تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
انواع ریل دستگاه‌های CNC + جدول مقایسه معایب و مزایا
خرید سوسیس پرکن اصل با گارانتی
تشخیص دیسک و صفحه اصلی از تقلبی (6 راه ساده)
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
ده راهنمایی برای نوازندگان مبتدی یوکللی
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1806988204
چگونه روزنامه نگار شدم؟! (بخش پایانی)
واضح آرشیو وب فارسی:شهرآرا آنلاین: تا اینجا، با پیوند زدن خط خاطره به خطوط زمان، به ایستگاهی رسیدیم که گفتم در آن (١٣٧۵) بنا شد با هفته نامه تازه به دنیا آمده شهرآرا همکاری کنم.به این ترتیب به عضویت هیئت تحریریه این نشریه درآمدم و مسئول صفحه ادب وهنر آن شدم؛ البته در دوسه سالی که در آغاز کار این نشریه در آن فعالیت می کردم، افزوده بر آن، با صفحه اجتماعی نیز همکاری داشتم. در سال١٣٧۶ همچنین عضو هیئت تحریریه روزنامه هفتمین نمایشگاه ایران گردی و جهان گردی هم بودم. یکی دیگر از شیرین ترین خاطره های مطبوعاتی ام، پیوستن به جمع همکاران ماهنامه طنز «گل آقا» بود که در سال های ١٣٧٩ تا ١٣٨١ با این مجله همکاری هایی داشتم و مطالب طنزآمیزی در آن می نوشتم. از سال١٣٨١ خاطره لذت بخشی هم دارم و آن این است که در این سال ماهنامه گل آقا، یک مسابقه طنز مینی مال برگزار کرد به نام بمب ساعتی ... و هنگامی که این بمب منفجر شد، دیدم که نوشته های ارسالی ازسوی من، مورد توجه و گزینش هیئت داوران قرار گرفته و به این ترتیب، نام من به عنوان یکی از دوازده برنده این مسابقه اعلام شد.در سال های ١٣٧٩ و ١٣٨٠ با ویژه نامه های «پیام مشارکت» که نشریه داخلی دبیرخانه هیئت امنای کتابخانه های عمومی کشور بود، به همکاری پرداختم و آثاری از من در این نشریات هم درج شد. از کارهای مهم و دامنه دار دیگرم در سال های ١٣٨٠ تا ١٣٨٣ نوشتن مقاله ها و چاپ سروده هایی در روزنامه جمهوری اسلامی بود؛ هرچند در این فاصله با نشریاتی همچون پیک فرهنگ و هفته نامه مشق نیز بی ارتباط نبودم و پاره ای از آثارم در این نشریات به چاپ رسید.در سال های ١٣٨۵ و ١٣٨۶ عضویت در شورای تحریریه نشریه بوستان رضوی را که ازسوی نهاد کتابخانه های عمومی خراسان منتشر می شد، عهده دار بودم و ویراستاری این نشریه را هم انجام می دادم و نیز نوشته ای از من، در نشریه نهاد (کتابخانه های عمومی کشور) درج شد. روزنامه نگاری،اگرچه شیرین و شادی بخش است؛ مرارت ها، دلواپسی ها و ویژگی هایی دارد که بیش وکم، هم مشغول کننده است، هم وقت گیر! هم خرسندکننده و هم اضطراب افزا! اما درمجموع خدمتی فرهنگی، عمیق و موثر به شمار می رود. دراین میان و هم زمان با قلم زدن در این عرصه و پیمودن این وادی، کار ویراستاری برخی نشریات مثل منشور پنجم و بوستان رضوی و ماهنامه سخن برتر را نیز در کارنامه مطبوعاتی ام دارم. یکی دیگر از کارهای چندین ساله و نسبتا پردوام من، همکاری با روزنامه کیهان است که از سال ١٣٨٨ تا ١٣٩١ تداوم داشت و در این سال ها، نوشته ها و سروده های گوناگون و زیادی از من در این روزنامه به چاپ رسید. این را هم بگویم که در سال١٣٨٠ (دومین دوره همکاری ام با شهرآرا) دبیر سرویس کودک یا به عبارتی مسئول صفحه کودک در شهرآرا بودم. نام این صفحه هم «آفتاب، مهتاب» بود. زمان همچنان سپری می شد تا اینکه سالنامه ها عدد١٣٩۴ را بر پیشانی خویش نوشتند. در این سال روزنامه شهرآرا، مصاحبه ای با جواد نعیمی انجام داد و همین، بهانه ای شد تا دوستان و مسئولان این نشریه مرا به همکاری و نوشتن برگی از خاطره ها که چند شماره آن عنوان «چرا و چگونه نویسنده شدم؟!» را داشت، آغاز شد و با نوشتن چند اثر دیگر و اینکه «چگونه روزنامه نگار شدم؟» تداوم یافت...
پنجشنبه ، ۱بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شهرآرا آنلاین]
[مشاهده در: www.shahraraonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]
-
گوناگون
پربازدیدترینها