واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: ماجرای سه روز فرار از خانه/دختر جوان: کاش مادرم مرا ببخشد
دختر 17 سالهای که به مدت سه روز از خانه فرار کرده بود، به شرح حال خودت پرداخت.
به گزارش خبرگار حوزه حوادث گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، دختر 17ساله وقتی در کلانتری ماجرای دختر هم سن و سال خودش را شنید که چگونه در پی یک دوستی خیابانی در چنگ خلافکاران گرفتار شده و سر از لانه فساد در آورده بود، چشمانش پر از اشک شد و در حالی که عنوان می کرد از رفتار خودم پشیمانم و تنها از مادرم می خواهم مرا ببخشد، با صدایی لرزان به کارشناس اجتماعی کلانتری سناباد مشهد گفت: پدرم کاسب مغازه دار است و از افراد سرشناس محله به حساب می آید. مادرم نیز زنی محجبه و باایمان است. به همین دلیل هم خواهران و برادرانم با الگوپذیری از پدر و مادرم همواره در زندگی خود موفق بودند و همه آنها تحصیلات دانشگاهی دارند ولی من هیچ وقت آنها را الگوی خودم قرار ندادم و گاهی عصبانیت ها و نصیحت های آن ها را به تندخو بودن پدر و مادرم تعبیر می کردم.
وقتی مادرم مرا از معاشرت با دوستان جدیدم نهی می کرد، احساس می کردم نزد دوستانم مورد تمسخر قرار می گیرم، این بود که همواره محیط بیرون از خانه را ترجیح می دادم و با همین دوستانم به پارک و سینما می رفتم. دوستانم از نظر درسی بسیار ضعیف بودند و پوشش مناسبی نیز نداشتند، اما آنها تنها دوستان صمیمی من شده بودند و همه جا همراه آن ها بودم.
هیچ گاه به نصیحت ها و تذکرهای مادرم توجه نمی کردم. وضعیت ظاهری و آرایش های من طوری بود که مدام پسرهای محل برایم ایجاد مزاحمت می کردند و متلک می گفتند. کار به جایی رسید که یک روز یکی از آن ها روسری کوتاهم را از سرم کشید و موجب خنده دوستانش شد، اما من که دیگر انگشت نمای محله بودم، نه تنها ناراحت نشدم بلکه به همراه آن ها خندیدم.
دوستی من و سارا و محدثه به پارتی های شبانه و جشن تولدهای مختلط کشیده شد به طوری که همواره مدیر مدرسه مادرم را به خاطر غیبت های غیرموجه من به مدرسه دعوت می کرد.
آن روزها اشک های مادرم و نگرانی های پدرم را نمی دیدم و به رفتارهای ناشایست خودم ادامه می دادم تا این که شبی برخورد تند مادرم را بهانه کردم و از منزل بیرون رفتم. چند شب بود که به همراه سارا در خیابان ها، پارک ها و سینماها پرسه می زدیم تا این که وقتی تصمیم گرفته بودیم نزد یکی از پسرانی برویم که او را در پارتی شبانه دیده بودیم، توسط پلیس دستگیر شدیم، اما وقتی که در کلانتری ماجرای دختری را شنیدم که همانند من از خانه فرار کرده بود، تازه فهمیدم چه سرنوشت شومی در انتظارم بوده است! کاش مادرم مرا ببخشد که بتوانم زندگی را دوباره شروع کنم و بر چشمان اشکبارش بوسه بزنم...
منبع: جام نیوز
براي آگاهي از آخرين اخبار و پيوستن به کانال تلگرام باشگاه خبرنگاران جوان اينجا را کليک کنيد.
انتهای پیام/
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
حقایقی تلخ ازدختران فراری شهرمان/سراب خوشبختی که دختران جوان را اسیر گرداب میکند
سناریوی دو دختر 16 ساله برای فریب ماموران پلیس تهران
پناه به تاریکی به جای آغوش خانواده/ ارمغان خیابانهای شهر برای دختران فراری چیست؟
وقتی دختری والدینش را نادان بداند
پسر جوان هنگام فرار از خانه دختر مورد علاقهاش کشته شد!/کدام کشورها احمقانه نامگذاری شدهاند؟/ زندان و مرگ به خاطر دزدیدن شکلات+تصاویر
محاکمه قاتل یک مادر و دختر پس از 35 سال/ آتش زدن خانه نامزد سابق برای گرفتن انتقام + تصویر
قتل همسر بخاطر درخواست طلاق/ جنایتکار خودکشی کرد + عکس
ارائه مشاوره رایگان شهروندان
آیا فقط دختران از خانه فرار می کنند؟
خواب آشفته زنان کارتنخواب در خیابانهای شهر+ تصاویر
۲۸ آذر ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]