واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۴:۳۴
"اکنون که این مقاله را مینویسم، در نوامبر 1971، در شرق بنگال انسانهایی به دلیل نداشتن غذا، سرپناه و دارو در حال جان دادن هستند". این آغاز مقاله " قحطی، ثروت و اخلاق" است که نویسنده آن اندیشه فلسفی پیرامون عدالت را تا زمانی که با اقدامی عملی همراه نباشد، نوعی بیتفاوتی در قبال مرگ و رنج انسانهای دیگر میداند. نظریههای پیتر سینگر و پیتر آنگر در حوزه عدالت چالشهای بسیار جدی در زمینه فلسفه ورزی و نظریههای عدالت ایجاد کرد که همراه با نقدهایی جدی نسبت به اندیشه ورزی های دوره معاصر و نفس فلسفه نیز بود. رضا صادقی، استاد فلسفه در گفتوگو با خبرنگار سرویس علمی و آموزشی دانشجویان ایران (ایسنا)، منطقه اصفهان به تشریح مقاله «قحطی، ثروت و اخلاق» به عنوان متنی تأثیرگذار در حوزه فلسفه اثر پیتر سینگر پرداخت و اظهار کرد: مقاله پیتر سینگر با عنوان "قحطی، ثروت و اخلاق" که در سال 1972 منتشر شد متنی تأثیرگذار در حوزه فلسفه است که در ارتباط با آن آثار زیادی نگاشته شد. سینگر در این مقاله به مخاطبان خود توصیه میکند برای خروج از وضعیت نهیلیسم و رنج بیمعنایی به اصول بشردوستانه بازگردند و برای نجات جان انسانهایی که اکنون به دلیل نداشتن غذای کافی در حال جان دادن هستند، اقدام کنند. این استاد فلسفه ادامه داد: سینگر معتقد است کشورهای غنی صرفاً اگر اراده کنند میتوانند جلوی مرگ میلیونها کودک را بگیرند و از اینکه انسانها، رسانهها و متفکران در برابر مرگ و رنج همنوعان خود واکنش مناسبی ندارند، ابراز تعجب میکند. سینگر در ادامه مبانی اخلاقی دیدگاه خود را تدوین میکند و با تمسک به فایده گرایی از دیدگاه خود دفاع میکند. صادقی تصریح کرد: مقاله سینگر اکنون با اینکه مقالهای کلاسیک تلقی شده و بسیار خوانده میشود، اما بعد از حدود نیمقرن اقداماتی عملی را به دنبال نداشته است. این مقاله فقط در حوزه اندیشه فلسفی تأثیرگذار بود و موجی از آثار فلسفی را به دنبال داشت که در خصوص مبانی نظری توصیههای سینگر به بحث پرداختند. عضو هیئتعلمی گروه فلسفه دانشگاه اصفهان اضافه کرد: کتاب مهم پیتر آنگر با عنوان «زندگی در رفاه و رضایت به مرگ: توهم بیگناهی» که در سال 1996 به چاپ رسید، نمونهای از آثار فلسفی است که در این ارتباط نگاشته شده است. آنگر در این کتاب با طرح نظامی فلسفی این توهم را که ما در قبال مرگ گرسنگان مسئولیتی نداریم به چالش میکشد. روشن است که مرزهای سیاسی به عنوان مؤلفه ای مدرن مهمترین عامل ایجاد توهم بیگناهی است. آنگر استدلال میکند که اگر جان یک انسان در خطر باشد حتی با دروغ یا دزدی هم که شده باید جان او را نجات داد. صادقی ادامه داد: از نگاه آنگر در زمانی که انسانهای بسیاری از غذا محروم هستند، ما که پولهای خود را هزینه می کنیم تا دکوراسیون منزل خود را تغییر دهیم نمیتوانیم ادعا کنیم انسانهای شریفی هستیم. ما میدانیم که با چشمپوشی از تغییر دکوراسیون منزل یا حتی با چشمپوشی از تغییر مدل گوشی خود میتوانیم جان یک یا چند کودک را نجات دهیم. در چنین وضعیتی خیلی روشن است که تغییر مدل گوشی رضایت خاطری به دنبال ندارد و حس بیمعنایی را تشدید میکند. وی گفت: اکنون نزدیک به 20 سال از انتشار کتاب "توهم بیگناهی" میگذرد و در طول این مدت نیز میلیونها کودک در جهان از گرسنگی جان دادهاند. آیا موج آثاری که در ارتباط با مقاله سینگر نگاشته شد یک تفریح فکری برای گذران وقت و مانعی برای دیده شدن رنج و مرگ گرسنگان نبود؟ شاید به همین دلیل بود که آنگر کتاب آخر خود را "ایدههای تهی" نامید و فلسفهای را که صرفاً به تحلیل مفهوم عدالت می پردازد به بازی شطرنج تشبیه کرد که صرفاً سرگرم کننده و لذت بخش است. این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: برخورد آنگر سرخوردگی و ناامیدی او را از کارآمدی فلسفه نشان میدهد. گویی فلسفه حتی زمانی که از عدالت بحث میکند، شبیه یک مخدر قوی و خوشنام عمل کرده و نخبگان جامعه را گرفتار توهم بیگناهی می کند. بنابراین حتی نظریههای عدالت تا زمانی که نتواند موجی اجتماعی ایجاد کند و در عمل تغییری در کاهش رنج بشر ایجاد کند، ایدههایی تهی خواهند بود که توهم بیگناهی را دامن میزنند. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]