واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
«جامهدران» و یک ایدئولوژی منسوخ شده «جامه دران» در بازنمایی مناسبات عصر ارباب و رعیتی در پی القای یک باور فریبنده به مخاطبش است. چیزی که ما آن را ایدئولوژی فیلم میدانیم. این کارکرد ایدئولوژیک فیلم آن زمان آشکار میشود که یک پیوند فراموش شده خانوادگی را در طول زمان آشکار میکند.
به گزارش فرهنگ نیوز ، «جامهدران» را میتوان در حیطه آثار ملودرام دانست که معطوف به دوره تاریخی خاصی در ایران است. رجعتهای تاریخی سینما به اعصار پیشامدرن، پیام ویژهای برای مخاطبانش دارد. به عنوان مثال در دهه هفتاد میلادی سه فیلم مطرح از سه کارگردان مهم سینمای غرب ساخته شد که به دوره تاریخی فئودالیسم پس از انقلاب رنسانس (عصر افول فئودالیسم) میپرداخت. این سه اثر یعنی days of heaven ساخته ترنس مالیک محصول 1978 barry Lyndon ساخته استنلی کوبریک محصول 1975 و فیلم مطرح Tess ساخته رومن پولانسکی محصول 1979، یک پیام مشترک برای مخاطبانشان همراه داشتند و آن رجعت دوباره به مفهوم آزادی و شعار جامعه مدنی است. اینکه آزادی و مدنیت محصول مدرنیته است و اعصار پیشین هیچ دستاوردی جز بردگی نداشتند. دستاورد سلبی این آثار سینمایی برای مخاطبان امروزشان این است که بگویند در عصر مدرن هیچگونه بردگی وجود ندارد و اجتماع مدنی برابری را برای همه انسانها حاصل نموده است، دیگر پیوندهای خانوادگی و میزان ثروت و زمین، ملاک ارزیابی اشخاص نخواهد بود، ملاک پیوندهای زناشویی (که محوریت هر سه فیلم را تشکیل میدهد) اصالت خانوادگی و میزان دارایی آنها نیست و در عصر مدرن، همه انسانها آزاد خواهند بود و هیچ بردهای وجود نخواهد داشت. اما باید دانست که این یک فریب بزرگ از سوی هالیوود بود تا مجددا حمایت خود از منافع سرمایهداران کلان را اعلام کند و به آنها مشروعیت ببخشد.
قصد ما این نیست که در این یادداشت به ویژگیهای اقتصاد عصر سرمایهداری و همچنین زمینداری در عصر فئودالیسم بپردازیم اما باید بر این نکته تاکید مضاعف کرد و آن اینکه درست است در عصر مدرن، حاکمیت فئودالیسم و مناسبات بردهداری – از سده میانه تا پیش از انقلاب فرانسه- به گورستان تاریخ پیوست اما نوعی از حاکمیت سرمایهداری انحصاری حاصل شد که مدل نوینی از بردهداری را در پی داشت. اما کارکرد ایدئولوژیک آثار سینمایی که از آنها نام بردیم آن است که تنها با ارائه چهرهای مرتجع از حاکمیت فئودالی، عصر مدرن و حاکمیت سرمایهداری انحصاری آن را تطهیر کنند.
در این میان «جامه دران» نیز از این اقتضائات پیروی میکند. در طول تاریخ ایران هیچگاه فئودالیسم به شکلی که در اروپا حاکم بود وجود نداشت. در عوض نوعی از مناسبات ارباب و رعیتی یا تیولداری حاکم بود که پیوندهای طبقاتی جامعه سنتی ایران را نمایان میساخت.زمینداری در ایران، پیوندهای مستحکم موروثی خاندانهای اروپایی را نداشت و اصولا طبقه صاحب قدرت سیاسی میتوانست به راحتی خود را به یک زمیندار کلان تبدیل کند. (مصداق بارز این سخن رضا خان بود؛ فردی که از یک خانواده فقیر به یکی از بزرگترین زمینداران تاریخ مبدل شد و این دستاورد قدرت سیاسی او بود.)
«جامه دران» در بازنمایی مناسبات عصر ارباب و رعیتی در پی القای یک باور فریبنده به مخاطبش است. چیزی که ما آن را ایدئولوژی فیلم میدانیم. این کارکرد ایدئولوژیک فیلم آن زمان آشکار میشود که یک پیوند فراموش شده خانوادگی را در طول زمان آشکار میکند. شخصیتی از یک طبقه فرودست که سرانجام متوجه میشود پیوند خونی با یک خانواده متمول دارد و این خانواده ثروتمند با آغوش باز پذیرای او خواهد بود؛ حتی شاید بخش قابل توجهی از ثروت پدر مرحوم خانواده را نیز به او ببخشند و این عمق نگرش فریبنده «جامه دران» است تا ما را در یک رویای سرخوشانه غرق کند که پیامد بازنمایی یک آشتی طبقاتی است.
این پی رنگ ملودراماتیک، مختص سینمای شرق است. کشف نسبتهای خانوادگی، پسری از یک خانواده فقیر که ناگهان متوجه خاستگاه خانوادگی خود در میان یک خانواده متمول میشود و سرانجام رویای دست نیافتنی او برآورده میشود و در اینجاست که قانون مالکیت انحصاری ثروت برای او محو میگردد تا وارث ثروت خانواده یافته شده خود باشد. کارکرد اصلی این آثار ملودراماتیک (که نمونههای آن در سینمای هند و ترکیه نیز به وفور یافت میشود) این است که ما را در یک رویای خوشبینانه سهیم میکند؛ رویایی که تمام موانع دستیابی به چنین موقعیتی را از میان برمیدارد و مخاطب را برای پذیرش این فریب دلچسب آماده میکند و ستیز تاریخی طبقات رعیت و دهقان را با طبقه زمیندار و صاحب قدرت سیاسی در ایران به دست فراموشی میسپارد. گویا با کشف شدن این نسبت فراموش شده خانوادگی، تمامی این ستیزها محو میگردند. نسبت نگرش آثار سینمایی که در ابتدای یادداشت از آن نام بردیم با مسئله فئودالیسم، مطابق نگرشی بود که طبقه نوپای بورژوازی با آن داشت. نوعی بورژوازی که در هیبت لیبرالیسم کلاسیک و به ظاهر انقلابی، به اشرافیت سلطنتطلب زمیندار میتاخت، خواهان برقراری بستری برای تجارت آزاد بود تا از هر گونه دخالت خاندانهای اشرافی و سلطنتی جلوگیری کند. در واقع انقلابهای لیبرال – بورژوازی همچون انقلاب 1789 فرانسه حاصل دگرگونی در شیوه تولید و روند انباشت سرمایه بود که در نهایت به انحصار طبقه بورژوازی درآمد. در حالی که در ایران هیچگاه این دگرگونی رخ نداد و این امر دلایل وقوع انقلاب مشروطه را مبهم میکند. آنچه در «جامه دران» نمایان است نادیده انگاشتن مناسبات اقتصادی یک خانواده در دوران پرالتهاب تاریخ ایران است. آنچه در این فیلم اهمیت دارد همان خط روایی ملودرامهایی است که در آثار تلویزیونی مصادیق آن فراوان دیده شده است. یعنی معطوف شدن فیلم به فراز و نشیبهای یک رابطه عاطفی که نگرشهای سنتی در آن بحران میآفریند. همین چهارچوب ملودراماتیک با پرداخت جزئیتر در سه اثری که از آن نام بردیم نیز یافت میشود.
منبع: کیهان
94/9/16 - 15:13 - 2015-12-7 15:13:04
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]