واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: بازي دوگانه امريكا با انتخابات پسابرجام ايران
«برجام براي كنترل و محدود كردن ايران است نه گشايش اقتصادي اين كشور» اين مهمترين بخش از يادداشت سناتور كريس كونز است كه در نشريه بريتانيايي گاردين منتشر شده است.
نویسنده : محمد اسماعیلی
در حالي كه بسياري از مقامات دولتي و جريان حامي دولت يازدهم در داخل هفتهها و ماههاست كه علت تامه توافق هستهاي كشورمان با 5+1 را گشايش اقتصادي و بازگشت رونق اقتصادي به كشور عنوان ميكردند و در شرايطي كه هنوز مشكلات سوئيفت بانكهاي ايراني حل نشده برخي از مقامات يا رسانههاي غربي تأكيد ميكنند اجازه نخواهند نداد جامعه ايراني طعم رونق و گشايش اقتصادي را بچشند. اين سناتور امريكايي در حالي شركاي اروپايي اين كشور را از روابط دوسويه اقتصادي با طرف ايراني باز ميدارد كه جمهوري اسلامي ايران تاكنون بسياري از تعهدات مهم خود در اجراي برجام را عملياتي كرده و فعاليتهاي هستهاي خود را به پايينترين حد ممكن رسانده است كه از جمله آن ميتوان به انتقال اورانيوم غني شده به خارج از كشور و همچنين خارج كردن قلب رآكتور آب سنگين اراك و پر كردن مخزن آن با بتن اشاره كرد. در بخشي از يادداشت سناتور امريكايي كريس كونز ميخوانيم: «تمايل كشورها براي برقراري روابط اقتصادي با ايران نبايد ما را از اجراي تعهداتمان براي محدود كردن برنامه هستهاي ايران غافل كند. با اجراي توافق ايران، ميبينيم كه شركتهاي اروپايي به دنبال فرصتهاي تجاري با ايران هستند اما از اين شركتها ميخواهم چند نكته مهم را به ياد داشته باشند: نخست، تحريمهاي امريكا و سازمان ملل عليه ايران به خاطر مسائل حقوق بشري، برنامه موشكي و حمايت از تروريسم باقي است و امريكا همچنان آن را دنبال ميكند.» سناتور امريكايي در اين مقاله ادامه ميدهد: «دوم اينكه ممانعت ايران از دستيابي به سلاح هستهاي در اولويت نخست است. امريكا به تعهدات شركاي اروپايي خود در اين زمينه تكيه دارد. سوم، شركتهايي كه ميخواهند با ايران تجارت كنند و كارخانههاي دولتي بايد نهايت دقت و احتياط را در تجارت با ايران داشته باشند.»
كريس كونز نگراني خود را اينگونه با شركاي اروپايي خود در ميان ميگذارد: «هر توافق تجاري با ايران خطرناك نيست اما نگرانم كه توافق هستهاي به جاي اينكه ابزاري براي كنترل ايران باشد به ابزاري براي بازگشايي فرصتهاي اقتصادي تبديل شود. از اعضاي دائم شوراي امنيت سازمان ملل، آلمان و اتحاديه اروپا ميخواهم تأييد كنند كه همچنان شماري از تحريمهاي ايران باقي است و از آنها ميخواهم اعلام كنند متعهدند اولويت نخستشان امنيت ملي باشد و نه منافع اقتصادي.» موضوعي موازي با اجراي برجام توسط امريكاييها هدفگذاري شده و به پيش ميرود كه آن را بايد «تدوين و اجرايي كردن تحريمهاي جديد عليه كشورمان به بهانههاي ديگر»، دانست؛ مسئلهاي كه به زعم امريكاييها و متحدانشان در اروپا ميتواند به همان چيزي بينجامد كه كريس كونز درخواست ميكند و آن جلوگيري از ايجاد گشايش اقتصادي در ايران است. به اعتقاد امريكاييها جمهوري اسلامي ايران نبايد فرصت سرمايهگذاري خارجي يا متصل شدن به بازار تجارت جهاني را به واسطه سوئيفت يا ديگر ابزارها پيدا كند و براي همين بايد تحريمهاي جديدي وضع شود بلكه بتواند از روي دادن چنين مسئلهاي جلوگيري كند.
تسخير قدرت توسط ميانهروها در ايران هدف ديگر استكبار
هدف ميانمدت ديگر امريكاييها همراستا با «حفظ ساختار تحريمها» و« جلوگيري از ايجاد گشايش اقتصادي در كشور» را بايد «روي كار آوردن جريان غربگرا در انتخابات پيشرو» دانست؛ هدفي كه طي ماههاي گذشته بارها شخصيتهاي رسمي و غيررسمي و رسانههاي وابسته به نظام سلطه از ضرورت تحقق آن سخن به ميان آوردهاند. اواسط هفته اخير يك بار ديگر انديشكده واشنگتن در اين باب گزارشي را چاپ كرد با عنوان «بايد افرادي در ايران به قدرت برسند كه سپاه را مهار كنند.» انديشكده واشنگتن در تحليلي از سياستهاي غرب در قبال ايران و حضور جمهوري اسلامي در عرصه بينالملل و تسخير قدرت توسط جريان همراه با غرب در داخل كشور را يك سياست مهم از سوي ايالت متحده امريكا ارزيابي ميكند و مينويسد: «دولت كاخ سفيد بهصورت پيدرپي سعي داشت از طريق جنگ، تحريمها و به انزوا كشاندنهاي سياسي ايران را تضعيف كند. همه سياستها تاكنون كاملاً شكست خورده است؛ تعداد درخور توجهي از مقامات امريكايي از رئيسجمهور اوباما توقع داشتند وي با استراتژي جديد خود كه «استراتژي در لفافه» نام داشت، براي ايجاد يك روابط ديپلماتيكي و سياسي بهتر با ايران از طريق توافق هستهاي تلاش كند.» در اين مقاله اينگونه از جريان غربگرا در داخل كشور ياد ميشود: «ميانهروهاي واقعي ايراني، شهرونداني هستند كه به دنبال اصلاحات اساسي سياسي از طريق جايگزيني تكنوكراتها با روحانيون هستند. اين شهروندان اميدوارند در صورت از سرگيري تجارتها با ديگر كشورها، كار صاحبان مشاغل كوچك يا متوسط و متخصصان به رونق بيفتد. توافق اخير هستهاي در واقع ميتواند اين مسير را هموار كند تا ايران تجارت را با بسياري از صنايع از سر بگيرد و توليدات نفتياش را تا 75 درصد توسعه دهد اما بعيد است كه ايران قدرت خود را براي كسب ايران كاميابتر، رها كند.»
اين انديشكده ادامه ميدهد: «در طول دو هفته از ماه ژانويه، رئيسجمهور ايران، حسن روحاني به كشورهاي مختلف غربي بهمنظور امضاي قراردادهاي تجاري جديد سفر كرد. مأموريت بعدي روحاني اظهار علاقه به شركتهاي اروپايي براي سرمايهگذاري در ايران بود. رئيسجمهور، ايران را بهعنوان «امنترين» و «باثباتترين» كشور خاورميانه معرفي كرد؛ بيانيهاي كه تا حدودي درست است اما تاجران غربي تنها زماني عمليات و معاملات در ايران را آغاز خواهند كرد كه دولت نشان دهد اصلاحات لازم براي عمليات تجاري امن و نامحدود را اعمال خواهد كرد.»
نويسنده اينگونه از ضرورت روي كار آمدن جريان ميانهرو يا همان جريان هواخواه غرب در داخل كشور ميگويد: «اگر ميانهروها وارد فرآيند سياسي شوند و محدوديتهاي اجتماعي را كاهش دهند، اين اصلاحات نتايج عظيمي در بر خواهد داشت، ميانهروها مقدار قابلتوجهي از قدرت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را كاهش ميدهند و اقدامات سپاه قدس در يمن، عراق، سوريه و لبنان را تضعيف میكنند. در اين صورت ايران شايد بتواند نقش بينالمللي بهتري ايفا كرده و به دنبال روابط بهتري با كشورهاي سنينشين باشد و روابط هژموني خود با عراق، لبنان، سوريه و يمن را از نو تعريف كند اما اگر اين كشور نتواند شرايط فعلي را تغيير دهد، ايجاد روابط حسنهاش با غرب به احتمال زياد به شكست تحقيرآميزي خواهد انجاميد و شواهد اخير نيز نشان از رويكرد دوم دارد.»
در پايان ميخوانيم: «ايران غني از پتانسيل است. اين كشور هم منابع و هم استعدادهاي انساني براي تبديلشدن به دروازه اقتصادي به سمت جنوب آسيا را دارد اما اين پتانسيلها بكر باقي خواهد ماند اگر نخبگان حاكم قدرتهاي كوتاهمدت را به دستاوردهاي بلندمدت ترجيح دهند. در حال حاضر به نظر ميرسد ايران تا زماني كه در موضع قدرت باقي بماند، به تحريك غرب براي ادامه دشمنيها ادامه خواهد داد. پايبندي به اجراي توافق هستهاي شايد آخرين شانس حاكميت ايران براي اثبات تمايل آنان براي ملحق شدن به جامعه بينالمللي باشد، اما اغواگري در عرصه هستهاي ممكن است وسوسهانگيزتر از آني باشد كه بتوان آن را ناديده گرفت.»
دوگانه امريكا عليه ايران
غربيها معتقدند حفظ نظام تحريمها مهمترين ابزار براي تغيير حاكميت است؛ همانطور كه بارها گفته شده، تئوريپردازان و مقامات رسمي ايالات متحده معتقدند تحريم ميتواند دستاوردهايي مانند تغيير رفتار جمهوري اسلامي ايران و در نهايت استحاله در حاكميت را به دنبال داشته باشد، بنابراين تصميمگيران اين كشور هم بايد پيگير وضع تحريمهاي جديد بوده و هم اصرار داشته باشند جرياني در انتخابات آينده قدرت را تسخير كند كه همراه و همگام با سياستهاي امريكاييهاست. حفظ ساختار تحريمها عليه كشورمان را ميشود در سخنان بهار امسال باراك اوباما هم جستوجو كرد. رئيسجمهور امريكا در مصاحبه با روزنامه نيويوركتايمز ميگويد: هرچند واشنگتن فعلاً تعامل را در قبال ايران در پيش گرفته، اما در عين حال تمامي گزينهها را براي خود محفوظ ميداند. وي در بخشي از اين مصاحبه، به روابط امريكا و كوبا اشاره كرده و گفته است كه واشنگتن در قبال كوبا سياست خود را تغيير داده تا بلكه به نتايجي جديد برسد، اما اگر به آنچه ميخواهد نرسد، ميتواند سياست خود را اصلاح كند. رئيسجمهور امريكا در ادامه تأكيد ميكند كه شاكله تحريمها به قوت خود باقي خواهد ماند: «هنوز جزئياتي باقي مانده كه بايد روي آنها كار شود اما فكر ميكنم چارچوب كلي از ايران ميخواهد گامهايي كه لازم است در خصوص تأسيسات غنيسازي فردو، سانتريفيوژها و غيره بردارد. آن وقت، تحريمهاي سازمان ملل تعليق ميشوند، البته تحريمهاي مربوط به اشاعه و تحريمهاي مربوط به موشكهاي بالستيك، مجموعهاي از تحريمهاست كه پابرجا ميمانند.» رئيسجمهور امريكا همچنين در سخنرانيهاي ديگر خود از حمايت اين كشور از ميانهروهاي داخل كشور ياد ميكند و سياست ايالات متحده امريكا در قبال انتخابات امريكا را بر اين اساس عنوان ميكند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۱:۲۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 81]