تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):من پيامبر نشده ام كه لعن و نفرين كنم، بلكه مبعوث شده ام تا مايه رحمت باشم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802723534




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جنایت؛ پایان بازی خطرناک خرید گنج


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
جنایت؛ پایان بازی خطرناک خرید گنج




دو برادر زمانی‌که برای معامله گنج به سراغ فروشنده عتیقه رفتند، نمی‌دانستند که پای در قتلگاه چند ناشناس تبهکار می‌گذارند.





روزنامه شهروند: دو برادر زمانی‌که برای معامله گنج به سراغ فروشنده عتیقه رفتند، نمی‌دانستند که پای در قتلگاه چند ناشناس تبهکار می‌گذارند. این دو برادر درحالی‌که ١٢٠‌ میلیون تومان پول نقد به همراه داشتند، به جای خرید گنج، با ضربات چاقو مورد حمله چند تبهکار خطرناک قرار گرفتند و یکی از آنها کشته شد. در حال حاضر پلیس پایتخت عملیات شناسایی و دستگیری جنایتکاران ناشناس را آغاز کرده‌اند.

آغاز معامله خونین

ساعت ٦ بعد از ظهر روز چهارشنبه ٣٠ دی ماه بود که مهدی به همراه برادرش برای خرید گنج راهی خانه‌ای ناشناس شد. معامله با افرادی ناشناس صورت می‌گرفت. مهدی هیچ آشنایی قبلی با فروشندگان نداشت و تنها تمام زندگی خود را فروخته بود تا پس از خرید سکه‌های عتیقه آنها را با دستگاه هوابرش ذوب کند و با قیمت بالاتری به فروش برساند. طمع زیادی کرده بود و هنوز نمی‌دانست که قرار است این معامله به قیمت جانش تمام شود. رویاهای زیادی در سرش می‌پروراند. با خریدار این سکه‌های عتیقه تنها از طریق یک پیامک آشنا شده بود.

اما با این حال به او اعتماد کرده بود؛ با کیسه پول‌ها به سراغ گنج میلیونی رفت؛ اما درست دقایقی پس از ورود او و برادرش به خانه مرموز چند مرد ناشناس به آنها حمله کردند. مهدی تازه متوجه شد که چه کلاه بزرگی سرش رفته است. کلاهی که سکانس‌های پایانی زندگی‌اش را رقم زد. او مورد حمله زورگیران خطرناک قرار گرفت و به‌شدت زخمی شد. چند دقیقه بعد از فرار این زورگیران، برادر مهدی که او نیز به‌شدت زخمی شده بود، از همسایه‌ها کمک خواست و بعد از آن پلیس وارد ماجرا شد.

زورگیری خطرناک

ساعت ٧ بعدازظهر بود که به ماموران کلانتری پاسداران خبر این حادثه هولناک رسید. آنها بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و برای بررسی ماجرا راهی محل حادثه شدند. ماموران به آپارتمانی ٨ طبقه در خیابان پاسداران رفتند و با ورود به واحد طبقه سوم بررسی ماجرا را آغاز کردند. با حضور ماموران آنها با پیکر نیمه‌جان مردی ٤٠ ساله که غرق به خون بود روبه‌رو شدند.

این مرد بلافاصله از طریق اورژانس به بیمارستان منتقل شد. در ادامه مرد دیگری که ٤٢‌ سال داشت درحالی‌که او هم زخمی شده بود درباره جزییات ماجرا به ماموران پلیس گفت:  «برادرم در کار خرید و فروش عتیقه بود و معاملات زیادی در این زمینه انجام می‌داد. او یکی دو روز پیش به من گفت پیامکی برایش ارسال شده که در آن مردی قصد فروش سکه‌های قدیمی و چند قلم اجناس عتیقه را دارد. مهدی می‌گفت وقتی با این مرد تماس گرفته او گفته که این عتیقه‌ها را از شهرستان آورده و می‌خواهد با قیمتی بسیار ارزان‌تر به فروش برساند. همان زمان به برادرم گفتم اینکار را نکند و با این مرد ناشناس قرار نگذارد.

اما مهدی به حرفم گوش نکرد و گفت از آنجا ‌که چند سالی است این‌ کار را انجام می‌دهد، حرفه‌ای شده و اجازه نمی‌دهد کسی سرش کلاه بگذارد. آن شب مهدی از من خواست که من هم پول جور کنم و مقداری از این عتیقه‌ها را بخرم. ولی من اصلا قبول نکردم و گفتم تو هم نباید چنین کاری کنی. ولی برادرم حرف خودش را می‌زد و شروع کرد به جور کردن این پول‌ها.»

او ادامه داد: «پس از چند روز برادرم ١٢٠‌ میلیون تومان پول را با فروختن ماشین و طلا جور کرد و با من تماس گرفت. او گفت با فروشنده عتیقه قرار گذاشته و می‌خواهد سکه‌ها را بخرد. برادرم از من خواست که همراه او سر قرار بروم تا تنها نباشد. من همانجا باز هم سعی کردم مهدی را از این کار منصرف کنم. ولی او آن‌قدر هیجان داشت که حتی یک دستگاه هوابرش هم با خودش آورده بود تا همانجا سکه‌ها را ذوب و تبدیل به طلا کند. برادرم گفت با این کار می‌توانم آنها را چندین برابر قیمت به فروش برسانم. برای همین درنهایت من هم پذیرفتم که با او سر قرار بروم تا تنها نباشد. من و برادرم به درخواست فروشنده به این آپارتمان نوساز در خیابان پاسداران آمدیم. مقابل در دو مرد جوان بودند که با کلی چرب‌زبانی اعتماد ما را جلب کردند. آنها همدیگر را مهندس خطاب می‌کردند و احترام زیادی هم به ما گذاشتند.

 تا جایی که حتی من هم به آنها اعتماد کردم. برای همین با هدایت این دو نفر من و برادرم به طبقه سوم رفتیم. ولی وقتی وارد شدیم با صحنه عجیبی روبه‌رو شدیم. خانه خالی بود و به جز یک پتو هیچ وسیله دیگری در آن‌جا نبود. درحالی‌که به ماجرا مشکوک شده بودم، به مهدی گفتم که از آن‌جا خارج شویم. اما چند ثانیه بعد ناگهان، از طریق پله‌های اضطرار که در داخل آشپزخانه بود، ٦ یا ٧ مرد وارد آپارتمان شدند و با چاقو به ما حمله کردند. من شوکه شده بودم که دیدم آنها با چاقو به جان برادرم افتادند و پس از زخمی کردنش کیسه پول‌ها را گرفتند. بعد از آن به سراغ من آمدند و دو ضربه با چاقو به ران پاهایم زدند. سپس یک ضربه هم با چوب به سرم زدند و بعد از بستن دست و پاهایم فرار کردند. بعد از رفتن آنها من خودم را به‌سختی درحالیکه مجروح بودم و دست و پایم هم بسته بود، به تراس رساندم و از آن‌جا با فریاد از یک زن جوان خواستم که با پلیس تماس بگیرد.»

مرگ در بیمارستان

با اظهارات این مرد جوان او نیز برای مداوا به بیمارستان منتقل شد؛ ولی خبر رسید که برادرش به‌دلیل شدت جراحات در بیمارستان جان خود را از دست داده است. بنابراین به دستور احمدبیگی، بازپرس شعبه هفته دادسرای جنایی تهران، تیمی از ماموران پایتخت مسئول رسیدگی به این پرونده شدند. کارآگاهان در نخستین گام از تجسس‌های خود به سراغ صاحب این آپارتمان نوساز رفتند. صاحبخانه نیز در تحقیقات به ماموران گفت: «من به‌تازگی این آپارتمان را خریدم و آن را به کسی اجاره نداده‌ام. در این‌جا کسی زندگی نمی‌کرد؛ فقط مرد جوانی را به‌عنوان سرایدار استخدام کرده بودم که او حالا پیدایش نیست و ناپدید شده است.» بنابراین با این اظهارات ماموران پلیس پایتخت عملیات و بررسی‌های خود را برای شناسایی عاملان این جنایت آغاز کرده‌اند تا به‌زودی تبهکاران فراری را دستگیر کنند.







تاریخ انتشار: ۰۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۳





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن