واضح آرشیو وب فارسی:نی زار:
یلدا واژه ی سریانیست به مفهوم تولد و زایش نور و روشنائی
نی زار : یلدا واژه ی سریانیست به مفهوم تولد و زایش که مراد زادنِ نور و روشنائی و ایزد مهر است. رومیان در قلمرو کلام آنرا آناتالیس آنایکتوس نام نهادهاند که به معنای تولد «مِهر شکست ناپذیر» است. گُزین نام ابوریحان بیرونی نیز بر این جشن دیرپای مانا «میلاد اکبر» است که مقصود میلاد […]
نی زار : یلدا واژه ی سریانیست به مفهوم تولد و زایش که مراد زادنِ نور و روشنائی و ایزد مهر است. رومیان در قلمرو کلام آنرا آناتالیس آنایکتوس نام نهادهاند که به معنای تولد «مِهر شکست ناپذیر» است. گُزین نام ابوریحان بیرونی نیز بر این جشن دیرپای مانا «میلاد اکبر» است که مقصود میلاد خورشید می باشد. یلدا سنت برآمده از باورهای نیاکان نیک اندیش و خِردورز ما می باشد و چون چفت و بَست محکمی در حقایق ملموس زمینی و اسطورههای استوار دارد تا هنوزها و آیندههای نیامده بر مدار جاریِ خویش می چرخد و سال گشت های آن بر دل می نشیند. شنگیهای شوق انگیز شب یلدا بیانگر آن می باشد که فردای فراز آمد نور و روشنی و پیروزی آن در نبرد با تاریکی در راه است و شب کوششِ بی ثمر می نماید تا بر رُخسار خورشید پرده ی سیاه برکشد. خورشید دوباره زاده شده است. روزها قد می کشند و بر گسترهی جان و جهان گرمی و روشنی افزون تری می بخشد. یلدا در پارههای جغرافیائی گوناگون این خاک سربلند به «چله» شهره است. شبیست که سپیده ی صبحگاهیاش آغاز چله ی بزرگ را به تماشا می گذارد و همانگونه که از نامش پیداست چهل روز از روزان زمستان در جام زندگیاش دارد و در پس آمد آن چله ی کوچک است که آن نیز در سامانهی عمرش چهل شامگاه زمستانی را از آن ِخویش کرده است.
این دو«چله» که از آغاز تا پایان تاریکی را میکاوند و میکاهند، درگاه شمار ایران باستان چُنان دقیق و درست بوده که زمین و کاشت و دام و احشام را براساس آن به حاصل و زایش وا می داشتند.
ابوریحان بیرونی دانشمند شهیر ایرانی در «آثارُ الباقیه» بیان می دارد که: ابوسعید سَجْزی را دیدار کرده و دیده است که اُسطرلابی ساخته که اساس کارش برگردش کواکب به دور خورشیداست. روزگاری که گالیله و کُپرنیک هنوز پای در دامان زندگی نگذاشته بودند.
همچنین نقل می کند که ابوسعید گفته است ماه آغازین سال در این بوم و بَر دیماه است و به نام «کریشت» از آن یاد می کند.
….با درنگ در ساحت این سخن دور نیست که کریستمَس یا کریسمس ریشه در همین ماه شمار داشته باشد.
در ایران فرهمند و کهن از دیرباز، در شامگاه چله جوان تران به آئین ادب پای در رکاب، روی در خانهی بزرگان برای نشست شبانهی فرارو می نمایند و این رخداد را پاس می دارند. این حقیقت فقط احترام به سپیدمویان نبوده بلکه از تار و تیره ی شب بلند به اَمنِ بلوغی پناه می برند تا به زبان شِکّر بار تجربه، زایش نور را به آنان نوید بخشد. در این آئین دیرزاد، نیایش خدای یگانه و سپاس او و درخواست رزق و روز و روزی، جان تازهای می یافته و پیران پایدار به نقل داستانهای شنیدنی زبان می گشادند. تناول شب چَره ها از دیگر پرداختهای این شب بوده و هست. هر چند اکنون به حکم زمان تغییر یافته و افزون شده است اما بی گمان اگر بر سفره ی شب چَره ی چله، سوغات به میراث آمده ی نیاکان ما در میان باشد، هرآنکه در آن انجمن باشد، آنرا به گزین کرده و در خانه ی ذائقه می نشاند. داد و دِهشهای خداوندی این سرزمین که به دست برکت و هنر در جای جای ایران شکل خوراک شب چره می یابد بسیار بوده و در آن شماراست شور و شیرینهائی که به فراخور هر منطقه حاصل می یابد که البته هندوانه و انار اشتراک فراگیری دارند.
به هر روی جشن جان فزای چله از بستر فرهنگ سُترگ ایران در قلمرو رومیان و اروپا رُخ تافت و چُنان بنیاد محکم کرد که پَس از استوار شدن مسیحیت در آن سرزمینها باز هم این آئین کام نواز روی در کاستی نگذاشت، بدانسان که ارباب دینی مسیحیت مجبور آمدند میلاد مسیح را بدین روز پیوست و پیوند دهند و بیست و پنج دسامبر را گزینه ی آن نمایند که به واقع چهار روز و در سالهای کبیسه سه روز پس از یلدا آغاز می شود.
کاج نمائی و سروآرائی نیز از بام باور ایران باستان برآمده و در دیگر سرزمینها پرتو پراکنده است. زیرا این دو در آن میان نماد مقاومت و ایستادگی و زندگی بوده است. سلطانعلی جهانتیغ
۳۰ آذر, ۱۳۹۴ - ۱۹:۰۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نی زار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]