واضح آرشیو وب فارسی:صاحب نیوز: متاسفانه مسوولان، مسائل جنگ را برای نسل آینده به خوبی ترسیم نکردهاند و در این باره کم لطفی کردند. مسوولان فرهنگی و اجتماعی، آنهایی که قلم روان و بیان شیوایی دارند باید بیایند این موضوعات و واقعیات را ثبت و ضبط کنند. تاریخ جنگ و آنچه بر رزمندگان گذشته است جز سرمایه های کشور است. از ما که گذشت این کشور مال شماهاست. این ناموس و دین مال شماست. اگر بخواهید شل باشید، سفت می خورید.به گزارش صاحب نیوز به نقل از هنرما ، علیرضا نریمانی جانباز ۷۰ درصد دوران دفاع مقدس. کسی که همه دوران دفاع مقدس را در جبهه بوده است. از آن دسته آدمهایی که در سکوتش ناگفته هایی نهفته است و چشمان غمبارش گویای این مطلب است. به منزلش می رویم در گوشهای از اتاق نشسته و توانای بلند شدن ندارد. علیرضا از همان رزمنده هایی است که شجاعت او در جبهه زبانزد بوده است. این موضوع را یکی از همرزمانش میگوید. حالا او پس از سی و اندی سال گوشهای عزلت گزیده و منتظر آدمهایی است که برای او خبر از دوستانش میآورند. خبر از آنهایی که یک روز با او همرزم بودند و اکنون نیستند. علیرضا دلی پردرد دارد. گاهی در بین حرفهایش چشمهایش نمناک می شود و قلبش در سینه سنگینی می کند. او یادگار روزهایی است که مقاومت و ایثار دهان به دهان چرخید تا رسید به نسلی که حالا قدر این گوهرهای گرانبها را کمتر می دانند. گفت و گوی هنرما را با او بخوانید خالی از لطف نیست. حاج آقا به اعتقاد شما نسل آینده درباره جنگ چه می دانند با توجه به اینکه پیش از گفت و گو در این خصوص صحبت کردید. متاسفانه مسوولان، مسائل جنگ را برای نسل آینده به خوبی ترسیم نکردهاند و در این باره کم لطفی کرده اند. آنها شرایط سخت جنگ را برای نسل سوم و چهارم به خوبی بازگو نکردند که رزمندگان چگونه در دام این جنگ افتادند و مجبور شدند هشت سال بجنگند. کسی از ما نپرسید این هشت سال چگونه جنگیدید؟!. بچه های نسل اول جنگ کم سن و سال بودند و فقط با آموزشهای مقدماتی وارد جبهه می شدند. از سختیهایی که هنگام جنگ بر شما گذشت بگویید. هر چه با یک گفت و گو نمیتوان همه آنها را به رشته تحریر کشید. من پاسدار بودم و یک تفنگ ژسه داشتم. برای ما تعدادی تفنگ کلاشینکف آورده بودند. ما فکر می کردیم که با این تفنگها میتوانیم جبهه را فتح کنیم. با تفنگهای بدون رگبار که فقط تک تیر دارد. این تفنگها هنگامی که داخل ماسه ها می رفت گرد و خاک وارد لوله اش میشد و شلیک نمیکرد. رزمندگان در جبهه با سختیهای اینگونه جنگیدند. سنگر به سنگر تونل حفر می کردند. ما این تجربه را در سوسنگرد داشتیم و مجبور بودیم تونل بزنیم زیر زمین هویزه و پشت سر دشمن برویم و بیایم بالا. متاسفانه شرایط، طریق و نوع جنگ کردن رزمندگان چه در ارتش و چه در سپاه بسیار سخت بود. قبل از آغاز جنگ مهمات و امکانات کافی داشتید؟ بعد از انقلاب هنوز سپاه به خوبی برای مردم شناخته نشده بود. بنیصدر رییس جمهور وقت وابسته به دشمن بود هنگامی که به او میگفتیم دو هلکوپتر میخواهیم. می گفت: مگر هلکوپتر نقل و نبات است و اینگونه در مقابل رزمندگان میایستاد. وقتی نیروها در مکانی تجمع می کردند عوامل ستون پنجم بنیصدر به نیروهای دشمن اطلاع میدادند که نیروها کجا تجمع کردند. کجا بمباران شود و کجا نشود. مهمات و تدارکات میخواستیم. بنی صدر فرمانده کلقوا بود به هیچ وجه اجازه نمیداد به بچههای بسیج و سپاه امکانات برسد و رزمندگان ارتشی اقدامی انجام دهند. پس از بنی صدر جنگ آغاز شد و انفجار زدند و ۷۲ تن از مسوولان بلند پایه انقلاب را در دفتر حزب جمهوری اسلامی یک شب و در یک مکان ترور کردند و ۲ هزار و ۹۰۰ کیلومتر مرز ایران بعلاوه خلیج فارس درگیر جنگ شد. این موضوعات در روحیه رزمندگان اثر می گذاشت. پس با توجه به این شرایط سخت جنگیدن در جبهه مسوولان کم لطفی کردند و واقعیات جنگ را بیان نکردند؟ درست است؟ بله، رزمندگان در چنین شرایطهایی جنگیدند و دشمن واقعا جنایتهایی انجام داد که زبان از گفتن آنها قاصر است. اما دشمن بزدل بود. «و مکروا مکر الله و الله مکر الماکرین». خداوند به نیروهای ما کمک میکرد که مکر دشمنان را پاسخ دهیم. به طور مثال نیروی یک هفته آموزش دیده در برابر یک افسر عراقی که دوره های ویژه دیده بود، می جنگید و عراقیها باورشان نمیشد که بچهها با این سن و سال تجربیات جنگی قوی و غنی داشته باشند. متاسفانه مسوولان جنگ را به خوبی برای نسلهای بعدی ترسیم نکردهاند. مسوولان فرهنگی و اجتماعی ما آنهایی که قلم روان و بیان شیوایی دارند باید بیایند این موضوعات و واقعیات را ثبت و ضبط کنند. تاریخ جنگ و آنچه بر رزمندگان گذشته است جز سرمایههای کشور است. از ما که گذشت این کشور مال شماهاست. این ناموس و دین مال شماست. اگر بخواهید شل باشید، سفت می خورید. به عنوان یک رزمنده که سالهای دفاع مقدس را درک کرده اید اکنون بفرمایید امنیت اجتماعی در ایران پس از جنگ چگونه است؟ امنیت اجتماعی در ایران با توجه به هشت سال جنگ خوب است. اگر شما به کشور عراق بروید خواهید دید، هنوز امنیت در آن کشور وجود ندارد و امنیت هنوز در شهرهای میانی عراق برقرار نشده است. خوشبختانه در سالهای دفاع مقدس نیروهای مردمی، جبهه را از لحاط آذوقه و مایحتاج تامین میکردند. امنیت داخل شهرها و جادهها هم برقرار بود و افراد به راحتی تردد میکردند. اما در کردستان امنیت نداشتیم. در شهرهای عقبه امنیت ما بیشتر بود و این به همت نیروهای مردمی و بسیجی بود که در هر مکانی که می رفتیم نگهبان گذاشته بودند. اکنون رسانههای بیگانه درباره جنگ ایران و عراق موضوعاتی بیان می کنند که خلاف واقعیت است، در این خصوص چه باید کرد؟ در ارتباط با جنگ ایران و عراق شبکه های اجتماعی بیگانه بسیار صحبت کردند اما در مقابل مسوولین فرهنگی کشور در نشان دادن واقعیتها کوتاهی کردند. آنها فقط در هفته دفاع مقدس از جنگ یاد میکنند که متاسفانه این پاسخگو نیست. باید یک واحددانشگاهی در دانشگاهها گنجانده شود و نشان دهند که جنگ بین ایران و عراق بعد از جنگ جهانی دوم بی سابقه بوده است. ایران در محاصره با ۱۲۰ کشور دیگر بجنگد و ۱۲۰ کشور برای عراق مهمات مجانی و پیشرفتهترین تانکها را بیاورند. به راستی این بی سابقه بودن جنگ را نشان نمی دهد. هر کشوری که بخواهد نیرویی به نام نیروی هوایی تشکیل دهد باید این نیرو دارای استانداردی باشد. مثلا یک کشوری اگر ۷۵ فروند هواپیمای جنگی داشته باشد، میگویند: یک نیروی هوایی دارد. ما در خرمشهر ۴۵ و در فاو ۷۵ فروند هواپیما را منهدم کردیم اما بلافاصله فرانسه و شوروی آخرین تکنولوژی روز دنیا را برای مبارزه با ما به عراق دادند. اگر کشوری در یک عملیات ۷۵ فروند هواپیما را در یک عملیات از دست بدهد سقوط میکند. دشمن ما چه دشمنی بود که نیروی هواییش با آن همه شکست خم به ابرو نمیآورد و از کشورهای دیگر کمک میگرفت. اسراییل دوربین مادون قرمز در اختیار عراق گذاشته بود که شبها به راحتی تک تک ما را میدیدند و ما سلاحی نداشتیم حتی آرپیچی. چهار تا نارنجک تفنگی سلاح سنگین ما بود که معبری را باز کنیم. اکنون در ماهواره و فضاهای مجازی موضوعاتی را درباره جنگ بیان می کنند که واقعیت نیست. شما این موضوع را چگونه ارزیابی می کنید؟ با این تفاسیر برخی از دشمنان به دنبال این هستند که کشور ما را به اشغال خودشان درآورند. دشمنان ندای تجزیه ایران را در سال ۱۳۵۹ سر دادند که باید خوزستان، کردستان و سیستان و بلوچستان از ایران جدا شود. ما در طول جنگ چند کودتا را خنثی کردیم دشمن از پشت به ما خنجر میزد و این موضوعات را نسل سوم و چهارم واقعا نمیدانند. این کشور به گونهای تا الان حفظ شده است. حفظ یکی از جزایر با ثبات خلیج فارس از نظر امنیت اجتماعی حاصل خون شهداست. شهدایی که با صلابت و مقاومت به شهادت رسیدند. قرآن میخواندند و نیتشان مادی نبود. نیت آنها فقط رضایت خداوند بود. به عنوان سوال پایانی بفرمایید نسل های آینده برای حفظ کشور چه کاری انجام دهند؟ نسل های آینده اگر می خواهند کشورشان حفظ شود باید همین مسیر را طی کنند نه این که بجنگند ولی باید همیشه آماده باشند. دشمن از نسل جوان ما در صورتی وحشت دارد که آمادگی رزمی داشته باشند و از نظر فکری و فرهنگی مومن و معتقد باشند یعنی مومن به هدف و مقصود. انصافا بچههای جنگ متدین بودند. الان در جامعه امروز چند متدین پیدا می کنید؟!!. در صحنه ای از شهید امیر نریمانی دیدم که در طول یک هفته محاصره باران آمده بود و زمین گل و لای شده بود. آنها از آن آب می خوردند. کشوری که برای حفظ آن اینگونه جنگیدیم چرا باید الان برخی از مردهایمان بی تفاوت و بی غیرت باشند و زن ها با آن وضع زننده به خیابان بیایند. کفر نعمت باعث می شود خدا آن نعمت را از ما بگیرد و بعد بفهمیم که آواره شدیم. دشمن ما را تخلیه می کند و وقتی تخلیه شدیم به ما حمله می کند اینها عواقب نگفتن آن شرایط جنگی به نسل سوم، چهارم و آینده است. عواقب این وانمود کردنها یا به تمسخر گرفتنها. من در بولتن های خبری می خوانم که برخی از اساتید دانشگاه جنگ را زیر سوال میبرند. کسی نیست که به آنها بگوید تو در زیر شمشیر کسانی که در گلستان شهدا شهید شدهاند درس خواندی، مدرک گرفتی و حالا آمدی جنگ را مسخره می کنی؟!!. این ها درد است. کشور برای نسل جوان است و با این موضوعاتی که به جوانها القا می شود باعث تجلی دشمن می شود. مسوولین فرهنگی و اجتماعی ما باید تلاش کنند تا جوانان را به فنون جنگ آشنا کنند. باید در دانشگاههای ما واحدهای جنگی پاس شود. یک دانشجو باید بداند این صندلی که بر روی آن نشسته و به آرامی تحصیل می کند این صندلی در خون شهدا فرو رفته است. بداند پس از تحصیل اگر پشت میز نشین شد دیگر رشوهگیری، اختلاف و کارشکنی نکند و مشکل مردم را حل کند. اکنون وضعیت کشور به گونه ای شده است که قبح اختلاس شکسته شده است. زمانی اختلاس برای یک مسوول ننگ بود ولی امروز متاسفانه قبح این قضیه شکسته شده است و به این دلیل است که تبعات این موضوع برای نسل های آینده بازگو نشده است که این کشور به چه قیمتی به دست ما رسیده و ما به امانت تحویل گرفتیم و باید به نسل بعد برگردانیم. زهره قندهاری
چهارشنبه ، ۲۵آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: صاحب نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]