واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: منافع ملي ما ايجاب ميكند كه مردم از منافع ملي هيچ سودي نبرند!
اولاد آدم از قديم شنيده بود كه به در ميگويند تا ديوار بفهمد يا يك همچين چيزي! اما باور نميكرد كه در و ديوار گوش داشته باشند
نویسنده : اولاد آدم
1- اولاد آدم از قديم شنيده بود كه به در ميگويند تا ديوار بفهمد يا يك همچين چيزي! اما باور نميكرد كه در و ديوار گوش داشته باشند تا اينكه شنيد مديركل صادرات صنايع دستي كشور به ارگانها و سفارتخانهها نامه نوشته كه اگر جا دارند، به آنها مكان بدهند تا نمايشگاه صنايع دستي برگزار كنند! و يك لوطي پيدا شد و گفت چرا سفارت اجنبي! حالا درست است كه همه دارند ميروند پاي ميز مذاكره و ديپلماسي ولي صنايع دستي كه ديگر صنايع دستي است.
نگوييد كه اين نمايشگاه در كجا برگزار ميشود؛ بانك مركزي! به اولاد آدم خرده نگيريد كه چرا خرده ميگيرد كه با اينهمه كاخ و موزه و ساختمانهاي فرهنگي و خانههاي ثبت شده و نشده، بايد كاسه چه كنم چه كنم را به در سفارتخانهها و ارگانها ببريم؟بشر جايز الخطاست... لابد حكمتي دارد! لابد آنها به در گفتهاند تا...
2- اولاد آدم از قديم شنيده بود كه به طرف كه مديركل فلان و بهمان بود، ميگفتند چه ميكني؟ او ميگفت آب حوض خالي ميكنيم، پيرزن خفه ميكنيم و... اما باور نميكرد كه آدم كارهايي را بكند كه به او ربطي ندارد و مثلاً طرف بايد برود و همان فلان و بهمان را بكند تا اينكه شنيد دعوا شده است. حالا ميگوييد چه دعوايي؟ راستش ماجرا از آنجا شروع شد كه نفتيها را برق گرفت و برقيها را گاز گرفت! و گازيها را چراغ موشي! يعني به زبان سادهترش اينكه فكرش را بكنيد كه وزارت نفتيها بروند علاوه بر كارهايي كه پنهاني و محرمانه دارند انجام ميدهند و قرار و مدارش را ميگذارند، برق فروشي هم بكنند. مثلاً يكي را مثل بابك زنجاني بيندازند جلو كه بگويد هيچكي مثل من نميتواند برق را بگيرد يا برق بگيردش يا هرچي!
يعني قصه آنجا لو رفت كه معاون وزير نيرو در امور برنامهريزي و اقتصادي گفت: «بر اساس قانون صادرات برق بايد با مجوز وزارت نيرو صورت بگيرد و وزارت نفت به طور مستقل نميتواند اقدام به صادرات برق كند.» اولاد آدم البته از قبل اين پيشبينيها را كرده بود و براي همين هم گفته بود كه بياييم و همه اين وزارتهاي «سودده ضررده» را يك كاسه كنيم. يعني آب و برق و تلفن و نفت و گاز را بريزيم توي هاون و يك چيزي مثل وزارت ربيعي يا وزارت نعمتزاده بكوبيم و راه بيندازيم كه شترگاوپلنگ باشد و كسي از آن سر در نياورد و اسمش را بگذاريم وزارت انرژي! اما كو گوش شنوا!؟ چه كسي به فكر منافع ملي است؟
نگوييد كه منفعت ملي را ديگر از كجا آوردم؟ اصلاًً بگذاريد يك مثال برايتان بزنم تا بفهميد منفعت ملي چيست؟ مثلاً همين آقاي معاون وزير نيرو در امور برنامهريزي و اقتصادي گفته كه فرمول صادرات برق بر اساس توجه به منافع ملي صورت ميگيرد. بنابراين گاز را نبايد به نيروگاه به قيمت گاز صادراتي داد! چون در خيلي جاها امكان پذير نيست و منفعت صادرات برق در كشورهاي مختلف، متفاوت است! پس بياييد دعوا!
يعني بگذاريد اولاد آدم از فرمول «مثال در مثال» به دادتان برسد كه بفهميد كه ايشان چه ميخواسته بفهماندتان! همين سمند را اگر بخواهيد در ايران به خورد مردم بدهيد بايد خونشان را در شيشه بكنيد اما اگر بخواهيد به كشورهاي تازه استقلال يافته شمالي يا كشورهاي امريكاي لاتين جنوبي بدهيد، مفت ميدهيد چون منافع ملي ما ايجاب ميكند كه مردم از منافع ملي هيچ سودي نبرند!
حالا فهميديد كه فروش برق متناسب با منافع ملي يعني چه؟ به قول معاون فوقالذكر معناي صادرات برق به كشور افغانستان با صادرات برق به كشورهاي غربي متفاوت است... صادرات ما در چنين شرايطي ممكن است در برخي موارد منطقي باشد و در برخي مواقع....
اولاد آدم فهميد كه منطق چيز خوبي است و آن هم براي ديگران و بيمنطقي نيز چيز خوبي نيست براي ما اما اسمش را ميگذارند منافع ملي. پس منفعت ملي حكم ميكند كه وزارت نفت، نفت بفروشد و نه برق!
3- اولاد آدم از قديم شنيده بود كه طرف را به ده راه نميدادند سراغ خانه كدخدا را ميگرفت اما نميدانست اين ماجرا را چگونه تبيين كند! تا اينكه شنيد معاون توسعه صادرات سازمان توسعه تجارت فهميده كه مشكل عدم توسعه تجارت به خاطر كم كاري وزارت راه و مسكن و شهرسازي است و اينجا بود كه اولاد آدم به ياد آن ضربالمثل افتاد كه كو جنس مرغوبتان كه روي هوا بزنند و روي زمين نماند؟
البته در اين نكته كه همه چيز به هم ربط دارند شكي نيست. اين بابا هم حرف درستي زده! يعني گفته درصدد هستند كه نقشههاي راههاي هوايي، دريايي و زميني را بر اساس كشورها و بازارهاي تجاري هدف با رويكرد توسعه روابط، تدوين و آماده كنند!
البته اولاد آدم ميداند «درصدد بودن» چيز خوبي است! و ميداند كه مشكل ما الان نبود راههاي صادراتي بر اساس حروف الفبا و كشورهاي مقصد است. لذا براي دوري جستن از هر گونه منكري، خود را امر به معروف كرده تا خداي نكرده حرف بيربط ديگري را در اين ستون به زبان نياورد و...
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۰:۵۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]