تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هركس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد سخن خير بگويد يا سكوت نمايد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804005535




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نقدی بر اندیشه های «آرامش دوستدار» / میراث پدر، عمو و پسر پرخاشگر


واضح آرشیو وب فارسی:قدس آنلاین: آرامش دوستدار تعریف روشنی از «اندیشیدن» به دست نمی دهد که بر پایه آن ناممکن شدن و امتناع آن را دریابیم. آیا اندیشیدن برابر است با انکار تاریخ؟...معارف/مصیب قره بیگی: وابستگی شدید «آرامش دوستدار» به سلطنت طلبان و گرایش های فکری او به حزب توده، یک ویژگی کین ورزانه و تخریبی در وی پدید آورده است. دوستدار از یک سوی در خانواده ای سلطنتی به دنیا آمده است که پدرش «عطاءالله خان دوستدار» از نزدیکان رضاشاه پهلوی است. عموی آرامش دوستدار؛ یعنی «احسان الله خان دوستدار» نیز از چهره های سرشناس نهضت جنگل بود که برخلاف میرزا کوچک خان جنگلی، به اقدام های بسیار تند و رادیکال اعتقاد داشت. بنابراین بر اساس یک تبارشناسی می توان گفت، عطاءالله خان و احسان الله خان گرایش های سیاسی متفاوتی داشتند. در اینجا پرداختن به این وجوه اختلاف با زمینه این نقد مناسبت چندانی ندارد، بلکه آنچه در اینجا مهم است، پرداختن به تبار «آرامش دوستدار» است. آرامش دوستدار، فرزند عطاءالله خان است، وی در سال 1310 خورشیدی در تهران به دنیا آمد. عطاءالله خان، پسر میرزا علی اکبر حافظ الصحه است که از پزشکان مجرب و نزدیک به رضاشاه بود. حافظ الصحه به همراه همسرش از جمله هواداران سرسخت بهاییت بودند. پدر آرامش دوستدار به بهاییت وفادار ماند و به حامیان سلطنت پیوست، اما عمویش احسان الله با پیوستن به اندیشه چپ، نتوانست با نظریه «عدم دخالت در سیاستِ» آیین بهایی کنار بیاید. از همین رو می توان دریافت که آرامش دوستدار هم به پدرش وفادار مانده و هم نتوانسته است چشم خود را بر گرایش های چپ عمویش فروپوشد. این دو ویژگی که دارای ناهمسازی ها و مشخصات دوآلیستی فراوانی هستند، چارچوب فکری رادیکال و کین خویانه ای در آرامش دوستدار پدید آورده است که به زعم خود، همچون نیچه درصدد برافکندن هنجارها و میراث فرهنگی ایرانی- اسلامی است. به سخنی رساتر، یورش های دوستدار به دین و ناهمساز پنداشتن آن با عقلانیت، نشان دهنده بعد شخصیتی و چارچوب فکری سوسیالیستی اوست و نقد کوبنده و بُرنده از تاریخ فرهنگی ایران (که یک سره آن را از آغاز تاکنون پوچ و اسطوره زده قلمداد می کند)، نشان از وابستگی فکری او به نسل سوم سلطنت طلبان است، کسانی که با گرایش فکری از نیچه و اعتقاد به ساختارشکنی، بر آنند که باید همه شالوده های تاریخی ایران را درهم شکست و طرحی نو و ساختاری نو درانداخت. «نویسندگان و متفکران ما... با دانایی ها و توانایی های اروپایی نمای خود در برابر نمایندگان اندیشه و فرهنگ غربی به مراتب عوضی تر و تقلبی تر بودند و هستند تا محمدرضا شاه نسبت به بنیانگذاران دولت در سرزمین ما. او که به عنوان فرمانروا و در عین بی خبری محضش از چرایی و چگونگی اهمیت جهانی وقت شاهنشاهی هخامنشی، به هرحال در دنباله ریشه ای 2500 ساله و به اعتبار غیرمستقیم آن بر تختی نشسته بود، هرچند پوک و دروغین.» (دوستدار، آرامش، درخشش های تیره، پاریس، 1386، صص 24-23) جمع مُرده ریگ های پدر و عمو، سبب شده است تا رادیکالیسم در آرامش دوستدار با اسکیزوفرنی و مالیخولیای اجتماعی، شخصیتی همسو شود. چنین شخصیتی شاید در نگاه اول، نوعی نقد نادرست از آرامش دوستدار را جلوه دهد و شاید کسانی چنین گمان کنند که ناهمسویی فکری نویسنده این نقد با آرای دوستدار، سبب چنین نقدی شده است، اما اجازه دهید تا یک نمونه از شخصیت هیجانی دوستدار را که برآمده از نارسیسم فکری اوست، به عنوان شاهد در اینجا ذکر کنیم تا قضاوت عینی تر و پذیرنده تر گردد. آرامش دوستدار در ستایش و تمجید از خود، در سایت رسمی اش چنین آورده است: «ژرفا و برد اندیشه های او [آرامش دوستدار] در حوزه های فکری و فرهنگی میهن ما، جایگاه ویژه ای به او می بخشد. در میان پژوهشگران معاصر ایرانی، هیچ کس چون او وضعیت فکری و فرهنگی ما را چنین بنیادین، موشکافانه و ژرف بینانه، معروض سنجش و پرسش قرار نداده است.» دوستدار، خودشیفتگی اش را در جملاتی از این دست رونمایی می کند. گفتار منتقدانه با لحن منفعلانه و از سر بغض و کین ورزی دشمنانه، بسیار فاصله دارد و از همین رو و نیز نبود اخلاق نقد سبب می شود که آثار و افکار وی از ناسیسم، مالیخولیا و رادیکالیسم رنج ببرد. ضدیت او با «دین» و «کُشتی کج با مفاهیم دینی» به نظریه «امتناع» وی می رسد. «ما به عنوان جامعه، وارث صرف تمام مشکلات فرهنگی و تاریخی مانیم که در دگرگونی ها و پیکرگیری های بعدی شان در بیشتر موارد برای ما ناشناختنی شده اند... ما مسایل شخصی، فردی و اجتماعی مان را در حدی که از اعماق فرهنگ و تاریخمان سرچشمه می گیرند، اساساً نمی شناسیم... ما درباره تاریخ این فرهنگی که به عمر دراز 2500 ساله اش این همه می نازیم، هنوز یک اثر جدی نداریم که یک وجب از شناسایی سطحی و از حد نخستین گام هایی که باید در این زمینه برداشت، تجاوز نمی کند...» دوستدار، آرامش؛ (امتناع تفکر دینی، مجله الفبا، شماره 1، زمستان 1361، ص 15-14) آرامش دوستدار تعریف روشنی از «اندیشیدن» به دست نمی دهد که بر پایه آن ناممکن شدن و امتناع آن را دریابیم. آیا اندیشیدن برابر است با انکار تاریخ؟ اینکه یک نفر مسلمان باشد یا باور دینی داشته باشد، چگونه می تواند این مسلمانی یا ایمان، مانع «اندیشیدن» باشد؟ بی شمار افرادی بوده اند که مسلمانان معتقد و ملتزمی بوده اند و در عین مسلمانی هم تکان دهنده ترین و تأثیرگذارترین «اندیشه ها» را بیان کرده اند که نه تنها در حد اندیشه و «تئوری» نیست، بلکه سبب گسترش و باروری «مدنیت» شده اند. از یک سو، در اینکه محیط فکری ما آن سان که باید پرسنده، فلسفی و انتقادی نیست، تردید چندانی وجود ندارد. اتفاقاً و چه بسا درست به دلیل همین ضعف است که دوستدار هرچه پیش تر رفته، دگماتیسم را محبوب تر یافته است. دوستدار به زعم خود، خود را ستایشگر و پوینده پرسشگری می داند. اگر می خواست پرسشگر باشد، آن سان که خود این فضیلت را می ستاید، حق بود در پرسش می ماند، بر آن اصرار می کرد، مدام به آن بازمی گشت، با حالتی غره به پاسخ خود نمی نگریست و از شماتت کسانی که همانند خود او به مسأله پاسخ نمی دهند، خودداری می کرد. او اگر پرسشگر پیگیری بود، مدام با پاسخ خود درگیر می شد، حوزه دید خود را گسترش می داد و درمی نگریست آیا آن پاسخ در تعمیم یافتگی مضمونی یا روشی خود در همه جا پاسخگوست؟ ژرف اندیشی نتیجه و محصول معرفت انتقادی و داشتن روحیه پرسشگری است، اما دوستدار ژرف نگری منتقدانه و پرسشگری مسؤولانه را وامی گذارد و همه تار و پود فرهنگ ایران را که در گذشته و حتی اکنون یک تمدن بلندبالا را مدیریت کرده است، به نیشخند می گیرد. «زرتشت با پیام خود از آغاز و در آغاز تشکل تاریخی ایران برای همیشه مشی فرهنگی ما، حدود رویش و پویش و غایت آن را مشخص و محرز می سازد و همین آغاز ضرورتاً بر این کلیت فرهنگی چیره می گردد و تا پایان چیره می ماند. از یک سو، زرتشت مسؤول پیدایش فرهنگ دینی ماست؛ چون با پندار دینی خود علت و محملی برای تحرک وجودی این فرهنگ ایجاد کرده است... محور این تأثیر و تأثر جایگاه تاریخی زرتشت است. در این جایگاه، چرخشی بزرگ در پندار دینی میان گذشته و آینده روی می دهد. این چرخش بزرگ، تقلیل چندخدایی ادیان کهن ایرانی به یک خدایی است. چنین نیست که زرتشت با این تحول فقط خرافات ادیان گذشته را زدوده باشد!» ( درخشش های تیره، ص 162) بدین ترتیب، به زعم آرامش دوستدار، در حوزه فرهنگی ما نوعی ماهیت اسطوره ای در کار است که ما در تمامی تجلیاتمان، مقهور آن هستیم و اجزای حوزه فرهنگی تا بدان حد تعیّن نگرانه (جبرگرایانه) است که هیچ راهی برای فرار از آن نیست. این جبرگرایی تا بدان حد است که دوستدار با تکیه بر آن گمان می کند که یکبار برای همیشه می توان جوهر ایرانی را تعریف کرد و توصیفی از موقعیت تاریخی آن داد. به سخنی بهتر، وی بر آن است که هرچه تا ۲۰۰۰ سال پیش بر حوزه فرهنگی ایران صدق می کرده است، بر ۱۰۰۰ سال پیش و دیروز و امروز نیز صدق می کند. چنین ترکیبی روش شناختی از پوزیتیویسم و داروینیسم و در نظر گرفتن فرهنگ به مثابه یک امر رخ داده در طبیعت و تاریخ مینیمالیستی، مارکسیستی، بخوبی سنگینی اندیشه های چپ بر دوش دوستدار را نشان می دهد. در هر روی، آرامش دوستدار به گفته یورگن هابرماس، «تا نخواهد از این کین توزی، حسادت و وارد کردن ناکامی های شخصی به امر نقد دوری گزیند»، سخنانش به گفته روانکاوان به «ناسزاگویی و پرخاشگری کودکی می ماند که بر پدر، مادر و همه تبار خود ناسزا می گوید تا بگوید که مرا طرد کرده اید، اما من عشق به شما را با زبانی دیگر بازگو خواهم کرد!»


شنبه ، ۱۲دی۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: قدس آنلاین]
[مشاهده در: www.qudsonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 90]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن