تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):فريب نماز و روزه مردم را نخوريد، زيرا آدمى گاه چنان به نماز و روزه خو مى كند كه اگر ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815181562




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ادبیّات بومی دزفول و راهکارهای حفظ و معرفی آن


واضح آرشیو وب فارسی:روناش: فاطمه سادات اشرفی زاده – سردبیر روناش: فرهنگ عامیانه که از آن به فولکلور ( folklor ) یاد می کنیم . مجموعه ای از آداب و رسوم ، بازی ها ، حکایات ، سروده ها و امثال الحکم رایج در بین اقوام است که نشانه های بومی در آنها دیده می شود .این آثار از ذهن توده مردم برخاسته و از نسلی به نسل دیگر منتقل شده اند . ادبیات شفاهی ( عامیانه ) نیز بخش مهمی از فرهنگ عوام را […]فاطمه سادات اشرفی زاده – سردبیر روناش فرهنگ عامیانه که از آن به فولکلور ( folklor ) یاد می کنیم . مجموعه ای از آداب و رسوم ، بازی ها ، حکایات ، سروده ها و امثال الحکم رایج در بین اقوام است که نشانه های بومی در آنها دیده می شود .این آثار از ذهن توده مردم برخاسته و از نسلی به نسل دیگر منتقل شده اند . ادبیات شفاهی ( عامیانه ) نیز بخش مهمی از فرهنگ عوام را شامل می شود که از قرن ها پیش در قالب ، ترانه ، قصّه ، ضرب المثل ، چیستان ، لالایی و آوازِ کار ( کارآواها ) به طور شفاهی بین مردم رواج داشته است . کارآواها ، ترانه هایی هستند که کشاورزان ، قالیبافان ، صیادان ، چوپانان و……. هنگام کار می خوانند . ترانه های عامیانه ، بیانگر احساسات مردمی بود که در شالیزارها ، دشتها ، کوچ عشایر و در مراسم شادی یا سوگ زمزمه می کردند . در این ترانه ها تجارب روزمره ، غم هجران ، شوق دیدار ، اندوه غربت و آرزوهای توده مردم موج می زند . در قصه های عامیانه نیز روح همدلی ، دعوت به خیر و نیکی و آرزوی کامیابی ، موضوع اصلی بود . بررسی این آثار جنبه های مختلفی از سبک زندگی ، باورها و نحوه معیشت اقوام را آشکار می سازد . تحقیق در فرهنگ اقوام گوناگون و جمع آوری ادبیات عامیانه ، از دیدگاه مردم شناسی نیز ارزشمند است . در هر سرزمینی متناسب با شرایط طبیعی ، فرهنگی و اجتماعی ، اشعار ، حکایات ، لالایی ها و ضرب المثل هایی به طور شفاهی بین مردم شکل می گرفت . خاستگاه و گویندگان اصلی این آثار نامعلوم هستند و معمولا از ذهن مردم عادی و کم سواد تراوش کرده اند و به همین دلیل به ادبیات عامه شهرت دارند . این آثار خودجوش به صورت مکتوب ثبت نمی شد و معمولا در نقل و انتقال های شفاهی تغییراتی در آنها ایجاد می شد . مشابهت هایی که بین افسانه ها ، ضرب المثل و ترانه های اقوام مختلف وجود دارد ، مؤید این نکته است که در بعضی موارد هسته اولیه این آثار ، یکی بوده که با ورود به هر قومی ، در بازگویی ها ، متناسب با دیدگاه های فرهنگی و دینی یا بر اساس ذوق افراد ، تغییراتی در آنها ایجاد شده است . نقالان ، بازرگانان و حتی عوامل حکومتی ، در نقل و انتقال آثار شفاهی نقش مهمی داشته اند . بخشی از داستان های شاهنامه ی فردوسی و داستان های عاشقانه لیلی و مجنون و وامق و عَذرا ، سمک عیار و….نیز بر پایه ی عناصری از ادبیّات عامیانه شکل گرفته است ولی پردازش و سامان دهی آنها به گونه ای هنرمندانه و تحت تاثیر ادبیّات منشیانه شکل گرفته است .ادبیات عامیانه ، بخشی از میراث فرهنگی ملّتها هستند که خالقان آنها اگر چه شاعر و داستان نویس نبودند ، امّا در ثبت ایده های خلاقانه و توسعه ادبیّات ، تاثیرگذار بوده اند . درکشور پهناور ایران وجود اقوام گوناگون و تنوّع گویش ها ، فرهنگ های بومی متنوّعی را پدید آورده است به همین دلیل حوزه ادبیّات شفاهی نیز بسیار غنی است . بررسی فرهنگ اقوام مختلف ، شباهت ها و تفاوت های ادبیّات شفاهی را در بین اقوام گوناگون نمایان می سازد . گاه مضامینی مشترک در سروده ها و قصّه های اقوام مختلف ، با شیوه های متفاوتی بیان شده است . این همسانی ، در ادبیّات حماسی و غنایی ملل ، نیز دیده می شود . مشابهت هایی که بین حکایت های مثنوی مولوی ، سنایی ، عطار و گاه ابوسعید ابوالخیر دیده می شود به دلیل اقتباس اصلِ حکایت از فرهنگ عامیانه است که هر کس به گونه ای از آن الهام گرفته و بیان کرده است . اگر چه خالقان آثار شفاهی معمولأ مردمی کم سواد بودند که ادعای شاعری و نویسندگی نداشته اند و به دور از تکلّف های ادبی سخن گفته اند اما این آثار ، از دیدگاه ادبیات تطبیقی و نقد ادبی ، ارزشمند است . با تحلیل این آثار ، می توان در باره شاخصه های فرهنگی و اجتماعی اقوام اطلاعاتی کسب کرد . در طول تاریخ ، آثار شفاهی کمتر مورد توجه قرار می گرفتند و تا مدت ها برای جمع آوری و ثبت آنها تلاشی صورت نمی گرفت . در کشورهای غربی از قرن نوزدهم میلادی جمع آوری ادبیات عامیانه آغاز شد . در ایران هم تحت تاثیر آشنایی با ادبیات غرب ، جمع آوری و ثبت ادبیات عامه مورد توجه قرار گرفت . ( مراجعه شود به -تاریخ ادبیّات ایران – یرزی چیپک – ترجمه ی یعقوب آژند – گستره- اوّل ۱۳۸۰ و از صبا تا نیما – جلد ۳ – زوار – چهارم ۱۳۸۲ ) یکی از راه های حفظ و شناخت ادبیّات شفاهی ، جمع آوری آثاری است که درگویش ها و لهجه های مناطق رایج است . اگر این آثار به کتابت در نیاید ، در گذر زمان به فراموشی سپرده خواهند شد . این آثار حتی وقتی به طور مکتوب ثبت شوند ، باز هم بخشی از ادبیات عامیانه به شمار می آیند . در هر منطقه ، سالمندان ، بخشی از ادبیات شفاهی را در خاطر دارند که جایی ثبت نشده اند . با جمع آوری و ثبت این آثار می توان آنها را به آیندگان منتقل کرد . در سال های اخیر ، با تلاش دوستداران فرهنگ ، بخشی از لالایی ها ، اشعار محلی ، ضرب المثل و حکایت ها به این صورت جمع آوری شده اند . معلمان و استادان دانشگاه ها ، نهادهای فرهنگی و رسانه ها ، با اجرای برنامه های مناسب می توانند در ثبت این آثار نقش مؤثری داشته باشد . در سال های اخیر ، تلاش هایی در این زمینه صورت گرفته است . فرهنگستان زبان و ادب فارسی ، تحقیق در حوزه گویش های ایرانی را با همکاری پژوهشگران بومی ، مورد حمایت قرار می دهد . مؤلفان کتاب های درسی نیز ، برای اولین بار ، یک فصل از کتاب های درسی را به فرهنگ بومی اختصاص داده اند . همچنین در بعضی از شهرهای ایران ، دوستداران و پژوهندگان فرهنگ اقوام ، با جمع آوری آثار عامیانه و گویش های محلی ، برای حفظ ادبیات و فرهنگ های بومی تلاش می کنند . در شهرستان دزفول نیز در سال های اخیر برخی از پژوهشگران فرهنگ بومی ، به جمع آوری ادبیات شفاهی توجه نموده اند چاپ کتاب هایی با معرفی فرهنگ و ادبیات بومی دزفول ، تلاشی است در جهت حفظ ادبیات شفاهی این سرزمین تا به دست آیندگان برسد . این آثار ، مجموعه ای از تمدن و فرهنگ مردم دزفول را در خود دارند که اگر به موقع جمع آوری نشوند ، برای همیشه از یاد می روند . از کتاب های درسی و برنامه های فرهنگی در مدارس هم ، می توان برای معرفی ادبیات شفاهی ، استفاده کرد . در چاپ جدید کتاب های فارسی متوسطه اول و ( خوانداری ) و ( نوشتاری ) ابتدایی ، یک فصل به « ادبیات بومی » اختصاص یافته است . در این فصل دو « درس آزاد » بدون متن وجود دارد که دانش آموزان با راهنمایی آموزگاران خود مطالبی در حوزه فرهنگ بومی تهیه می کنند و در این صفحات جای می دهند . این بخش ، فرصت خوبی است تا کودکان با ادبیات بومی ، آداب و رسوم ، تاریخ و جغرافیای زادگاه خود و همچنین شخصیّت های برجسته آن جا آشنا شوند . دانش آموزان می توانند حکایت ها ، لالایی ها ، اشعار و یا ضرب المثل هایی از بزرگان خانواده به طور شفاهی جمع آوری کنند و با راهنمایی آموزگار خود به نگارش در آورند . این کار به تقویت نگارش دانش آموزان نیز کمک می کند . علاوه بر فرهنگ بومی ، معرفی یک اثر تاریخی ، جاذبه گردشگری ، صنایع دستی و سوغات دزفول نیز می تواند در این بخش جای بگیرد . ابتکار معلمان در راهنمایی دانش آموزان به استفاده صحیح از این فرصت ، نقش مهمی در آگاهی نوجوانان نسبت به فرهنگ و جغرافیایی بومی خواهد داشت . تنوّع موضوعات جمع آوری شده توسط دانش آموزان ، علاوه بر دانش افزایی ، موجب گردآوری مجموعه ای از اطلاعات بومی خواهد شد . این نوع فعالیت ها را در مقاطع بالاتر و حتی دانشگاه هم می توان اجرا کرد . عملی کردن این طرح ها تا حدودی به ابتکار آموزگاران و انعطاف پذیری برنامه های درسی بستگی دارد . برگزاری مسابقه های فرهنگی در مدارس ، برگزاری جلسات شعر ( محلی و فارسی ) و اختصاص بخشی از نمره مستمر به تحقیق در زمینه تاریخ ، جغرافیا و فرهنگ بومی ، موجب ترغیب دانش آموزان به این گونه فعالیت ها خواهد شد . علاوه بر مدارس ، بعضی ادارات و نهادهای فرهنگی ، کتابخانه های عمومی ، سازمان میراث فرهنگی ، شهرداری ها و فرهنگ سراها نیز می توانند با اجرای برنامه های متنوع در معرفی فرهنگ و ادبیات عامیانه دزفول ، نقش مؤثری داشته باشند . برگزاری مسابقه هایی در قالب ( مقاله ، شعر ، پژوهش ، عکس و…) و مسابقات کتابخوانی ، با موضوعات فرهنگ و ادبیات بومی ، می توانند به معرفی و ثبت ویژگی های فرهنگ بومی کمک کنند . مناسبت هایی چون روز دزفول ، هفته پژوهش ، هفته کتاب ، روز جهانی صنایع دستی ، روز جهانی گردشگری و…. فرصت های مناسبی هستند که معاونت فرهنگی شهرداری ها و سایر نهادهای فرهنگی شهرستان برنامه هایی با هدف معرفی ادبیات بومی برای شهروندان برگزار کنند . شهرستان دزفول دارای سه ناحیه شهرداری است که انتظار می رود در حوزه های فرهنگی ، فعالیت های مؤثری داشته باشند . معرفی و حمایت از فرهنگ و تاریخ دزفول تنها با جشنواره غذا میسر نمی شود . حمایت از فرهنگ و تمدن یک سرزمین ، مستلزم مدیریت هایی شایسته و خلاق ، برنامه ریزی صحیح و استفاده از تجارب کارشناسان فرهنگی است . بدیهی است فراهم کردن این شرایط ، به بودجه کافی نیاز دارد . شهر دزفول با جاذبه های تاریخی و گردشگری فراوان ، صنایع دستی و طبیعتی سرسبز در فصل بهار ، گردشگران زیادی را به سوی خود جلب می کند . تعطیلات نوروز فرصت مغتنمی است تا معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری ها ، با برنامه هایی متنوع ، علاوه بر مکان های دیدنی ، شاخصه های فرهنگی دزفول را به گردشگران معرفی کند . اجرای جشنواره هایی با معرفی موسیقی محلّی ، صنایع دستی و ادبیات عامیانه ، راه کارهایی مفید در جهت حمایت از فرهنگ بومی هستند .برپایی نمایشگاه های کتاب با معرفی آثاری که در باره معماری ، هنر و ادبیات دزفول تالیف شده اند ، به کار گیری نمادهای فرهنگی در میدان های شهر ، نصب تابلوهایی با معرفی شاعران و نمونه ای از اشعار آنان ، نامگذاری اماکن عمومی و خیابان ها به نام شاعران و صاحبان صنایع دستی این شهر ، فعال کردن دفاتر فرهنگی در شهرداری ها و بوستان ها همچنین حمایت از انجمن های هنری ، دست اندکاران موسیقی و از هنرمندان پیشکسوت دزفولی ، برپایی جلسات شعرخوانی ، برگزاری مسابقات فرهنگی برای اقشار مختلف و …. اقداماتی هستند که به وسیله آنها می توان از فرهنگ بومی دزفول حمایت کرد و آن را به دیگران معرفی نمود . برای پاسداری از ادبیات بومی و میراث فرهنگی ، زبان هنر تاثیرگذارتر از زبان خشک و رسمی خواهد بود . نغمه موسیقی دزفول ، بخشی از خاطرات مردم این دیار است که با احساسات آنها گره خورده است . اجرای موسیقی دزفول و اجرای نمایش به شکلی هنرمندانه – به دور از تمسخر نسبت به لهجه ها و گویش ها – و برپایی جلسات نقد هنری ، راهکارهای مفیدی در جهت معرفی فرهنگ و هنر این شهر تاریخی است . می توان بخشی از برنامه های فرهنگی را به معرفی و قدرشناسی از هنرمندانی اختصاص داد که برای حفظ میراث فرهنگی و تاریخی این سرزمین تلاش می کنند . برای آگاهی از فرهنگ اقوام ، به شناخت ادبیّات بومی آنها نیازمندیم . معرفی شاعرانی که به زبان محلی شعر می سرایند و ارائه نمونه هایی از اشعار آنها در رسانه ، حوزه های داستان نویسی و نمایش ، زمینه آشنایی نوجوانان را با ادبیات شفاهی زادگاه خود فراهم می کند . در فرهنگ و گویش دزفولی ، جلوه های گوناگون ادبیّات عامیانه در قالب شعر و ترانه ، ضرب المثل و لالایی از گذشته های دور رواج داشته است که بخشی از آنها هنوز هم در محاورات افراد به کار می روند . تنوع واژگان و اصطلاحات دزفولی بیانگر ظرفیت بالای این گویش در حوزه ادبیات عامیانه است . وجود مترادفات در این گویش ، قابلیت واژه سازی و قدرت بیان آن را به خوبی آشکار می کند . واژه هایی چون ( نیف نیف ، تیپ تیپ ، شِلَق لَقی ، دُم اسبی و… ) برای انواع بارش و نام آواهایی چون چُر چُر ( چکه کردن ) ، چِریک چِریک ( صدای خُرد شدن ) زایایی این گویش را در ساخت اصطلاحات و نام آواها نشان می دهد . در سال های اخیر ، انجمن ها و مؤسسه های فرهنگی در دزفول به جمع آوری ادبیّات شفاهی این منطقه همّت گماشته و کتاب هایی در این زمینه تالیف کرده اند . مؤسسه دزفول شناسی سهم بزرگی در این خیزش فرهنگی به عهده داشته است . این پژوهش ها علاوه بر ارزش فرهنگی ، از نظر جامعه شناسی و تاریخی نیز دارای اهمّیّت می باشند . نمونه هایی از ادبیّات عامیانه دزفول ضرب المثل ها و اصطلاحات دزفولی اَ طاق اُفتید اَ تُرُم نَم اُفتَه ( از بلندی افتاده اما هنوز از ادعا نیفتاده ) اَ خَل نِشِسَ خاکِشتَر ( از بد به بدتر گرفتار شدن ) بالا کوری تییَ سُرخی ( علاوه بر کوری ، مرض چشم سرخی هم دارد ) معادل قوز بالا قوز تَشتِش اَبون اُفتیدَ ( کنایه از این که آبرو و حیثیت او بر باد رفته است .) دَسِ رَشتَ ، دلِ بِرِشتَ ( دست آغشته به حنا اما دلش سوخته است) کنایه از کسی که ظاهری شادمان و بی غم دارد امّا اندرونش درد دارد . کم رَهییُم اَ پاپَتیمَ ( اگر ره سپاریم اندک است ، به علّت پابرهنگی است ) کنایه از کسی که امکانات در اختیار ندارد . مَری سری پَرچِ خارییُم ( مثل این است که روی یک دسته خار نشسته ام ) کنایه از شخصی که اضطراب دارد مَری پا مرغ خوَردَ (ترجمه : مثل اینکه پای مرغ خورده ) کنایه از افرادی که یک جا نمی مانند . اغلب مواقع در گشت و گذارند همه دَمِش دَم نِی ( همیشه حالش یکسان نیست ) کنایه از افرادی که ناگهان تغییر رفتار می دهند ضرب المثل های دزفولی در عین کوتاهی و ایجاز ، با محتوا هستند و مصادیق عینی دارند . ****************************************************************** لالایی های دزفولی اَلا دختر تو ماه دُختَرونی // عَنارِ مِ خَوشِ مازَندَرونی زَرِ بر گردَنِت گوشوارَ بَر گوش // هَمو ماهِ میونِ آسِمونی ترجمه : ای دختر ، تو ماه دختران هستی // اناری مَلَسِ مازندران هستی زر (گیسوان ) بر گردنت ، گوشواره بر گوش // همان ماه میان آسمانی ****************************************************************** گُلُم ره بِرووَ خَندون بِ خَندون // کتابش زیر کِلِش ، جِبِش قَلمدون قَلَمدونَ بیارِ وا دَوات َ // مَخو رولَم نویسه َ ای برات َ ترجمه : گلم خندان راه می رود . کتاب زیر بغل و در جیب قلمدان دارد . قلمدان و دوات را بیاورید تا کودکم این برات ( نامه ) را بنویسد . ****************************************************************** شعر و ترانه های دزفولی در مراسم عروسی ، جشن حاجیان و ختنه سوران ، آیین ها و مراسمی برگزار می شد و اشعاری به زبان محلّی می خواندند. اغلب این اشعار ، ساده و با دست مایه های از طبیعت هستند . ۱-اَر خدا نُصرت دَهَم عروس آرُم به حوشُم ، وَرَق ِ طِلا گِرُم بَر سَر سُمبِ کُوشُم ( اگر خدا مرا یاری کند و عروس به خانه ام بیاید ، پاشنه کفشم را ورقی از طلا می گیرم .) ۲-حُوشُمَ رَشو کُنُم ، اتاقُمَ کُنُم فَرش / مهمونِ گِرُفتُمَ سَماوَرَ زَنُم تَش حیاط را آب پاشی کنم و اتاق ها را فرش می کنم . مهمانی دارم و باید سماور را روشن کنم . ۳-بارون زَنُه تولَه دِرایَه ، بابا حَجی یُم اَ مَکَه آیَه (باران می بارد تا پنیرک بروید و بابا حاجی از مکه برگردد ) این اشعار در مراسم حاجیان هنگام زمستان با شادی خوانده می شد . ۴-غافل مَبات خدانَ // تا دیر کُنَ بَلا نَ // حِلَّ َمکُن گُلا نَ // گُل گُل زری قَبا نَ // هِلشو به دلنَوُزی // از خداوند غاقل مشو // تا خدا هم بلا را از تو دورکند // گُل ها را له نکن // گُل هایی که قبایی طلایی به تن دارند // بگذار آنها با زیبایی و دلنوازی بمانند . ( این سروده ها را مادران برای کودکان می خواندند ) ****************************************************************** چیستان های دزفولی ( طاقچه رُفتَ ، مارِ مِنِش خُفتَ ) آن چیست که طاقچه ای پاکیزه و ماری در وسط آن خوابیده است پاسخ : دهان و زبان ( دالونِ دِرازِ خاجَ باقِر ، قُر قُر بِکُنَ تا روزِ آخِر ) آن چیست که مانند راهروی دراز خواجه باقر و تا روز آخر قُرقُر می کند . پاسخ : قلیان ****************************************************************** منابع ۱- امثال ، اصطلاحات ، تعبیرات واژگانی در گویش دزفولی به کوشش سید احمد صادق صمیمی – نشر نشانه – اوّل ۱۳۸۳ ۲- فرهنگ واژگان گویش دزفولی به کوشش سید احمد صادق صمیمی – نشر نشانه – اوّل ۱۳۸۴ ۲-اُلَّ فراهم آوردگان : امام ، سید محمد علی – عرب ، محمدحسن – محمودزاده ، عظیم – نشر افهام – چاپ اوّل – پاییز ۱۳۷۸ ۳- بی برون مؤلفان : نجاتعلی ، نصراله – فرج اله ، غلامرضا – انصاری ، محمد مهدی – اردشیرزاده ، امیر محمد ۴- مثل های دزفولی عرب ، محمد حسن – نشر افهام – چاپ اوّل ۱۳۸۱ ۵- تاریخ ادبیّات ایران یرزی چیپک – ترجمه ی یعقوب آژند – گستره- اوّل ۱۳۸۰


سه شنبه ، ۱۷آذر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روناش]
[مشاهده در: www.rounash.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 339]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن