واضح آرشیو وب فارسی:عیارآنلاین: سیستم آموزش عالی ایران، ذی نفعان و تصمیم گیران فراوان، با منافع و دیدگاه های متفاوت و بعضا متضادی دارد. این گستردگی و تفاوت ذی نفعان، منجر به سردرگمی و مشکلات پیچیده ای در هم راستایی استراتژیک تصمیمات شده است. یکی از وظایف سیستم آموزش عالی، پرورش نیروی انسانی متخصص است. برای دست یابی به این هدف، این سیستم باید با ارائه دروس متناسب با نیازهای جامعه کانالی مهم برای تأمین نیازهای نیروی انسانی بازار کار باشد. متأسفانه سیستم آموزش عالی ایران، با وجود گستردگی و ظرفیت فراوان، ارتباط بسیار ضعیفی با صنعت و بازار کاربه گزارش عیارآنلاین ، از این تعداد حدود ١۵ درصد در دانشگاه های دولتی درس می خوانند و ٨۵ درصد دیگر در دانشگاه های غیر دولتی مانند دانشگاه آزاد، دانشگاه پیام نور، دانشگاه جامع علمی کاربردی و دانشگاه های غیرانتفاعی که با پرداخت شهریه مشغول به تحصیل هستند. از منظر مقطع تحصیلی هم حدود سه و نیم میلیون نفر در مقطع کاردانی و کارشناسی، حدود ۴٠٠ هزار نفر در مقطع کارشناسی ارشد و حدود ۵٠ هزار نفر در مقطع دکتری مشغول به تحصیل هستند. به طورکلی بازار کار هم مانند سایر بازارها از قانون عرضه و تقاضا پیروی می کند. عرضه و تقاضایی که کالای مبادله شده در این تبادل، تخصص است نه مدرک تحصیلی؛ تخصصی که متأسفانه سیستم آموزش عالی ایران برای انتقال آن طراحی نشده است. دانشجویان ایرانی حداقل دو تا چهار سال از زمان خود را برای دریافت مدرک کاردانی یا کارشناسی صرف می کنند و با تحمل رنج و مشقت دوری از خانواده، دچار آسیب های اقتصادی، روانی و عاطفی می شوند، با وجود این همه تلاش براساس آمارها، عمده بی کاری کشور متوجه افراد تحصیل کرده و شدت بی کاری متناسب با مقطع تحصیلی است! برنامه های تحصیلی ارائه شده در بعضی از دانشگاه ها در مقطع کاردانی و کارشناسی، تخصص و توانمندی خاصی به دانشجویان منتقل نمی کند. آنها صرفا با ساده ترین اقداماتی مانند پرداخت شهریه و حضور در کلاس موفق به أخذ مدارک دانشگاهی می شوند. دانشجویی که با سرمایه گذاری، چند سال از بهترین دوران زندگی خود به همراه پرداخت مبلغ قابل توجهی شهریه، مدرکی دانشگاهی دریافت کرده است، دیگر حاضر نیست کارهایی را انجام دهد که قبل از اخذ مدرک جدید برایش مناسب بودند و معمولا در ازای مدرک جدید توانمندی و تخصص بیشتری کسب نکرده است. او پول هزینه کرده و زمانی را در دانشگاه سپری کرده و به جای دانایی و تخصص، توهم دانایی خریده است. توهمی که با بالا بردن توقعش، مانع دستیابی او به موقعیت کاری متناسب با تخصصش می شود. این مؤسسات آموزش عالی، در ظاهر بخش هایی از سیستم آموزش عالی کشور و در باطن، بنگاه های مالی فروش مدرک تحصیلی هستند. درعین حال این معضل در مقاطع تحصیلی بالاتر، تشدید می شود. فارغ التحصیلان مقطع دکتری که تا اواخر دهه سوم زندگی خود را صرف تحصیل کرده اند، با بازار کار به شدت محدود و با درآمدهای پیشنهادی بسیار پایین تری به نسبت زمان فراوانی که سرمایه گذاری کرده اند، روبه رو می شوند. اکنون در ایران حدود پنجاه هزار نفر مشغول به تحصیل در مقطع دکتری هستند. شاخص تعداد فارغ التحصیلان مقطع دکتری به نسبت جمعیت جوان (افراد با سن بین ٢۵ تا ٣٩ سال) در ایران از اکثر کشورهای صنعتی بیشتر است. فارغ التحصیلان مقطع دکتری با گزینه های کاری متنوعی روبه رو نیستند و باید از بین فرصت های دانشگاهی و کار در مراکز تحقیق و توسعه صنعتی یک گزینه را انتخاب کنند. در دهه ٧٠ و ٨٠ شمسی، ظرفیت دانشگاهی کشور برای انطباق با جمعیت کشور و مخصوصا متولدین دهه ۶٠ گسترش پیدا کرد. اکنون که متولدین دهه ۶٠ و پیک جمعیتی کشور از سن دانشگاه عبور کرده اند و عمده دانشجویان ورودی دانشگاه ها متولدین دهه ٧٠ هستند، دانشگاه ها با مازاد ظرفیت مواجه شده اند بنابراین گزینه اشتغال دانشگاهی عملا ظرفیتی برای جذب فارغ التحصیلان تحصیلات تکمیلی ندارد. موقعیت های شغلی مراکز تحقیق و توسعه صنعتی نیز بسیار محدود است و ظرفیتی برای جذب جمعیت فراوان فارغ التحصیلان دکتری ندارد. وضعیت مازاد عرضه فارغ التحصیلان دکتری وضعیتی جهانی است و حتی در کشورهای صنعتی، با وجود موقعیت های شغلی فراوان دانشگاهی و صنایع گسترده و فراوان که نیازمند بخش های تحقیق و توسعه صنعتی پیشرفته هستند، نیز به وقوع پیوسته است. بر اساس یک تحقیق فقط حدود بیست درصد از فعالان مراکز تحقیق و توسعه صنعتی کانادا دارای مدرک دکتری هستند و در بعضی کشورهای صنعتی یک فارغ التحصیل دکتری باید حداقل حدود پنج سال به صورت قراردادهای سالانه فوق دکتری به کار مشغول شود تا بتواند به موقعیت با ثبات دانشگاهی دست یابد. زمان اصلی ترین سرمایه هر انسان است. اگر به زمانی که هر فرد صرف تحصیلات تکمیلی می کند؛ به عنوان یک سرمایه گذاری بنگریم، منطقا گذراندن یک دوره تحصیلی و تقبل هزینه های مالی مستقیم و غیرمستقیم تحصیل، باید دانشجو را با موقعیت شغلی بهتر و زندگی با سطح رفاه بالاتری روبرو کند. متأسفانه اکثر فارغ التحصیلان سیستم آموزش عالی کشور با این موقعیت بهتر، روبه رو نمی شوند! قطعا مقصر این معضل اقتصادی که با عوارض شدید و پیچیده اجتماعی عجین شده است، فقط سیاست گذاران سیستم آموزشی عالی ایران نیستند و همه ذی نفعانی که رفتارشان در طول زمان در ایجاد و گسترش این گره کور اثر داشته است، در این وضعیت سهیم هستند. سیستم آموزش عالی ایران بیمار است و نیازمند مداوا؛ این سیستم، عمر، پول، انرژی، شور و نشاط جوانان کشور را مصرف می کند؛ ولی نقش پررنگی در کمک به توسعه اقتصادی و صنعتی کشور و افزایش رفاه و ایجاد زندگی بهتر برای فارغ التحصیلان ندارد. مسئولان و تصمیم گیران از تعداد دانشجو، دانشگاه، استاد و مقالات علمی به عنوان نشانه های توسعه علمی یاد می کنند. این که سیستم آموزش عالی کشور خوب مقاله تولید می کند و تعداد این مقاله ها سال به سال افزایش می یابد، نشان دهنده سرعت و شتاب بالای این سیستم است. بعد از پذیرش ادعای این سرعت بالا، باید پرسید که این پیشرفت سریع به سمت کدام مقصد است؟ منبع: روزنامه شرق
یکشنبه ، ۲۷دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عیارآنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]