واضح آرشیو وب فارسی:تنگستان نما: در حالی که مصدوم بود، به زمین آمد و توپی را وارد دروازه رژیم اشغالگر قدس کرد که باعث شد، ایران غرق شادی و غرور شود اما با آسیب دیدگی پس از بازی، به بیمارستان منتقل شد. او اکنون بعد از 47 سال از بیمارستان به امجدیه باز خواهد گشت تا به عشق مردم دور افتخار بزند اما دیگر خبری از غریو شادی و غرور نیست.به گزارش تنگستان نما، بامداد امروز فوتبال ایران و باشگاه پرسپولیس با ضایعه ای روبرو شد که شاید عمق آن برای بسیاری از ما آشکار نباشد. فوتبال ایران و پرسپولیس بزرگ، امروز تنها یکی از چهره های ماندگار و افتخارآفرینان طراز اول خود را از دست نداد، آنکه از میان ما رخت بر بست به دور از هرگونه تعارف و بزرگنمایی، گنجی غیر قابل تکرار بود. سرطلایی فوتبال ایران رفت تا از درد و رنج جسمی و روحی که سال ها عذابش می داد رها شود و آنچه باعث اندوه و تأثر ماست از دست دادن سنگینی بود که در فکر و قلب او نهفته بود. سرطلایی فوتبال ایران مخزن اسرار بود. اسراری که هر از چند گاهی در گپ و گفت های خودمانی خود کلید واژه هایی از آنها را بازگو کرده و به همان اشارت بسنده می کرد. کلید واژه هایی که وقتی آنها را با بسیاری از قدیمی ها در میان می گذارید کمتر از آن خبر دارند و به راستی که هر یک از این بزرگان گنجینه هایی از دانسته ها هستند که بخش مهمی از تاریخ فوتبال ایران و این باشگاه به حساب می آیند. همایون بهزادی از فوتبال ایران و روزگارانی که باشگاه پرسپولیس شکل می گرفت ناگفته های بسیاری داشت و همین ضایعه از دست دادن او را جبران ناپذیرتر می کند. سرطلایی رفت و برای همیشه از صحبت های دلنشین و کنایه های شعرگونه اش محروم شدیم. اسطوره ای که وصف بزرگی او در کلام نمی گنجد. او و همراهانش بنیانگذار باشگاه و مکتبی شدند که پرسپولیس خوانده شد و خیلی سریع آوازه آن از مرزهای ایران هم گذر کرد. پرسپولیس اگر امروز در قاره کهن پر تماشاگرترین است آن را مرهون زحمات، فداکاری ها و شخصیت مردانی چون همایون بهزادی است که امروز در قالب نام های دیگری از آن نسل افتخار نفس کشیدن در کنارشان را داریم. سرطلایی فوتبال ایران پس از انحلال شاهین، در کنار سایر بزرگان، بنیانگذار پرسپولیس شدند. او اولین بازی خود را در شانزدهم فروردین 1347 با پیراهن پرسپولیس برابر استقلال انجام داد. در دربی شش تایی همه از هت تریک او سخن می گویند اما به واقع آن تیم را همایون بهزادی آماده کرد و به میدان فرستاد. بی تردید اگر پاره ای حوادث و رویدادها نبود، او می توانست همان نقشی را در پرسپولیس و فوتبال ایران ایفا کند که چهره هایی مانند فرانتس بکن باوئر در کشور و باشگاه خود بر عهده داشتند. پس از کوچ دسته جمعی شاهینی های پرسپولیس و پیکان باز این همایون بهزادی و دوستانش بودند که نقش بسزایی در بازگشت جمعی بازیکنان به پرسپولیس ایفا کردند تا امروز این تیم پرافتخار باعث امید میلیون ها هوادار باشد. تاریخ پرسپولیس و فوتبال ایران صحنه های بی بدیلی از او را در حافظه خود دارد که وصف آنها در این مطلب نمی گنجد. همایون بهزادی در هجده سالگی و در سال 1338 برای حضور در جام ملت های آسیا به تیم ملی دعوت شد اما احترام به خواست مادر برای حضور در امتحانات اولین بازی ملی او را سه سال عقب انداخت تا اینکه در 21 سالگی تیم ملی ایران برای مصاف با تیم ملی عراق با حضور او تشکیل شد و پس از آن برای 10 سال حضوری مداوم در تیم ملی ایران داشت. او در مسیر تلاش فوتبال ایران برای حضور در المپیک 1964 در کنار شیرزادگان و دهداری مثلثی تشکیل دادند که بلای جان حریفان بود اما افسوس که امروز از جمع آنها هیچیک از آنها حضور ندارند. او حماسه های زیادی در فوتبال ایران خلق کرد. یکی از آنها هنرنمایی بهزادی در سال 47 و در تهران بود. چهار گل در چهار بازی و قهرمانی ایران در آسیا یادگاری از او شد. بویژه در آن بازی تاریخی برابر رژیم اشغالگر قدس که یکی از حیاتی ترین و حساس ترین رقابت هایی بود که در ورزش کشور برای مردم رقم خورد. ایران در بازی پایانی برای قهرمانی یک تساوی می خواست. امجدیه لبریز از جمعیت بود اما ایران در نیمه اول گلی را دریافت کرد. حرارت به اوج رسیده بود و مردم بی قرار بودند. حاضر بودند بمیرند ولی آن روز و برابر آن حریف شکست ایران را نبینند اما همایون بهزادی ستاره ایران مصدوم بود و نباید بازی می کرد ولی او در نیمه دوم وارد زمین شد. سردار آمد، گل زد و ایران قهرمان آسیا شد. پس از بازی، سرطلایی از امجدیه به بیمارستان منتقل می شود. او از دور افتخار جا می ماند ولی حالا بعد از 47 سال از بیمارستان به امجدیه باز خواهد گشت. او بعد از 47 سال یادش آمده که در این ورزشگاه پیر و خسته کار ناتمامی دارد. باید برگردد دور افتخار بزند، در حالی که این بار از هیاهو و غریو شادی خبری نیست. او روی دست ها و در میان اشک و آه، امجدیه را دور خواهد زد و پس از آن برای همیشه می تواند بیارامد. به یاد او که همیشه بعد از سلام این شعر را برای ما می خواند: «ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی، تو بمان وای به حال دگران».
جمعه ، ۲بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تنگستان نما]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]