدیک کردن شعله فندک به آنها، خط سیاه شان را بی حرکت کنم و بعد هم جارویش کنم. اما این فقط لذتی حقیر را ایجاد می کرد و فهمیدم باید خط سیاه را از آن طرف هم دنبال کنم تا به لانه شان برسم و بعد نسل کشی کلاسیک و لذت انتقامی بزرگ. می توانستم لانه شان را مسدود کنم و تا ابد همان جا محبوس شوند. یا بنزین درون لانه شان بریزم. ولی دیدم چه ساده انسان خوی وحشی می یابد و خودش هم نمی فهمد. یک لحظه به خودم آمدم. فقط همان یک لحظه بود و بعد برگشتم سرکارم؛ این حرف ها برای منصرف شدن کافی نبود. خط را دنبال کردم. موکت را که بالا زدم از آن طرف یک گونه نادر خرخاکی جلو آمد و سه مورچه را از خط سیاه جدا کرد، به دهان برگرفت و زود رفت. قابل باور نبود، در اتاق من خرخاکی هم وجود داشته است. فهمیدم دشمن بزرگ تری دارم، بی خیال مورچه ها شده و خرخاکی را دنبال کردم. به انتهای دیوار که رسید، به ضلع دیگر پیچید و آن طرف موکت را هم بالا زدم. جلو رفت. نرسیده به ضلع بعدی دیوار اتاق، فندک را روی درجه آخر روشن کردم. یک سوسک مشکی با راه راه قهوه ای روشن دم همان ضلع دیوار کمین کرده بود و زود تر از من خرخاکی را شکار کرد. از سوسک با راه راه قهوه ای روشن دلگیر شدم که خر خاکی من را قاپیده است. بخشیدمش و برگشتم سر وقت مورچه ها. کمی تامل کردم. فهمیدم مشکل من با سوسک این نبود که خر خاکی را از من گرفته، مشکل این بود که خود سوسک وجود داشت و باید باور می کردم که تمام این مدت در اتاقی بوده ام که مورچه و خرخاکی و سوسک سیاه با راه راه قهوه ای روشن داشته است. به طرف سوسک رفتم. از جایش تکان نخورد. روی زمین نشستم. رو در رو با سوسک. فندک را روشن کردم. سوسک در حالی که خرخاکی در دهانش بود چند قدم جلو آمد و باز ایستاد. یک قدم نشسته به عقب رفتم تا قبل از آنکه از زیر پایم رد شود بکشمش. به خیال اینکه من عقب نشینی کرده ام چند قدم دیگر جلو آمد. باز یک قدم عقب رفتم و با خودم گفتم نکند از سوسک می ترسم؟ این بار خرخاکی را گذاشت زمین و سریع تر به طرفم آمد. از سرعت حرکت سوسک فهمیدم خشمگین است. بلند شدم و واقعا عقب نشینی کردم تا به تخت رسیدم، پریدم و نشستم رویش(روی تخت). فارغ از اینکه اگر سوسک می رسید مثلا می خواست چه کار کند. احساس یک گلادیاتور را داشتم در مقابل سه ببر گرسنه. سوسک که پیروز شده بود، با طمأنینه خاصی برگشت و خرخاکی را برداشت رفت.  وارد حمام شد. اما از ترس اینکه در حمام چه جانوران دیگری در انتظار سوسک هستند دنبالش نرفتم. چند ثانیه بعد صدای ضجه ریز سوسک سیاه با راه راه قهوه ای روشن را شنیدم. شاید یک مارمولک او را خورده بوده باشد. چند ثانیه دیگر گذشت و چند صدای مختلف ضجه شنیدم. که هر بار بلندتر میشد. تا رسید به صدای غرش از چاه حمام.  بعد از آن دیگر صدایی نیامد و همه چیز تمام شد. تصمیم گرفتم کلا فراموش کنم که صبح امروز چه اتفاقی افتاده و اکوسیستمِ طبیعیِ این اتاقِ 25 متری در صادقیه فقط آقا، مجرد، غیرسیگاری را بر هم نزنم.


پنجشنبه ، ۲۹بهمن۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: قانون]
[مشاهده در: www.ghanoondaily.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن