واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: طرح مسکن مهرشهر برانداز بود؟ اقتصاد > اقتصاد سیاسی - اعتماد نوشت:«چهار دولت بعدی هم از اتمام مسکن مهر عاجزند، مسکن مهر طرح مزخرفی است! مسکن مهر طرح «شهر برانداز» بود.» اینها بخشی از اظهارنظرهای عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی دولت یازدهم در مورد ارث بزرگ دولت دهم به وزارتخانه تحت مدیریتش است.
عباس آخوندي يكي از وزراي كابينه يازدهم است كه از همان ابتداي حضورش انتقادات خاصي را به اين ميراث باقيمانده از دولت قبل داشت و حتي به خاطر پروژهاي كه به او به ارث رسيده بود به مجلس رفت تا پاسخگوي كاستيهاي مسوولان قبلي باشد. هرچند حضور وي در مجلس نيز الزام قانوني نداشت اما وي با حضور در مجلس از پيشرفتهايي صحبت كرد كه تصور ميشد بايد طي چهار سال پيش از آن توسط دولت ديگري انجام ميشد.
هرچند در اين مدت پيشرفت مسكن مهر قابل توجه بود و منجر به واگذاري بسياري از اين آپارتمانهاي ساخته شده به متقاضيان آن شد اما هنوز هم انتقادهاي وزير راه به اين پروژه ادامه دارد. وي كه يكي از پر انتقادترين و پركارترين وزراي كابينه به علت درگيري شديد پروژههاي عمراني اين وزارتخانه با زندگي اجتماعي مردم است روز گذشته باز هم لب به انتقاد از پروژه مسكن مهر گشود و اينبار در تعريف جديد از اين پروژه، «مسكن مهر را به قفسهاي تشبيه كرد كه انسانها در كنار هم زندگي ميكنند.»
عباس آخوندي كه تا پاي استيضاح رفت و وزير به محل كار خود بازگشت، در توضيح اين نظر خود گفته است: «مسكن مهر تصويري است از انسانهايي كه كالا هستند و ميتوانيد در هر جايي از اين سرزمين آنها را در قفسه جا دهيد. نه مساله شهر را ميبينيد، نه مقام انسان را و نه ساختار اجتماعي را، فقط يكسري قفسه است كه ميتوانيد در آن هم كالا بگذاريد و هم انسان. ايران شهر ما در وضعيت پرچالشي بهسر ميبرد. در زمستان ميبينيم كه امكان نفس كشيدن در تهران با مشكل جدي مواجه است. تهران چه از لحاظ منابع زيستي و چه روابط اقتصادي مشكلات جدي دارد. تعداد فقرايي كه پيرامون شهر تهران زندگي ميكنند به پنج ميليون نفر ميرسد كه سببساز انواع بزههاي اجتماعي ميشود. انتقادات آخوندي به مسكن مهر آنجا اهميت وافري مييابد كه مسكن مهر يكي از مهمترين پروژههاي اجتماعي اجرا شده در دولت پيشين است. پروژهاي كه هر چند با هدف خانهدار كردن تمام ايرانيان اجرا شد اما نتوانست جز اندكي نرخ مالكيت در ايران را تغيير دهد. وي گفت: حتي كساني كه ميخواستند راهحل بدهند هم در چنبره كالايي شدن گرفتار شدند. مگر مسكن مهر غير از اين است كه برخي ميخواستند يك سري انسانهايي را كه كالا هستند در خانههايي كه قفسهاند جاي دهند؟ در هر جاي كشور كه خواستند قفسه ساختند و مردم را در آنها چيدند.
اين مدير دولتي گرفتاريهاي زندگي شهري را ناشي از دو انقطاع تاريخي ميداند و معتقد: «پس از جنگ چالدران شاهد روي كار آمدن صفويه بوديم كه با پايان رنسانس همراه بود و دادوستد با خارج بسته شد. يك بار ديگر هم در تركمنچاي عكس دوره صفويه رخ داد كه آغوش كشور به روي انديشه غربي باز شد و منجر به ورشكستگي و بينظمي شد. با امضاي برجام ايران مجددا نقطه تعادل منطقه شد. فشار قدرتهاي جهاني و برخي بيتدبيريهاي داخلي باعث شده بود كه به شكل تفنعي ميخواستند ايران را از مركز ثقل جهان بردارند كه با امضاي برجام ايران مجددا مركز ثقل شد كه اين ميتواند آينده روشني را براي كشور بسازد. هنوز در ايران بيش از ١٠٠ شهر داريم كه منابع تاريخي آنها از بين نرفته، ما هنوز سبزوار، نيشابور، زابل، يزد و كاشان را داريم، پس هنوز هم ميتوانيم منابع مادي، تاريخي و معرفتي خود را با انديشه ايرانشهري و با نور اسلام بسازيم.»
وي كه پيش از اين نيز اظهارنظرهاي متفاوتي داشته است، اينبار ادامه داد: «بحران از هم گسيختگي و بحران هويت در شهرهاي ايران نيازي به اثبات ندارد. موبيليتي در تهران با چالش اساسي مواجه است و دلنگراني و هراس سنگيني نسبت به آينده وجود دارد. مهجور ماندن ما از نظام معرفتي ايجاد دردسر كرده است، ما دچار يك از جا كندگي اجتماعي، هويتي، تاريخي و فرهنگي شدهايم و اين به معناي در غربت قرار گرفتن مفهوم ايران است؛ من در ميان جمع و دلم جاي ديگر است. نتيجه اين ازجاكندگي در ايران به كالايي شدن همهچيز منجر شد. در اين فضا همهچيز قابل خريد و فروش است. شهر، قانون، هوا، روابط زندگي شهري قابل خريد و فروش است. اولين فروشها تراكم بود و كمكم رودخانه و منابع و هوا را هم فروختند...»
آخوندي به همين جهت با اشاره به نقد انديشه ليبراليسم توسط كارل پولاني، خاطرنشان ميكند: «بنا به گفته پولاني، ليبراليسم كه مبتني بر محور اقتصاد است بزرگترين مشكلش اين است كه اقتصاد را از سيستم اجتماع جدا ميكند. وقتي چنين اتفاقي رخ ميدهد ليبراليسم را ناممكن ميكند، نتيجه اين امر غيرممكن ايجاد انواع تعارضها و بحرانهاي مختلف است لذا پولاني مطرح كرد كه اين نظريه راه به جايي نميبرد چرا كه باعث بحرانهاي اجتماعي در سراسر جهان ميشود. اين نظريه پولاني بود كه البته هنوز هم در دنيا راجع به آن بحث ميشود. اين انديشمند لهستاني ميگويد اين نظريه در مرحله اجرا امكان وقوع ندارد چون زندگي از اقتصاد قابل تفكيك نيست و اقتصاد بخشي از زندگي اجتماعي است. نتيجه اجراي يك امر غير ممكن به انواع مشكلات منجر شده و به توسعه تعارض و انواع ناآراميهاي اجتماعي ميانجامد.»
وي تاكيد كرد: «من ميخواهم با كمك گرفتن از نظريه ازجاكندگي اجتماعي پولاني اين موضوع را بگويم كه از جاكندگي تنها در اقتصاد نيست، ما ازجاكندگي را در همه حوزهها اعم از فرهنگ، اجتماع، سيستم، اقتصاد و. .. هم ميبينيم. از جاكندگي بحثي فراتر از اقتصاد صرف است. نتيجه از جاكندگي اجتماعي در ايران منجر به كالايي شدن (كموديفيكيشن) همهچيز شده است. زندگي ايران پس از ازجاكندگي منجر به كالايي شدن همهچيز و قابل خريد و فروش شدن همهچيز شده است: شهر، قانون، آب، هوا رودخانه و... را به راحتي خريد و فروش ميكنند. كساني كه ميخواستند شهر را اداره كنند ديدند به وضعيت امتناع و غير قابل اداره شدن شهر رسيدهاند. نخستين چيزي كه به ذهنشان رسيد اين بود كه شهر را بفروشند. در اوايل فقط پايه كوه را ميفروختند و ساختمان ميساختند اما بعد به تدريج همه منابع زيستي، آب و هوا، رودخانه و همهچيز را به فروش گذاشتند. بنابراين بلافاصله بعد از بحث از جا كندگي با مفهوم كالايي شدن مواجه شديم كه در اين مفهوم، همهچيز كالاست.»
آخوندي خاطرنشان كرد: «همزمان با بررسي مفهوم ايران و از جا كندگياش از بستر اجتماعي و كالايي شدن بايد ريشه تاريخي و علل ايجاد آن را هم بررسي كرد. البته با انقلاب آيسيتي مفهوم از جا كندگي هر روز عميقتر ميشود. يك بار ديگر در تركمنچاي شكست خورديم اينبار سياست معكوس اتخاذ شد. پس از اين شكست سياست باز كردن آغوش به روي جهان غرب را در پيش گرفتيم كه وجه غالب آن حركت به سمت نظريههاي چپگرايانه و سوسياليستي بود. شكلگيري عاميون در تهران، حزب دموكرات در گيلان، چپگرايان در آذربايجان و نهايتا ايجاد حزب توده در سراسر كشور از آثار اين شكست بود. ميبينيد كه پشت كردن به كل ميراث معنوي، اقتصادي، زيستي و... چه به شكل چپ آن و چه به شكل ليبراليسمي آن در تاريخ كشور وجود دارد ولي آنچه در هر دوي اين جنبشها ديده ميشود اين است كه ايران در آنها جايي ندارد. بنابراين بيوزنياي كه الان داريم تصادفي نيست بلكه برميگردد به يك ريشه تاريخي و ازجاكندگي اجتماعي كه به سوداگري مطلق منجر شده است. به نحوي كه وقتي براي جوانان ايراني از بازار آزاد بحث ميشود آنچه در ذهنشان شكل ميگيرد يك نوع بيقانوني، لاقيدي و عدم تعهد به همهچيز است، در حالي كه اصل نظام سرمايهداري هم در دل خود چنين چيزي ندارد اما مفهوم امتناع در ايران به حدي رسيده كه با ذات ليبراليسم هم در تعارض است.»
وي گفت: «متاسفانه اين منابع تاريخي و ميراث فرهنگي كه در كشور داريم روي دوش عدهاي سنگيني ميكند و فكر ميكنند اگر اين آثار تخريب شوند و برج به جاي آنها ساخته شود از شرشان راحت ميشويم. الان چقدر از فضاي چهارباغ اصفهان باقي مانده؟ چه مقدار از فضاي ۳۰ سال پيش پيراموني حرم مطهر امام رضا(ع) باقي مانده است؟ اين سوداگري همه منابع تاريخي را مزاحم خود ميداند.» 3535
کلید واژه ها: بازار مسکن تهران - مسکن مهر -
دوشنبه 26 بهمن 1394 - 07:30:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]