واضح آرشیو وب فارسی:نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران: گروه استان ها - قزوین - چون راه مى رفت قدم ها را به روش متکبران بر زمین نمى کشید بلکه از زمین مى کند و مى گذاشت، و سر را به زیر مى افکند به روش کسى که از بلندى به نشیب آید، و گردن را به روش متجبران نمى کشید، و گام ها را بلند مى گذاشت اما به تأنى و وقار مى رفت.-و اگر می خاستند با کسى سخن گویند، به روش سلاطین به گوشه چشم نظر نمى کردند بلکه با تمام بدن مى گشتند و سخن مى گفتند، و در اکثر احوال دیده ایشان به زیر بود، و نظرشان بسوى زمین بیشتر بود تا نظر بسوى آسمان. - هر که را مى دیدند مبادرت به سلام مى نمودند، دایم مشغول فکر کردن بودند، و هرگز از فکر و کار فارغ نبودند، بدون احتیاج سخن نمى فرمودند، آشکار و واضح مى فرمودند و کلمات جامعى مى گفتند که لفظش اندک و معنیش بسیار بود. -غلظت در خلق کریمشان نبود، و کسى را حقیر نمى شمردند، اندک نعمتى را عظیم مى دانستند، و هیچ نعمتى را مذمت نمى فرمودند اما خوردنى و آشامیدنى را مدح هم نمى نمودند، از براى فوت امور دنیا به غضب نمى آمدند، اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود و افضل خلق نزد ایشان کسى بود که خیرخواهى او براى مسلمانان بیشتر باشد، و بزرگترین مردم نزد ایشان کسى بود که احسان و یارى او به مردم بیشتر باشد. -چنان معاشرت مى فرمودند که هر کس را گمان آن بود که گرامى ترین خلق است نزد ایشان، و با هر که مى نشستند تا او اراده برخاستن نمى کرد برنمى خاستند، و هر که از ایشان حاجتى مى طلبید اگر مقدور بود روا مى کردند والا به سخن نیکى و وعده خوبی او را راضى مى کردند، مجلس شریفشان مجلس بردبارى و حیا و راستى و امانت بود، صداها در آن بلند نمى شد و بدى کسى در آن گفته نمى شد و بدى از آن مجلس مذکور نمى شد، و اگر از کسى خطائى صادر مى شد نقل نمى کردند و همه با یکدیگر در مقام عدالت و انصاف و احسان بودند و یکدیگر را به تقوى و پرهیزکارى وصیت مى کردند و با یکدیگر در مقام تواضع بودند، پیران را احترام مى کردند و بر خردسالان رحم مى کردند، مراعات غریبان را مى کردند و حاجتمند را کمک می کردند. در احادیث معتبر از حضرت امام صادق علیه السلام منقول است که: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به روش بندگان طعام مى خورد بى خوان، و به روش بندگان مى نشست یعنى دو زانو، و بر زمین مى خوابید بى فراش، و مى دانست که او بنده است. در حدیث دیگر فرمود که: بهترین نان خورش ها نزد آن حضرت سرکه و زیت بود. شیخ کلینى روایت کرده که: حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم بعد از هجرت، ده سال در مدینه ماند و حج به جا نیاورد تا آن که در سال دهم خداوند عالمیان این آیه را فرستاد که: «و اذّن فى النّاس بالحجّ یأتوک رجالا و على کلّ ضامر یأتین من کلّ فجّ عمیق، لیشهدوا منافع لهم: و در میان مردم براى اداى حج بانگ برآور تا پیاده و سوار بر هر شتر لاغرى که از هر راه دورى مى آیند به سوى تو روى آورند». مدت سه سال حضرت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم مردمان را پنهانى دعوت مى فرمود بعد از آن دعوت خود را علنی فرمودند و به دنبال فشار و آزار و اذیت فراوان از سوی کفار برایشان و یاورانشان آغاز شد. مرکز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی استان قزوین انتهای خبر // پایگاه خبری پلیس ایران مشاهده خبر ارسال شده بعد -و اگر می خاستند با کسى سخن گویند، به روش سلاطین به گوشه چشم نظر نمى کردند بلکه با تمام بدن مى گشتند و سخن مى گفتند، و در اکثر احوال دیده ایشان به زیر بود، و نظرشان بسوى زمین بیشتر بود تا نظر بسوى آسمان. - هر که را مى دیدند مبادرت به سلام مى نمودند، دایم مشغول فکر کردن بودند، و هرگز از فکر و کار فارغ نبودند، بدون احتیاج سخن نمى فرمودند، آشکار و واضح مى فرمودند و کلمات جامعى مى گفتند که لفظش اندک و معنیش بسیار بود. -غلظت در خلق کریمشان نبود، و کسى را حقیر نمى شمردند، اندک نعمتى را عظیم مى دانستند، و هیچ نعمتى را مذمت نمى فرمودند اما خوردنى و آشامیدنى را مدح هم نمى نمودند، از براى فوت امور دنیا به غضب نمى آمدند، اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود و افضل خلق نزد ایشان کسى بود که خیرخواهى او براى مسلمانان بیشتر باشد، و بزرگترین مردم نزد ایشان کسى بود که احسان و یارى او به مردم بیشتر باشد. -چنان معاشرت مى فرمودند که هر کس را گمان آن بود که گرامى ترین خلق است نزد ایشان، و با هر که مى نشستند تا او اراده برخاستن نمى کرد برنمى خاستند، و هر که از ایشان حاجتى مى طلبید اگر مقدور بود روا مى کردند والا به سخن نیکى و وعده خوبی او را راضى مى کردند، مجلس شریفشان مجلس بردبارى و حیا و راستى و امانت بود، صداها در آن بلند نمى شد و بدى کسى در آن گفته نمى شد و بدى از آن مجلس مذکور نمى شد، و اگر از کسى خطائى صادر مى شد نقل نمى کردند و همه با یکدیگر در مقام عدالت و انصاف و احسان بودند و یکدیگر را به تقوى و پرهیزکارى وصیت مى کردند و با یکدیگر در مقام تواضع بودند، پیران را احترام مى کردند و بر خردسالان رحم مى کردند، مراعات غریبان را مى کردند و حاجتمند را کمک می کردند. در احادیث معتبر از حضرت امام صادق علیه السلام منقول است که: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به روش بندگان طعام مى خورد بى خوان، و به روش بندگان مى نشست یعنى دو زانو، و بر زمین مى خوابید بى فراش، و مى دانست که او بنده است. در حدیث دیگر فرمود که: بهترین نان خورش ها نزد آن حضرت سرکه و زیت بود. شیخ کلینى روایت کرده که: حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم بعد از هجرت، ده سال در مدینه ماند و حج به جا نیاورد تا آن که در سال دهم خداوند عالمیان این آیه را فرستاد که: «و اذّن فى النّاس بالحجّ یأتوک رجالا و على کلّ ضامر یأتین من کلّ فجّ عمیق، لیشهدوا منافع لهم: و در میان مردم براى اداى حج بانگ برآور تا پیاده و سوار بر هر شتر لاغرى که از هر راه دورى مى آیند به سوى تو روى آورند». مدت سه سال حضرت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم مردمان را پنهانى دعوت مى فرمود بعد از آن دعوت خود را علنی فرمودند و به دنبال فشار و آزار و اذیت فراوان از سوی کفار برایشان و یاورانشان آغاز شد. مرکز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی استان قزوین
چهارشنبه ، ۱۸آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]