تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس از غير خدا بِبُرد، خداوند، هزينه زندگى او را تأمين مى‏كند و از جايى كه ان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835379169




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

به مناسبت سالروز رحلت موسس حوزه علمیه قم - بخش اول کادرسازی متبحرانه با سلوکی عالمانه


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: به مناسبت سالروز رحلت موسس حوزه علمیه قم - بخش اول
کادرسازی متبحرانه با سلوکی عالمانه
با ورود آیت‌الله العظمی حائری به قم، بسیاری از علما و فرزانگان، توجهشان به حوزه علمیه قم معطوف شد.

خبرگزاری فارس: کادرسازی متبحرانه با سلوکی عالمانه



  نگاهی به شکل‌گیری روحانیت اصیل از دوره شیخ عبدالکریم تا امام خمینی(ره) اشاره «روحانیت اصیل» همواره نقشی بنیادین در ترویج معارف الهی داشته است. در سده اخیرعالمان زیادی در روند شکل‌گیری جریان «روحانیت اصیل» نقش‌آفرینی کرده‌اند که در این میان نقش حضرات آیات حائری، بروجردی و امام خمینی بی‌بدیل به نظر میرسد. مقاله حاضر به نقش این سه مرجع سترگ نگاهی می‌اندازد. الف- آیت‌الله‌العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی اگر بخواهیم زحمات فراوان آیت‌الله‌العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی در شکل‌گیری و دوام «روحانیت اصیل» و صیانت از آن را بیان کنیم، بهترین تعریف و تبیین را میتوان از بیان معروف حضرت امام خمینی(ره) مورد اشاره قرار داد: «بزرگی ـ آیت‌الله حائری ـ همین مقدار بس که توانست در آن زمان سخت که رضاشاه تصمیم داشت حوزه و روحانیت را نابود کند، حوزه‌ها بلکه روحانیت را حفظ کند و این امانت را به ما داده است تا ما به دیگران، رد کنیم.» در تبیین این بیان امام)ره) که در عین کوتاه بودن، بسیار جامع و کامل به نظر می‌رسد، ذکر نکاتی چند ضروری می‌باشد. تأسیس حوزه علمیه قم و شکل‌گیری «روحانیت اصیل» در ایران حاج شیخ عبدالکریم سالها در حوزة علمیه کربلا و از محضر اساتید بزرگ آن دوران، خوشه‌چینی کرد و ثمرات تحصیل عمیق و تلمذ از محضر اساتید را هم در همان کشور عراق و مشخصاً در دو حوزة علمیه سامرا و نجف با تدریس و تربیت شاگردان ممتاز، عیان نمود. او هر چند پس از سالها تحصیل در عراق، به ایران بازگشت، اما به دلیل همزمانی ورود او به ایران با اوضاع آشفته و نهضت مشروطیت، زمینة فعالیت علمی را برای خود مساعد ندید و دوباره به عراق بازگشت. اما در عراق همچنان مرغ دلش، برای بازگشت به وطن پر میگشود و همواره مترصّد فرصتی بود تا بتواند به ایران بازگردد و ثمره سالها تلاش علمی خود را با تربیت «روحانیت اصیل» در ایران، به بار نشانَد. بالاخره لحظه بازگشت به ایران، فرارسید. وی به رغم برخورداری از موقعیت ممتاز در حوزة علمیه عراق و مورد رجوع بودن به عنوان مرجع تقلید، به وطن بازگشت تا بلکه بتواند مانند آنچه شیخ طوسی در نجف، با تأسیس حوزهای معظم، انجام داده بود، در ایران نیز انجام دهد. مرحوم آقاجمال خوانساری میگوید: «وقتی که ایشان قصد داشت به ایران بازگردد، پرسیدم: شما از کسانی هستید که بعد از میرزای دوم، به عنوان مرجع تقلید مطرح هستید، چرا در سامرا نمی‌مانید؟ ایشان فرمود: «من نمی‌خواهم مرجع شوم، می‌خواهم بروم ایران، اگر خدمتی از دستم برآید برای اسلام و مسلمانان انجام دهم.» او این «خدمت» را با تأسیس «حوزه علمیه قم» و بنیان نهادن پایگاه عظیم و بسیار مؤثر دینی، عملی ساخت. وی ابتدا به اراک آمد و در این شهر حوزهای را بنا نهاد و خود به مدت هشت سال ریاست و تدریس این حوزه را بر عهده گرفت. پس از چندی که آوازة علمی این مرجع فرزانه در سرتاسر ایران پیچید، همگان از او تأسیس و بنانهادن حوزهای فراگیر را خواهان شدند. او در راه سفر به مشهد مقدس، به دعوت علمای قم، سفری به این شهر نمود. پیش از این، بسیاری از علمای این شهر از آیت‌الله حائری درخواست کرده بودند حوزهای را در قم تأسیس کند. در این میان، آیت‌الله سیدمحمدتقی خوانساری و آیت‌الله شیخ محمدتقی یزدی، بیشترین اصرار را داشتند. سفر به قم و مشاهده وضعیت بغرنج حوزة قم، آیت‌الله را مجاب نمود تا در جوار مضجع شریف کریمة اهل بیت(ع)، حوزهای قوی تأسیس نماید. آیت‌الله محمدتقی بافقی در این زمینه میگوید: «مرحوم آیت‌الله حائری در سفر مشهدشان، وضع مدارس مهجور و ویران قم را، از فیضیه و دارالشفاء دید که چگونه دانشگاه روحانی و محل تدرّس و افاضات مرحوم محدث بزرگوار، ملامحسن فیض و ملاعبدالرزاق فیاض لاهیجی و صدرالمتأهلین شیرازی و دیگران، به مرکز گدایان، فقرا و دیوانگان تبدیل شده است و ابراز تأسف نمود و میگفت که چه میشد اگر این مدارس از غربت بیرون میآمد، ولی به نظر مبارکشان مشکل و گران میآمد که حوزه را از اراک به قم منتقل نمایند.» آیت‌الله حائری در این سفر مشاهده کرد که حجره‌های مدرسه فیضیه خالی از همهمة محصّلان علوم دینی شده و بر قفسه‌های کتاب گرد فراموشی نشسته است. انگار هیچگاه زمزمة دانش پژوهان اسلامی در فضای قم طنی‌انداز نبوده است. تأسیس حوزة علمیه قم به دستان با کفایت آیت‌الله حائری موجب تحولی شگرف در جامعه شد. در مکتب این حوزة علمیه، روحانیان بزرگی تربیت شدند که همگی سهم بسزایی در ترویج اندیشه‌های ناب اسلامی در ایران و جهان ایفا کردند. نمونه بارز این تربیتشدگان، حضرت امام خمینی(ره) است که شرح تأثیرات بی‌بدیل او خود مجال و مقال مجزایی را میطلبد. با تأسیس حوزة علمیه قم، فضلای حوزه‌های علمیه اراک، تهران و سایر شهر به سمت قم رهسپار شدند و از آن پس بود که حوزة قم به عنوان قلب تپندة حوزه‌های علمیه ایران و بلکه جهان تشیع، به بسط معارف دینی همت گماشت. اینگونه بود که طبقه‌ای از روحانیت اصیل شکل پذیرفت که با همت بالای خود به سمت بالندگی و تعالی گام برمیداشت. شاخصه‌های حوزة نظام یافته از سوی حاج شیخ عبدالکریم حوزة علمیه تأسیس شده از سوی آیت‌الله حائری، شاخصه‌های مهمی را دارا بود که وجود همین شاخصه‌ها، موجب شد تا از دل این حوزه جریان اصیل روحانیت شیعه شکل پذیرد. این شاخصه‌ها عبارتند از: جامعیت علمی: با ورود آیت‌الله حائری به قم، بسیاری از علما و فرزانگان، توجهشان به حوزة علمیه قم معطوف شد. مقام علمی آیت‌الله بسیار بالا و قابل اعتنا بود. پس از رحلت مرحوم سیدکاظم یزدی ،صاحب عروه، شماری از مقلدان وی به آیت‌الله حائری رجوع کرده بودند. حتی میرزا محمدتقی شیرازی موارد احتیاطی خود را به آیت‌الله حائری ارجاع داده و سفارش میکرد که در این موارد، از دیدگاههای مرحوم حائری پیروی کنند. غیر از مقام علمی، توان مدیریتی وی نیز مورد تحسین فرزانگان قرار گرفته بود. آیت‌الله حائری از تجربه‌های مدیریتی میرزای بزرگ، آخوند خراسانی و میرزای دوم استفاده کرده بود و خود نیز تجربة مدیریت و بنیانگذاری حوزه موفق عراق را داشت. همین عوامل موجب شد تا توجه علمای بلاد به سمت و سوی حوزه علمیه قم معطوف شود. از این رو دانشمندان زیادی از علوم مختلف رهسپار حوزه علمیه قم شدند. به عنوان نمونه باید به آیت‌الله سیداحمد خوانساری اشاره نمود. یکی از علما نقل میکند که به مناسبتی بحثی از آقای سیداحمد خوانساری به میان می‌آید. شیخ میگوید: «ما میخواستیم ایشان اعلم علمای ایران باشد، ایشان ترجیح دادند اعلم علمای اراک بماند. این سخن وقتی به گوش مرحوم خوانساری میرسد، بلافاصله به قم تشریف می‌آورند و حوزه درسی را تشکیل میدهند.» 2. نخبه‌پروری: با ورود علما و فرزانگان از اقصی نقاط ایران و سایر جهان اسلام به قم، حوزة علمیه صبغة علمی به خود گرفت. از بستر این حوزه، طلاب و نخبگان فراوانی تربیت شدند. یکی از هنرهای تحسین برانگیز آیت‌الله حائری این بود که با گماردن افرادی، به شناسایی طلاب مستعد و نخبه همت گماشت. وی طلاب باهوش و نخبه را پرورش داد و از آنان پشتیبانی مادی و معنوی نمود تا طبقهای از روحانیت خوشفکر و عالم شکل پذیرد. این گام، یکی از اصلی‌ترین گامهای آیت‌الله حائری در شکل‌گیری روحانیت اصیل بود. 3. سامان‌بخشی: او همچنین به سامان‌بخشی حوزه علمیه از لحاظ مالی نیز پرداخت. وی مسائل مالی حوزه‌ها را سر و سامان داد تا طلاب با فراغت بیشتری به درس و بحث بپردازند. 4. حفاظت: پاسداری از این حوزة نوپا از دیگر شاخصه‌های حوزة نظام یافته از سوی حاج شیخ عبدالکریم بود. او به سختی از حریم حوزه دفاع می‌کرد و از هرگونه دخالت حکومت در امور حوزه‌ها، ممانعت مینمود. به عنوان نمونه باید به دخالت وزارت معارف در برگزاری امتحانات طلاب اشاره کرد که با مخالفت جدّی آیت‌الله حائری مواجه شد. ایشان در برابر دخالت دولت، به مسؤولان دولتی هشدار داد که: «اگر این مملکت روحانی میخواهد، برنامة امتحانیاش را باید من تعیین کنم. این که شما برای ما مواد امتحانی تعیین کرده‌اید، مانند آن است که من بخواهم برای سربازخانه‌های شما افسر و فرمانده تعیین کنم.» 5. مرکزیت‌بخشی: از دیگر شاخصه‌های حوزة علمیه قم آن بود که آرام‌آرام نقش مرکزی و محوری در میان حوزههای علمیه جهان تشیع پیدا کرد. از جمله اقدامات دقیق و تحسین‌برانگیز آیت‌الله حائری در این راه، انتقال مرجعیت به شهر قم بود و این مساله بر مرکزیت بودن حوزه علمیه قم، صحه می‌بخشید. حضور او در قم به عنوان مرجع بزرگی که مقلدان بسیاری هم داشت، موجب شد تا مرجعیت شیعه در قم مستقر شود. این مساله تا آنجایی بود که حتی وقتی مراجع بزرگ نجف مانند حضرات آیات نایینی و اصفهانی، به ایران تبعید شدند، آنان بلافاصله به قم آمدند تا در کنار آیت‌الله حائری قرار گیرند. این عامل و سایر عوامل و شاخصه‌های ذکر شده موجب شد تا جریان روحانیت اصیل به دست آیت‌الله حائری و در دل حوزة نوپا و قوی قم شکل پذیرد. بعدها نیز این جریان با رهبری و هدایت مرجع تقلیدی به نام آیت‌الله سیدحسین بروجردی به راه خود ادامه داد و دستاوردهای بی‌بدیل و مهمی را نصیب جهان اسلام نمود. ب- آیت‌الله العظمی بروجردی نقش آیت‌الله‌العظمی بروجردی در تکوین حرکت سیاسی بر ضد استبداد و ظلم، برجسته است. هرچند نقش وی در عالم سیاست، نقش «حاشیهای» و همراه با «حزم و احتیاط» بود، اما این نقش، بسیار پررنگ و محوری ارزیابی میشود. آیت‌الله با «کادرسازی» نیروهای پرورشیافته در مکتبش به «نیروسازی» برای ارتقای شبکه دینی همت گماشت تا با جهانی شدن مکتب اسلام و تشیع به آرزوی همیشگی صالحان جامه عمل بپوشاند. تلاشهای او با موفقیت چشمگیری همراه شد. وی با پرورش نیروهایی ورزیده، نهضت اسلامی ملت ایران را پایه‌ریزی کرد. این نهضت که ابتدا در 15 خرداد 1342 و بعدها در سال 1357 نشو و نما یافت، بیش از هر چیز مدیون «کادرسازی» هوشمندانه آیت‌الله بود. اکثر نیروهایی که در خط مقدم جهاد با استبداد زمان ایستاده بودند، از شاگردان و پرورش یافتگان مکتب فقهی، اصولی، سیاسی و اجتماعی آیت‌الله بروجردی بودند. زعامت حوزه علمیه، نقطه شروع «کادرسازی» زعامت حوزه علمیه توسط آیت‌الله بروجردی را باید نقطه شروع «کادرسازی» او در حوزه‌های علمیه قلمداد کرد. وی رهبر دینی جامعه به شمار میآمد و برای رهبری مسلمانان نیازی مبرم به ساماندهی حوزههای علمیه به عنوان خاستگاه معارف و مبانی دین داشت. از این رو زعامت این نهاد مؤثر و اصیل به مثابه زعامت جهان اسلام به شمار می‌آمد. به همین دلیل، آیت‌الله ،کادرسازی در حوزهها را امری ضروری میدانست. کادرسازی وی قبل از هرچیز، مشروط به دو اصل «صیانت» و «تحول» در حوزههای علمیه بود: صیانت اولین مسالهای که میتوان آن را پیش زمینهای برای «کادرسازی» آیت‌الله بروجردی قلمداد کرد، صیانت و حفظ حوزه و روحانیت است. آیت‌الله با فراست دریافته بود که برای تشکیل کادری مجرب و ایدهآل و تبدیل آن به یک شبکه فعال و پر جنب و جوش دینی، نیازی مبرم به حفظ و صیانت از کیان حوزه و روحانیت است؛ حوزهای که به علت سیاستهای دین‌ستیزانه رضاخانی، اوضاع نزار و بیماری داشت. وی در این راه چند سیاست در پیش گرفت. این سیاستها عبارت بودند از: 1-1 . حفظ حوزه در برابر حکومت‌گران یکی از عواملی که موجب تشویق آیت‌الله بروجردی به حضور در قم و پذیرش زعامت حوزه شد، دفاع از حوزه و روحانیت در برابر هجمه دشمنان بود. علما و مدرسان حوزه علمیه در دعوت آیت‌الله، نزد وی استدلال میکردند که اگر مرجعیت عامه را بپذیرد، اختلافات موجود خاتمه پیدا میکند و سدی در مقابل هجمه‌ها به حوزه، روحانیت و فرهنگ شیعه ایجاد میگردد. آیت‌الله بروجردی نیز این استدلال را پذیرفت. وی مهمترین وظیفه خود را حفظ حوزه میدانست و معتقد بود: «با بودن آب فراوان است که ماهی بزرگ پرورش می‌یابد و آب خرد ماهی کوچک پرورش میدهد.» از این رو در جهت بالندگی حوزه نامنسجم آن دوران، اصلیترین وظیفه خود را حفظ و صیانت از حوزه میدانست. به همین دلیل وقتی آیت‌الله سید محمدتقی خوانساری به وی گفته بود که: «آقا! شما در رأس این مملکت قرار دارید، چرا نسبت به امر حجاب و مشروبات اقدام نمیکنید؟» آیت‌الله بروجردی پاسخ داد: «میترسم این حوزویت حوزه علمیه قم از بین برود و دولت درصدد ریشه‌ کن کردن حوزه برآید.» ایشان حفظ و صیانت حوزهها را مهمترین وظیفه خود دانسته و معتقد بود: «من پیرم و هفتاد و پنج سال از عمرم میرود و با این ریش سفید نمیتوانم ببینم حوزهای را که رضاخان از بین برد، من هم شاهد از بین رفتن ثانی آن بشوم.» این تدبیر نشان میدهد که وی در وهله اول بهترین راه مبارزه با رژیم را ساختن حوزهای قوی و منسجم میدانست. در واقع در پی آن بود تا ابتدا روحانیت تثبیت شود و بعد، کارهای دیگر صورت پذیرد. .1-2  عزت بخشی به روحانیت آیت‌الله بروجردی، نسبت به آبروی روحانیت و عزت مسلمانان بسیار حساس بود و از مسائلی که موجب خدشه بر وحدت روحانیت یا وهن حوزه و اهانت به علما و طلاب میگردید، بهشدت نگران و ناراحت میشد. او معتقد بود: «باید روحانی عزیز باشد، هرگز تن به ذلت ندهد و در برابر ارباب زر و زور، سر تعظیم فرود نیاورد.» این حفظ عزت حتی تا آنجایی بود که اجازه ملاقاتها به سران کشور را بر اساس حفظ عزت و منفعت اسلام و حوزهها می‌سنجید و هرگاه احساس میکرد ممکن است دربار، از این ملاقاتها سوءاستفاده کند و یا عزت حوزه و روحانیت خدشه‌دار شود، اجازه دیدار و تشرف نمیداد. او حتی اجازه خدشه‌دار شدن عزت حوزه و روحانیت از طریق اخذ وجوهات «به هر طریق» را نمی‌داد و از هر گونه شائبه در برابر قبول وجوهات شرعیه از سوی افراد خاص، دوری میکرد. 1-3 . حفظ حرمت روحانیت سیاست دیگر آیت‌الله بروجردی در جهت «صیانت» از حوزه‌ها، حفظ حرمت روحانیون بود. احترام حوزهها بارها و بارها از سوی حکومت رضاخان خدشهدار شده بود و روشنفکران ضددینی مانند کسروی و حکمیزاده نیز در قالب ترویج اندیشه‌های دین‌ستیزانه خود، حرمت و جایگاه روحانیت را زیر سؤال برده بودند. سیاست آیت‌الله بروجردی در این زمینه شامل موارد گوناگون می‌شد؛ از دفاع از روحانیان و طلاب تا ابراز علنی محبت و احترام نسبت به آنان، از جمله سیاستهای آیت‌الله بود. او در دفاع از روحانیانی که در معرض اذیت و آزار حکومت بودند سنگ تمام میگذاشت. از نجات جان آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی که به خاطر سخنرانی انتقادی از رژیم شاه محکوم به اعدام شده بود، تا حمایت از یکی از شاگران خود در برابر ساواک، همه و همه از سیاست مدافعانه آیت‌الله از ساحت روحانیان حکایت داشت. او همچنین احترام فوق‌العادهای نسبت به طلاب و روحانیان مبذول میداشت. این احترام شامل همه روحانیان و در همه عصرها میشد؛ چه علمای سلف که او حتی به عنوان مثال تکیه دادن بر قبر مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری را اهانت به آن عالم بزرگ می‌دانست و چه علمای هم عصری مانند آیت‌الله میرزا ابوالحسن اصفهانی که در پاسخ به نامه اهالی تبریز مبنی بر ارسال رساله علمیه، آیت‌الله اصفهانی را از خود برتر می‌دانست و چه طلاب و فضلای جوانی که مشمول مراحم آیت‌الله میشدند. همه این موارد، حکایت از حفظ حرمت روحانیان از سوی آیت‌الله و در نتیجه، عزتمندی دوباره این صنف در جامعه داشت. 1-4 . برخورد با روحانی‌نماها آیت‌الله بروجردی به همان مقدار که به روحانیت اصیل و طلاب متدین عشق میورزید و مدافع آنان بود، در مقابل روحانی‌نمایان فرورفته در تباهی نیز به شدت واکنش نشان میداد؛ چرا که به اعتقاد وی، روحانی‌نمایان زمینه‌سازان عدم اقبال مردم به دین و روحانیت اصیل‌ند. مشخص‌ترین نمونه برخورد آیت‌الله با این صنف از افراد را میتوان مقابله با یک روحانی‌نمای دارای گرایشهای چپی و کمونیستی به نام «سید علی اکبر برقعی» دانست که به دلیل شرکت در کنگرهای به نام صلح در وین اتریش، بلوایی را در قم به وجود آورده بود. سرانجام آیت‌الله بروجردی با فشار بر دولت، برقعی را از قم اخراج کرد و اینگونه با یک روحانی‌نما که با لباس روحانیت علیه دین و مقدسات سخن گفته بود، برخورد کرد تا حریم روحانیت اصیل از گزند این گونه افراد مصون بماند. تحول سیاست «صیانت» از حوزه‌ها، تدبیری مؤثر بود که زمینه‌ساز «کادرسازی» در حوزه‌ها می‌شد. آیت‌الله بروجردی، در کنار این تدبیر و پس از اطمینان از سیاستِ «صیانت»، گام دوم «کادرسازی» خود را با اتخاذِ سیاستِ «تحول» در حوزه‌های علمیه برداشت. حوزه علمیه در آن دوران، در اوج رکود بود و زعیم حوزههای علمیه دریافته بود که بدون حوزهای متحول و بانشاط، امکان تشکیل شبکهای منسجم برای اداره جامعه ناممکن است. از این رو، وی سیاستهای زیر را اجرایی ساخت: 2-1 . تحول در عرصه اداره اولین تحول ایجادشده در عرصه حوزه و روحانیت، تحول در عرصه اداره و تدبیر امور این نهاد بزرگ بود. حوزه‌ای که توسط مراجع ثلاث، مدیریت می‌شد، چون با سه تفکر گوناگون اداره میگردید، طبیعتاً علیرغم تمام محاسن این سه مرجع، با چالشهای مدیریتی نیز مواجه می‌شد. اما با مرجعیت و زعامت آیت‌الله بروجردی و استقرار یک خط‌مشی در اداره حوزه، تشتت مدیریتی از میان رفت. او نظم‌بخشی و اداره صحیح ارکان حوزه را عامل ثبات و تعالی این نهاد می‌دانست و در این راه، اقدامات فراوانی را مبذول داشت. آیت‌الله با تعیین هیاتی به نام «هیات حاکمه»، مدیریت واحدی بر امور حوزه گمارد و شهریه طلاب را سامان بخشید. برای حوزههای علمیه سایر شهرستانها هم مدیرانی انتخاب کرد و به منظور اداره مدارس قم، افرادی را به سرپرستی حوزههای قم منصوب نمود. او همچنین برای نظم‌بخشی میان طلاب و تشخیص طلاب درس‌خوان از طلاب بیکاره و ساماندهی اعطای شهریه، برنامه «آزمون» و «امتحان» در حوزه‌ها را اجباری کرد. این اقدام موجب شد تا علاوه بر آنکه سیستم توزیع شهریه، دارای نظم خاصی شود، اداره طلاب نیز دارای ترتیب مشخصی گردد. برگزاری امتحان در ابتدا فقط صورتِ آزمایشی داشت، اما بعدها شکل حقیقی به خود گرفت. این امتحان کمکم، افراد درس‌خوان را از کسانی که درس نمی‌خواندند، جدا کرد. آیت‌الله بروجردی برای طلابی که دارای نمرات عالی بودند، جایزه‌ای هم تعیین کرد که موجب تشویق طلاب زحمت‌کش شد. این سیستم در نجف با سردی مواجه شد، اما در حوزه قم به صورت نظام‌مند ادامه یافت و اداره حوزه با این تدبیر آیت‌الله آسانتر می‌نمود؛ چراکه به تعبیر یکی از شاگردان آیت‌الله بروجردی: «حوزه برنامه منظمی نداشت، امتحان رسمی در کار نبود. هر کس میآمد توی مدرسه فیضیه و مشغول درس می‌شد، به او شهریه میدادند. کسی نبود از آنها سؤال کند که از کجا آمده‌ای؟ و کی هستی؟ در مجموع، کسی احساس مسؤولیت نمی‌کرد. به همین علت، عده‌ای از طلاب یا بی‌سواد بودند و یا کم‌سواد و بعضی‌ها رفتارشان مطابق با شؤون روحانیت نبود...» آیت‌الله بروجردی میتوانست با سیستم مدیریتی خود و تحولی که در اداره حوزههای علمیه به وجود آورد، نظم و انضباط چشمگیری را در مرکز نشر معارف اهل‌البیت(ع) ایجاد نماید. 2-2  . تحول در عرصه علم یکی دیگر از تحولاتی که آیت‌الله بروجردی در حوزهها ایجاد کرد، تحول علمی بود. او که خود مجتهدی عالی‌مقام و دارای تسلط عجیب در عرصه‌های گوناگون علمی بود و این تسلطِ شگرف تقریباً بی‌نظیر به نظر می‌رسید، توانست با استفاده از همین امتیاز، تحولی عظیم در عرصه علمی حوزهها ایجاد نماید. پروفسور حمید مولانا که امروزه از اساتید برجسته رشته ارتباطات در سطح جهان است، در اسفند 1334، گزارش کوتاهی در مورد حوزه تحت زعامت آیت‌الله بروجردی تهیه کرد و در فرازی از آن نوشت: «...حوزه علمیه قم که فعلاً تحت رهبری حضرت آیت‌الله بروجردی اداره میشود، مرکز اجتماع پنج هزار محصل دانشجو است که با کمال جدیت سرگرم تحصیل هستند و مخصوصاً از وقتی که آیت‌الله، ریاست عالیه حوزه را به عهده گرفته‌اند، کوشش بیشتری در افراد محصلین پیدا شده است...» آیت‌الله بروجردی دریافته بود که برای پویایی حوزه‌ها باید تحول و نوآوری علمی در آن به وجود آورد. از این رو، وی روشهایی را اجرایی نمود که به اختصار میتوان این گونه بدان اشاره نمود: 2-1-1. تحول در علم فقه آیت‌الله بروجردی به فقه تطبیقی اعتقاد ویژهای داشت و در درس خارج خود عمده نظرات و آرای عامه و اهل سنت را که در مورد مساله‌ای طرح کرده بودند، اگر راهی برای جمع نظرات وجود داشت، بیان میکرد. وی جهت درک بهتر روایات معصومین و شناخت شأن صدور روایات، مطالعه فتاوای ائمه اهل سنت را ضروری می‌دانست و بر همین اساس در حوزه قم، مطالعه مکتب فقهای اهل سنت را رایج نمود و کتابهای فقهی فقیهان شیعه که تألیفی تطبیقی داشتند از قبیل «خلاف» شیخ طوسی چاپ و تدریس می‌شد .وی همچنین کتاب «جوامع‌الفقهیه» را در راستای لزوم مراجعه به قول فقهای قدیم، «مفتاح‌الکرامه» سید محمدجواد حسینی عاملی را در راستای بررسی تاریخچه مسائل در جهتِ درکِ صحیح مسائل فقهی و چندین جلد «جامع احادیث الشیعه» را در راستای درک بهتر احادیث برای استنباط مسائل فقهی به چاپ رساند و این گونه، تحولی عظیم در فقه شیعه به وجود آورد. 2-1-2 . تحول در علم اصول آیت‌الله بروجردی، تسلط عجیبی بر علم اصول داشت و به آن بسیار اهمیت میداد و تحول علم اصول و مسائل آن را، چنانکه درخور بزرگترین اساتید این فن است، بررسی کرده بود و در بعضی ابوابِ مختلف آن نظریاتی مخصوص به خود داشت؛ ولی در استنباط احکام، با اینکه اصولیِ بسیار محقق و متبحری بود، با توجه به تسلط بر احادیث و دقتی که در استفاده از احادیث میکرد، خیلی کم به اصول عملیه، تمسک میجست. وی در اصول، مبانی و مفهوم اجتماع، مبنای خاصی داشت. همین نظریه که «موضوع علم اصول، حجت است» از ابتکارات وی بود. آیت‌الله، در مباحث اصولی چندان به مباحثی که نقشی در استنباط نداشتند، نمی‌پرداخت. او با این همه، در راستای تحول در علم اصول، به کاستن این علم مبادرت ورزید. وی معتقد بود که علم اصول قبل از اینکه دارای نوآوری و ابتکار باشد، متورم و سنگین شده است و بسیاری از مباحث، ثمره علمی ندارد، لذا خود، یک دوره کوتاه اصول را تدریس کرد و از شاگردانش خواست وقتِ خود را خیلی صرف مباحث بیهوده اصولی نکنند. آیت‌الله این مطلب را به کرات در جلسه درس هم تکرار میکرد که باید از اصول، تنها لب و لباب آن باقی بماند. اصول به مقداری که امثال شیخ بهایی و شیخ طوسی بدان پرداختند، کفایت میکند و بسط و تفصیل کنونیِ قوانین اصولی لازم نیست. 2-1-3 . تحول در علم رجال آیت‌الله بروجردی از جمله افرادی بود که با توجه به احاطه کامل به این علم، تحولی عظیم در آن به وجود آورد. وی رجال احادیث را از زمان معصومین(ع) تا زمان خویش طبقه‌بندی کرد؛ یعنی اولین راویانی که از معصوم(ع) نقل می‌کنند و شاگردان آنها، طبقه دوم و... سپس نتیجه‌گیری میکرد که هر راوی از کدام طبقه است، او از چه کسی نقل و چه کسی از او نقل میکند. این اقدام آیت‌الله، ثمرات علمی فراوانی از قبیل افزایش سند روایت، جلوگیری از ترویج روایتهای کم اعتبار، شناخت رجال متشابه و مجهول، تجرید اسانید و... در برداشت. آیت‌الله بروجردی همچنین برای توسعه علم رجال، بیش از بیست عنوان کتاب به رشته تحریر درآورد و یا بر کتبِ رجالی دیگران حاشیه زد و کتاب «جامع‌الروات» مرحوم اردبیلی را تجدید چاپ کرد. 2-1-4 . تحول در علم فلسفه برخی بر این باورند که آیت‌الله بروجردی مخالف فلسفه بوده است در حالی که این پندار درست نیست.ایشان از محضر اساتید بزرگی از قبیل جهانگیرخان قشقایی و آخوند ملامحمد کاشانی در اصفهان فلسفه آموخته و در بروجرد نیز مدتی کتاب «شوارق» را که یک کتاب فلسفی است، تدریس نموده بود. وی حتی در نجف به طور محرمانه، فلسفه خوانده بود. مرحوم آیت‌الله سید علی نجف‌آبادی می‌گفت: «آقای بروجردی نزد من مقداری از منظومه سبزواری را در نجف میخواند.» شهرت آیت‌الله بروجردی به اندازهای بود که به تعبیر مرحوم آیت‌الله علی صافی گلپایگانی «در فلسفه، بعد از مرحوم سبزواری تا آن زمان، کسی مانند مرحوم کمپانی و آیت‌الله بروجردی نیامده است» با این همه آیت‌الله بروجردی نه مانند آنانی بود که یکسره، هرگونه تدریس و تحصیل فلسفه را ممنوع نمایند و نه آنکه به صورت عام و فراگیر اجازه تدریس آن را دهند. دلائل احتیاط آیت‌الله نیز منطقی به نظر میرسید. اول آنکه وی معتقد بود طلبهای که به کتب مقدماتی و اصلی حوزه تسلط پیدا نکرده و بر فقه و اصول آگاهی نیافته، در صورت مطالعه و تحصیل فلسفه گمراه میشود. نکته بعدی، مخالفت شدید علمای سایر بلاد بود که موجب احتیاط آیت‌الله بروجردی در این مساله میشد. وی همچنین با توجه به گرایش فراوان طلاب به درس فلسفه نگران دوری آنان از مباحث فقهی و اصولی بود و این را آفتی بزرگ می‌دانست. حتی حضرت امام خمینی که خود از فیلسوفان بزرگ به شمار میرفت، در این مورد با آیت‌الله بروجردی همعقیده بود. وی ضمن دفاع از آیت‌الله بروجردی، معتقد بود که: «اگر من جای آقای بروجردی و رئیس و سرپرست حوزه بودم از این همه فلسفه گفتن، آن هم به این زیادی و به صورت کاملاً علنی احساس مسؤولیت میکردم...» آیت‌الله بروجردی در مدت زعامت خود، درس فلسفه را که تا پیش از این، کاملاً مهجور مانده بود، وارد بطن حوزه‌ها کرد، اما هیچگاه اجازه نداد که این علم، فراگیر و یا بیش از اندازه علنی و مطرح شود، بلکه سیاستی در پیش گرفت تا در حلقه درس فلسفه عده‌ای قرار بگیرند که قدرت فهم کامل و تحلیل مسائل فلسفی را داشته باشند.   حجت‌الاسلام علی‌اکبر عالمیان. فصلنامه فرهنگ پویا 27-26. ادامه دارد...

http://fna.ir/G4M5P4





94/11/14 - 15:56





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 96]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن