تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دانايى سرآمد همه خوبى‏ها و نادانى سرآمد همه بدى‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1850124842




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

انتظار4روزه ای که15سال طول کشید


واضح آرشیو وب فارسی:فاش نیوز: در حال گذر از قطعه 50 بهشت زهرا بودم که صدای پیرزنی ناخودآگاه مرا به سمتی کشاند. در حال صحبت با شهدای گمنام بود. کنارش نشستم و منتظر ماندم تا خواندن فاتحه اش تمام شود. سکوت را شکست و با مهربانی گفت "حال مادران این شهدا را به خوبی درک می کنم. من هم 15 سال چشم انتظار برگشت پسرم بودم." به سمت مزار پسرش حرکت کردیم. به سنگ قبر سیاهی رسیدیم که بر روی آن نوشته شده بود "شهید داود منصوری فرزند حسین". در ادامه ماحصل گفت و گوی خبرنگار  حماسه و جهاد دفاع پرس  با اکرم شاه نظری مادر شهید "داود منصوری" را بخوانید. -فرزند چندم خانواده بود؟ مادر شهید: خداوند داود را پس از 3 سال نذر و نیاز به ما عطا کرد. پس از او یک پسر و 4 دختر به دنیا آمد. در بدو تولدش جثه بزرگی داشت. پرستاران می گفتند هاله ای از نور بر صورتش است. -فعالیت انقلابی داشت؟ مادر شهید: بله. در یکی از تظاهرات های دوران انقلاب پایش تیر خورد. آن زمان نمی توانستیم به بیمارستان مراجعه کنیم. درد زیادی می کشید و من تحمل دیدن این دردها را نداشتم. سرانجام یکی از اقوام را به خانه آوردم تا تیر را از پایش خارج کند. به لطف خداوند آن حادثه بخیر گذشت. -نخستین بار چه زمانی به مناطق عملیاتی رفت؟ مادر شهید: نخستین روزهای آغازین جنگ با تعدادی از دوستانش راهی خرمشهر شد. چند تن از دوستانش در آنجا به شهادت رسیدند. داود به تهران آمد تا در مراسم تشییع آن ها شرکت کند. پس از خاکسپاری دوستانش با عزمی جدی تر عازم جبهه شد. به تازگی در دانشگاه رشته مهندسی قبول شده بود اما برای شرکت در عملیات ها از رفتن به دانشگاه انصراف داد. -از آخرین دیدارتان بگویید. مادر شهید: نمی دانستم می ‍خواهم از دستش بدهم وگرنه خیلی کارها برایش می کردم. قصد داشتم برایش زن بگیرم. دفعه سوم که به جبهه می رفت، گریه می کردم و می گفتم: "وظیفه ات را انجام دادی دیگر نرو." پاسخ داد: "مگر دل بخواه است که هر وقت بخواهم بروم و هر وقت دوست نداشتم نروم. تا به امروز مصرف کننده بودم، حالا باید برای دفاع از کشورم بروم. شما اجازه بدهید من بروم. من هم راضی می شوم تا برایم زن بگیرید." خیلی دوستش داشتم. آخرین بار که اعزام شد اشک چشمانم بند نمی آمد. می دانستم که این آخرین دیدار است، گفتم "داود جان من بدون تو نمی توانم زندگی کنم." برای این که بحث را عوض کند گفت: "چه کسی را برایم انتخاب کردی؟" گفتم "دخترخاله ات". با شوخی هایش کمی آرامم کرد و در آخر به رفتن راضیم کرد. برای بدرقه اجازه نداد تا سر کوچه بروم، گفت "مادر جان! دوستم مادر ندارند و اگر شما را ببیند ممکن است با دیدن شما دلتنگ مادرش شود." عکسی از خودش را بدستم داد و توضیحی نداد که نگران شوم. خواستم سوال کنم که این عکس برای چیست که پیش قدم شد و گفت "به نزد مادران شهدا برو و با آنها همدردی کن." و به سرعت خداحافظی کرد و رفت. در کنار درب خانه ایستادم و رفتنش را تماشا کردم. آخرین بار بود که قامت رعنایش را دیدم. یکی از زنان همسایه به سمتم آمد و گفت: "اکرم خانم چرا اینجا ایستاده ای؟!" گفتم "داودم به جبهه رفت. می دانم که دیگر برنمی گردد." برایش حلقه و قند خریدم تا خودش را برای نامزدی برساند اما حسرت دیدارش در لباس دامادی بر دلم ماند. -از کدام تیپ اعزام و در کدام عملیات شهید شد؟ مادر شهید: از تیپ محمدرسول الله (ص) در عملیات رمضان به عنوان بی سیم چی شرکت کرد. سال 61 در پاسگاه زید در حال خواندن نماز بر اثر اصابت ترکش بر گردنش، سر از بدنش جدا شد و به شهادت رسید. شهادتش همزمان با شهادت حضرت علی ابن ابی طالب (ع) بود. -شخصی شاهد شهادتش بود؟ مادر شهید: خیر. فرمانده اش در آن عملیات مجروح شد. به نزدش رفتم و سراغ داود را از او گرفتم. گفت: "اسیر شده است". در این مدت به خرمشهر، هلال احمر، صلیب سرخ و ... رفتم اما نامش در بین اسامی اسرا و مجروحین نبود. به معراج می رفتم و در میان شهدا به دنبال فرزندم می گشتم. زمانی که اسرا آزاد شدند عکسش را نشانشان می دادم اما هیچ یک او را در اردوگاه های بعثی ندیده بودند. با این حال ناامید نشدم. روزهای نخست که مفقود شد به من گفتند 4 روز دیگر فرزندت باز می گردد اما 15 سال طول کشید. انتظار برای یک مادر خیلی سخت است. زمانی که گمان می کردم اسیر شده آب خنک نمی خوردم، بر روی زمین می خوابیدم، غذایی که داود دوست داشت نمی پختم؛ می گفتم فرزندم در اسارت رنج می کشد چگونه می توانم در آسودگی زندگی کنم. با هر صدایی که از حیاط می شنیدم خودم را به درب خانه می رساندم ... -چه زمانی خبر بازگشتش را شنیدید؟ مادر شهید: سال 76 بود. منزل خواهرم بودم که همسرم تماس گرفت و خواست که به خانه بروم. حس کردم اقوام چیزی را از من پنهان می کنند. گفتم "چیزی شده؟!" گفتند "شهدای عملیات رمضان را آوردند." پاسخ دادم "انشالله همه شهدا به آغوش خانواده هایشان بازگردند. داود من هم آزاد شود." به خانه برگشتم که تلفنی از بنیاد شهید شد و اعلام کردند برای شناسایی پیکر داود به معراج شهدا برویم. گفتم "آن پیکر، پیکر پسر من نیست. داود به من قول داده که برگرده." پسر برادرم برای شناسایی رفت. قصد داشت از شکستگی سرش او را شناسایی کند اما داودم سر نداشت. از استخوان ها هم که نمی شد تشخیص داد. او را از پلاکش شناسایی کردند. نمی توانستم باور کنم که داود شهید شده است من 15 سال منتظر بودم که او برگردد و برایش عروسی بگیرم حالا می گفتند که او شهید شده است. زمانی که در مراسم تشییع شرکت کردم گفتم "این پیکر پسر من نیست. اگر داود من است مرا صدا کند." از داخل قبر صدای داود را شنیدم که گفت "مادر اذیت نکن". با شنیدن صدایش از حال رفتم و مدتی را در بیمارستان بستری شدم. -حالا باور دارید که این قبر متعلق به پسرتان است؟ مادر شهید: بله. شبی خواب دیدم که چهره داود که بر روی سنگ قبر هک شده، برداشته و سوراخ است. به مسئول بهشت زهرا مراجعه کردم و گفتم "چرا قبر پسرم سوراخ است؟" پاسخ داد: "پسرتان خواسته این قسمت از سنگ را برداریم تا هر بار که شما به دیدنش آمدید از آن سوراخ او را ببینید." سرم را به آن سوراخ نزدیک کردم و داود را دیدم. از آن روز به بعد هر بار که بر سر مزارش می آیم عکسش را می بوسم. می دانم که او هم مرا می بیند. -در وصیت نامه اش چه توصیه ای کرده بود؟ مادر شهید: از من خواسته بود خواهرانش را زینب وار پرورش دهم. 4 روز نماز و 5 روزه قضا داشت که خواسته بود آن را بجا آورم. نامه ای هم برای امام (ره) نوشته و در پاکت را بسته بود. مرا قسم داده بود که درب آن را باز نکنم و به امام (ره) برسانم. چند سالی نگهداشتم تا برگردد و خودش آن نامه را به امام راحل برساند. اما پس از چند سال آن نامه را با واسطه به امام (ره) رساندم. *** گریه های بی امان مادر شهید مرا از ادامه گفت و گو بازداشت. آب و گلابی آوردیم و مزار را شست و شو دادیم. با تمام عشق و محبت مادری اش سنگ قبر را نوازش می کرد و او را می بوسید.


شنبه ، ۵دی۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فاش نیوز]
[مشاهده در: www.fashnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن