واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: افسانه ای از شکستها و خوششانسیهای یک «خودکارفروش» مهاجر جامعه > آسیبها - «خودکار فروش بیروت» چندی پیش صفحات اجتماعی را در بر گرفته بود ولی اکنون چه بر سر او آمده است؟ آیا او فراموش شده و یا به قهرمان داستان خودش تبدیل شده است؟
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ فعال های حقوق بشر مدتها به دنبال کسی بودند که او را "خودکار فروش بیروت" می نامیدند و اکنون آن ها در راهرو خانه تاریک عبدالحلیم العطار یا همان "خودکار فروش بیروت" ایستاده اند. چندی پیش عکس هایی از عبدالحلیم عطار که دخترش بر روی شانه اش، در حال فروش خودکار در خیابان های بیروت بود در فضای مجازی پخش شد، سپس کمپین مجازی برای کمک مالی به او درست شد و فعالین حقوق بشر در خیابان های بیروت به دنبال او گشتند تا این کمک مالی را به او بدهند.
آنها با شادی به پناهنده نیازمند بیروت گفتند که ده ها هزار دلار به صورت آنلاین به او پول داده شده است و در حالی که داشتند به او عکسش را نشان می دادند به عبدالحلیم توضیح دادند که عکسش در اینترنت پخش شده است. با این وجود قلب عبدالحلیم شکسته شده بود. او در این رابطه گفت: این زمانی بود که من ناراحت شدم و با آنها دعوا کردن کردم: "چرا باید کسی از من فیلم گرفته باشد ؟! چرا کسی با من چنین کاری انجام داده است؟" یک عکس از او که در حال فروش خودکار بود و دخترش روی شانه اش قرار داشت توجه جهان را به روایت زندگی این مرد 33 ساله جذب کرد. حالت چهره او در این عکس چیزی است که کاربران صفحات اجتماعی را بیشتر جذب کرد. به نظر می رسد او ناراحت بود، در آستانه اشک ریختن بود و خودکار آبی پلاستیکی تنها چیزی است که در جهان دارد. ولی برای او، با این عکس آخرین چیزی هم که در دنیا داشت از دست داده است؛ مقام و منزلتش. او در این باره گفت: این خیلی غم انگیر است، ما در سوریه اینگونه نیستیم. چگونه ممکن است که من در خیابان دختر را به این شکل روی شانه ام بگذارم؟ و او را به بهتر به مدرسه نفرستم. آیا من او را برای کار با خودم برده بودم؟ او از همچنین از انسان های بشر دوست تقلبی این سوالی را پرسید که هر پناهنده ای در هنگام جنگ حق پرسیدن آن را دارد؛ "چرا باید جهان نگران من باشد؟" فقط یک پناهنده دیگر
عبدالحلیم حق داشت، چرا باید جهان غرب نگران یک پناهنده دیگر سوری باشد ؟! اکنون بیش از 4 میلیون پناهنده سوری به اجبار در اردوگاه های موقتی ساکن هستند، در سواحل یونان خود را شستشو می دهند و به سختی از فنس هایی که آن ها را از غرب اروپا جدا می کند، عبور می کنند. کاهش 40 درصدی در بودجه در سال 2015 ، سازمان ملل را مجبور کرد تا کمک هایشان را به صد ها هزار خانواده آسیب پذیر قطع کند. مردی که دو کودک داشت هم یک داستان تراژدی دیگر بود. عبدالحلیم می گوید او در هنگام جنگ در سال 2012 از اردوگاه پارموک فرار کرد. این اردوگاه نزدیک دمشق بود. او گفت: موشک ها از هر سمت روی سر ما می باریدند و ما حتی نمی دانستیم این بمب ها از کجا می آیند. من برای دختر کوچکم می ترسیدم، وقتی صدای هواپیمایی را می شنید وحشت زده می شد، فهمیدم هیچ راه حلی به جز فرار وجود ندارد. نمی توانستم دختر کوچکم را تنها بگذارم. برای کار کردن به چندجا رفتم ولی آنها اجازه نمی دادند دخترم با من باشند برای همین فهمیدم تنها راه فروش خودکار است. فروختن خودکار در مرکز شهر بیروت به استادها و پروفسورها در بهترین حالت روزانه چند دلار برای او درآمد داشت. با این وجود که عکس، غمی عمیق را نشان می داد، عبدالحلیم به علت لبخندش هنگامی که دخترش روی شانه اش بود معروف بود. او دراین باره گفت: مردم از من می پرسند چرا لبخند می زنی و من در پاسخ می گویم از من می خواهید چه کار کنم؟! می خواهید گریه کنم؟! خدا به من این لبخند را داده است. خودکار فروش بیروت هر روز اینکار را می کرد تا وقتی که از او عکسی گرفته شد. او گفت: من اصلا نمی دانستم از من عکس گرفته شده است. من وقتی این آدم ها به سمتم آمدند و عکسم را در موبایلشان دیدم. از آنها پرسیدم چه چیزی می خواهید؟! چیزی که آنها می خواستند این بود که به زندگی حلیم یک پایانی افسانه ای بدهند. یک نجات در رسانه های اجتماعی وقتی عکس آماتور عبدالحلیم در رسانه های اجتماعی پخش شد، و جستجوها برای پیدا کردن او شروع شد. خبرنگاران گیج شده بودند. چه چیزی در رابطه با این داستان عجیب بود که این را با بقیه داستان ها متفاوت ساخت؟! عبدالحلیم فکر می کند جواب را می داند: به خاطر دخترم: شکلی که او روی شانه ام قرار گرفته بود به نظر بسیار مظلوم می آمد. در چند روز آینده مردم به کمک شبکه های مجازی 190 هزار دلار به او کمک کردند. ولی داستان اینجا تمام نمی شود، عبدالحلیم شروع به کمک به دیگر پناهنده ها کرده است او دو رستوران در بیروت ساخته است و 24 پناهنده استخدام کرده است. او همچنین برای آشنایانش هم پول می فرستد. عبدالرحیم منزلتش را پس گرفت اکنون او قهرمان زندگی خودش و ده ها انسان دیگر است. منبع: سی ان ان/ 4 ژانویه 2016/ ترجمه: نیو صدر 237
کلید واژه ها: آوارگان جنگی - آوارگان -
سه شنبه 15 دی 1394 - 11:04:11
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]