واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی؛
نقشه جالب مرد جوان برای به دام انداختن زن رمال
اگر کمی دیرتر متوجه تغییررفتار همسرم شده بودم و یا اگر ریشه این تغییر رفتار ناگهانی را در خانواده ام جست و جو نمی کردم اکنون آن زن رمال و کلاهبردار دستگیر نشده بود و زندگی من هم متلاشی شده بود...
به گزارش سرویس حوادث جام نیـوز به نقل از خراسان، مرد جوانی که موجب دستگیری یک زن رمال و کلاهبردار شده و بدین ترتیب از متلاشی شدن ده ها زندگی دیگر جلوگیری کرده بود در تشریح این ماجرا به کارشناس اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: مدتی بود که به رفتار و حرکات همسرم مشکوک شده بودم. استرس و نگرانی خاصی در چهره اش پیدا بود کارهای مخفیانه ای انجام می داد اما وقتی درباره کار پنهانی او سوال می کردم با دستپاچگی پاسخی می داد که ربطی به سوال من نداشت. من و سمانه هیچ مشکل خاصی در زندگی نداشتیم به طوری که عشق و علاقه و آرامش زندگی ما زبانزد اطرافیان بود به همین دلیل سعی کردم با صبر و حوصله دلیل تغییر رفتار همسرم را پیدا کنم. رابطه عاطفی ام را با سمانه بیشتر کردم تا این که دریافتم او مدتی است با زن مطلقه ای آشنا شده و با او نزد زن دیگری به نام شیما می رود. مدتی بعد فهمیدم «شیما» زنی رمال است و همسرم برای کمک به آن زن مطلقه نزد او می روند تا آن زن به زندگی قبلی اش باز گردد ولی در این میان همسرم نیز تحت تاثیر حرف های جادویی آن زن رمال قرار می گیرد تا به اصطلاح با دعاهای مهر و محبت زندگی خود را عاشقانه تر کند تا خدای ناکرده همسرش به فکر ازدواج دوم نیفتد وقتی این ماجراها را فهمیدم نزد شیما رفتم بدون آن که بداند من همسر سمانه هستم ولی او در قبال چاره جویی برای جدایی من و همسرم پول نمی خواست بلکه سعی می کرد در کنار او باقی بمانم این بود که به دور از چشم همسرم به خانه شیما رفت و آمد می کردم تا این که متوجه شدم او چگونه برخی زنان ناآگاه و یا مردان ساده لوح را فریب می دهد و از این طریق میلیون ها تومان به دست می آورد در حالی که خودش غرق در مشکلات و تباهی است. در این میان خیلی سعی کردم تا سمانه را از عاقبت رفتن نزد رمال و گوش کردن به حرف های پوچ و 2 پهلوی او بازدارم بی فایده بود چرا که نمی خواستم به طور مستقیم این موضوع را مطرح کنم و یا با او در این باره به جدل لفظی بپردازم این گونه بود که یک روز صبح وقتی فهمیدم سمانه قصد رفتن به نزد شیما را دارد زودتر از او از منزل خارج شدم و به منزل شیما رفتم چند دقیقه بیشتر طول نکشید که سمانه و دوستش نیز وارد خانه آن زن شیاد شدند. شیما بلافاصله مرا به اتاق دیگر هدایت کرد تا طلسمی را که نوشته تحویل مشتریانش بدهد در همین هنگام من از لای در توصیه های ناجوانمردانه «شیما» به آن زن مطلقه را می شنیدم چرا که او خودش موجب جدایی آن ها شده بود و از زندگی او اطلاع کاملی داشت وقتی به طور ناگهانی وارد اتاق شدم سمانه از تعجب خشکش زد و من در همان لحظه ضمن تماس با پلیس 110 همه ماجرا و خواسته های شوم شیما را مقابل چشمان همسرم بازگو کردم. سمانه در حالی که عنوان می کرد تنها برای کمک به دوستش دچار این اشتباه بزرگ شده است از من طلب بخشش می کرد و وقتی پلیس شیما را دستگیر کرد من هم به سراغ همسر آن زن مطلقه رفتم و حقیقت ماجرا را برایش بازگو کردم اکنون آن مرد هم که همسرش فریب زن رمال را خورده بود او را بخشیده و قرار است دوباره زندگی جدیدی را آغاز کنند. 2007
۰۵/۱۰/۱۳۹۴ - ۱۵:۵۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]