واضح آرشیو وب فارسی:فارس: روزنوشتهای داود مهدویزادگان از حج امسال/۵
وقتی دلتنگ شبهای منا میشوی
در این شبها هرگاه به یاد شهدای ایرانی فاجعه منا میافتادیم، اشک و غم بر پیکرمان مستولی میشد. همین ویژگیها بود که گاه گاهی مرا با خود به شبهای دوکوهه میبرد. دوکوهه یادش بخیر، منا یادت بخیر!
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، حجتالاسلام داود مهدویزادگان عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در حج ابراهیمی امسال حضور داشت و خاطرات خود از این عمل عبادی ـ سیاسی را یادداشت کرده و به صورت اختصاصی در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است.
این روزنوشتها در چند بخش از خبرگزاری فارس منتشر میشود. بخش پنجم را در ادامه میخوانیم.
این غم به کجا ببرم امروز یازدهم ذیالحجه در سرزمین منا سراغ یکی از دوستان، حاج آقای انصاری روحانی کاروانی از گیلان را گرفتم و به خیمه ایشان رفتم. صدای شیون و زاری خانمهای کاروان را شنیدم و با دیدن آن دوست عزیز، او بیمقدمه گفت کاروان ما دیروز از هم پاشید، 24 نفر از دوستان خیلی پاک را در فاجعه رمی جمرات روز دهم از دست دادیم. چند نفر از آنها را روز عرفه در چادر وی دیده بودم. خیلی خوش و خرّم بودند و با حاجیها شوخی میکردند. بیخبر از اینکه فردای آن روز چه تقدیری برای برخی از آنها رقم خواهد خورد. فضای غم و اندوه سنگینی بر چادر کاروان حاکم بود. بسیاری از این شهدا به همراه همسرشان آمده بودند. تصور اینکه از حالا به بعد باید به تنهایی اعمال حج را به اتمام برسانند و تنها بازگردند بسیار متأثر کننده بود. ساعتی با اشک و اندوه در آنجا بودیم. با قلبی مالامال از درد و رنج از نامهربانی مدیریت حاکم بر منا. چادر کاروان گیلانیها را ترک کردم. بار این غم و نامردمی را به کجا باید برد.
دنیا را جدی بگیریم یَا قَوْمِ إِنَّمَا هٰذِهِ الْـحَیَاةُ الدُّنْیَا مَتَاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِیَ دَارُ الْقَرَارِ دوازدهم ذی الحجه، تمام اعمال حج درس و عبرت است فقط باید چشمها را شست و آنگونه که خدا میخواهد دید. یک درس حج این است که باید دنیا را جدی گرفت. آخرت، در اینجا معلوم میگردد امّا دنیا آنچنان بر من حقیر و امثال من حکمفرما شده که اجازة جدی گرفتن آن را نمیدهد. دنیا نمیخواهد او را جدی بگیریم. از اینکه با او بازی میکنیم لذّت میبرد، از اینکه دنیا را ملعبه کار خود گرفتهایم، لذت میبرد. اما در حج، به ویژه از وقتی که وارد صحرای عرفات و بعد از آن وارد سرزمین منا میشویم، به یکباره همه تعلقات دنیوی صفر میشود. در این لحظه است که به لطف حضرت حق پی میبریم که دنیا جدّی است. نگرانی وقتی بیشتر میشود که نمیدانیم تا پایان کار میتوانیم این درک را حفظ کنیم. *شبهای خاطرهانگیز حاجی در ایام تشریق در مِنا و غروب و شب عید قربان واجب است بیتوته کند، یعنی تا پاسی از شب به دعا و مناجات با خداوند سبحان مشغول شود ولو اکتفا به اذکار تسبیح فاطمه زهراء علیها السلام اکتفا کند. این وقوف و بیتوته در بیابان خشک و لمیزرعی است که با زحمات بسیار توانستهاند آنجا را برای سه چهار شب سکونت در خیمهها آماده کنند. گرمای طاقتفرسا مزید بر همه سختیها است. اما وقتی از منا به مکه باز میگردی و در هتل مستقر میشوی؛ دلتنگ شبهای مِنا میشوی. سخت بود ولی دلانگیز. طاقتفرسا بود ولی دلچسب. آرامشبخش بود؛ چیزی که در شرّ و شور شهرهای امروزی تمنّای آن را داریم. بیغلّ و غش بود، همه حاجیان در کنار هم سر یک سفره می نشینند و غذا میخوردند و روی یک زیرانداز به فاصلهی خیلی کمی کنار هم میخوابیدند. تمام تشخصهای دنیوی کنار رفته است. نیمه شب برخی مشغول ذکرگویی و نماز شب و نماز مستحبی خواندن میشدند، امّا گمان میکنم شبهای منای حج امسال یک تفاوت اساسی با سالهای قبل دارد و آن کشتهشدن صدها حاجی در مسیر رمی جمرات است. در این شبها هرگاه به یاد شهدای ایرانی فاجعه منا میافتادیم، اشک و غم بر پیکرمان مستولی میشد. همین ویژگیها بود که گاه گاهی مرا با خود به شبهای دوکوهه میبرد. دوکوهه یادش بخیر، منا یادت بخیر. شب عرفه مرا به یاد آزادسازی شهر مهران میانداخت. هنگامی که گردان حبیببن مظاهر کنار رودخانه گاوی مستقر بود و گرمای تابستان را در چادر به سر میبردیم؛ بودند بچههایی که در همین نیمههای شب مشغول مناجات میشدند. شب دهم به هنگام عزیمت به مشعرالحرام، مرا به یاد عزیمت گردان حبیب به سوی خط مقدم میانداخت. یادش بخیر، یاد شهدای منا و عملیات آزادسازی مهران بخیر. ادامه دارد...
94/10/11 - 11:08
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]