تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):انسان، در روز قيامت، قدم از قدم برنمى‏دارد، مگر آن كه از چهار چيز پرسيده مى‏شود...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821133579




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

این نویسنده ها چه عجیب مُردند!


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
این نویسنده ها چه عجیب مُردند!




اغلب نویسندگان مطرح، دنیای ذهنی عجیب و غریبی داشته اند. بیشتر آن ها برای نوشتن چند خط، ساعت های متمادی با ذهن شان کلنجار می رفتند و درگیر بودند. در این فهرست، تعدادی از مشهورترین نویسندگانی را که به شکل غیرطبیعی از دنیا رفته اند، مرور می کنیم.





مجله دانستنیها - ستاره ستاری: اغلب نویسندگان مطرح، دنیای ذهنی عجیب و غریبی داشته اند. بیشتر آن ها برای نوشتن چند خط، ساعت های متمادی با ذهن شان کلنجار می رفتند و درگیر بودند. بعضی مانند «ژان پل سارتر» پا را از حد فراتر می گذاشتند و کارهای عجیب و غریب می کردند تا بتوانند مشاهدات شان از آن حالات را ثبت کنند. ذهن برخی دیگر مثل داستایوفسکی، به خاطر ابتلا به بیماری صرع دچار اختلالاتی بود که اجازه نمی داد به راحتی با پیرامون خود ارتباط برقرار کند. در این فهرست، تعدادی از مشهورترین نویسندگانی را که به شکل غیرطبیعی از دنیا رفته اند، مرور می کنیم.

1- جک لندن؛ چهل سالگی


این نویسنده ها به شکل های عجیب و غریبی مردند



مرگ از کودکی دور و بر جک لندن پرسه می زد. مادرش وقتی او را حامله بود، نزدیک بود بمیرد، ولی زنده ماند و جک به دنیا آمد. جک بیشتر دوران زندگی اش را به کارهای مختلف و بیهوده سپری کرده بود تا این که به قول خودش، راهش به «مغزفروشی» یا همان نویسندگی باز شد.

گفته می شود در سال 1900/1279، درآمد او تا حدود 25 هزار دلار هم رسید که در نوع خودش بی سابقه بود، ولی خب جدای در درآمد بالا، او علاقه وافری هم به الکل و مرگ داشت و شخصیت دوقطبی اش، تاثیر فراوانی روی تصمیم گیری هایش می گذاشت. لندن در نهایت در چهل سالگی، به خاطر مصرف بیش از حد مورفین درگذشت.


2- کورت ونه گات؛ 84 سالگی


این نویسنده ها به شکل های عجیب و غریبی مردند



طنز سیاه از مشخصات اصلی آثار ونه گات است. او در سال 2007 اعلام کرد که می خواهد از یک شرکت تولید سیگار آمریکایی به خاطر تبلیغات دروغینش شکایت کند، چرا که روی سیگارهایش نوشته باعث مرگ می شوند، ولی او هنوز در 83 سالگی زنده است.

مطالعه «سلاخ خانه شماره پنج» نشان می دهد که نویسنده اش بی تردید از افسردگی و مشکلات روحی شدید رنج می برد. ونه گات این کتاب را براساس خاطراتش از جنگ جهانی دوم نوشته. مادر ونه گات در سال 1944/ 1344 به خاطر خوردن تعداد زیادی قرص خواب آور مرد. کورت هم یک بار در سال 1984/ 1363 نزدیک بود به همین دلیل بمیرد. اما در نهایت در 84 سالگی و بر اثر ضربه مغزی ناشی از سقوط درگذشت.


3- بهو میل هرابال؛ 83 سالگی


این نویسنده ها به شکل های عجیب و غریبی مردند



بیشتر شخصیت های داستان های هرابال علاقه وافری به پرتاب کردن خود از پنجره یک خانه، آن هم در طبقه پنجم دارند. ظاهرا خود هرابال هم همین طور بود. او در 83 سالگی، وقتی می رفت تا به پرندگان کنار پنجره طبقه پنجم بیمارستان دانه بدهد، به پایین پرتاب شد و مرد. میلان کوندرا نویسنده مشهور چکی، هرابال را بهترین نویسنده تاریخ چک می دانست. «تنهایی پرهیاهو» و «نظارت دقیق قطارها»، از مشهورترین آثارش هستند که البته از روی دومی فیلم هم ساخته شد و جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را در سال 1986 از آن خود کرد.


4- جان کندی تول؛ 32 سالگی


این نویسنده ها به شکل های عجیب و غریبی مردند



از آن دسته نویسندگانی بود که با مرگش، حسابی به خودش لطف کرد. بعد از این اتفاق، میلیون ها نسخه از کتابش به فروش رسید و جایزه پولیتزر هم نصیبش (در واقع نصیب وراثش) شد. «جان کندی تول» نویسنده ای تحصیل کرده بود و مدرک دکترایش را از دانشگاه لوییزیانا گرفته بود. ولی حضور در خدمت سربازی، برایش اختلالاتی ذهنی به دنبال داشت و نمی گذاشت روی آرامش را ببیند. او پس از اتمام «اتحادیه ابلهان» که توسط ناشر رد شد، با ماشینش به سفری بی بازگشت رفت.

 جان در میانه راه، به سرعت به درون باغی راند، با ضربه ای از پنجره ماشین به بیرون پرتاب شد و مرد. بعدها در ماشین او، نامه ای خطاب به والدینش یافتند که مادرش آن را از بین برد و هیچ وقت به جزئیات آن اشاره نکرد.


5- یوکیو میشیما؛ 45 سالگی


این نویسنده ها به شکل های عجیب و غریبی مردند



نابغه ژاپنی که بازیگری، کارگردانی، داستان نویسی و شعر را در کارنامه داشت و حتی سه بار نامزد جایزه ادبی نوبل شده بود. او در 1967/ 1346 به ارتش پیوست و به طرفداری از امپراتور ژاپن، سوگند خورد. در سال 1970/1349، او به همراه چهار نفر دیگر به خاطر نارضایتی از اوضاع، به بهانه ای وارد دفتر یکی از فرماندهان عالی رتبه شدند و فرمانده را به میز بستند. سپس یوکیو از اتاق بیرون رفت و سربازان را به شورش ترغیب کرد، ولی همه او را هو کردند. با این اتفاق، میشیما نومید شده و به داخل برگشت و با چهار نفر همراهش، همگی هاراگیری کردند.







تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۹۴ - ۱۵:۰۲





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن