تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بعد از من با خوارج نجنگيد (آنان را نكشيد)؛ زيرا كسى كه طالب حق باشد و به آن نرسد، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812763786




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

توصیف یک فرمانده شهید از شب عملیات «بدر»


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: جمعه ۱۳ آذر ۱۳۹۴ - ۱۵:۴۸




1448955052470_abolhasani-f-5.jpg

«فریدون» پس از اعزام به جبهه در انرژی اتمی اهواز مشغول شد و پس از مدتی سمت معاونت توپخانه «تیپ قمر بنی هاشم (ع)» منصوب شد، بعد از آن هم فرمانده توپخانه تیپ شد. به گزارش سرویس «فرهنگ‌حماسه» ایسنا، فریدون ابوالحسنی سال 1340 در بروجن متولد شد و در دبستان «فرخی» مقطع ابتدایی را سپری کرد. پس از آن به مدرس «ارشاد» رفت و سیکل گرفت. او وارد دبیرستان شد، در آنجا علاوه بر درس خود فعالیت‌های دیگر نیز بر عهده داشت. وی عضویت انجمن دبیرستان در آمد و خدمات بی‌شماری دراین رابطه انجام داد. بعد از آن موفق به کسب دیپلم بازرگانی شد. مدت دو سال تا دوران سربازی فریدون باقی بود که وارد جهادسازندگی شد و به عضویت هیئت هفت نفره جهاد سازندگی چهارمحال و بختیاری درآمد. بعد از گذشت دو سال فعالیت در جهاد سازندگی با مشورت و توصیه مادرش برای انجام خدمت سربازی به سپاه رفت. در آنجا از هیچ کوششی دریغ نمی‌کرد و از همان اوایل وظایف خویش را به خوبی انجام می‌داد مدتی به آموزش اعضای سپاه و بسیج پرداخت و از آنجایی که ورزشکار بود و توانسته بود رتبه نخست رشته وزنه برداری را در مسابقات کسب بکند، بیشتر دوستانش را به بدن‌سازی و کوه‌نوردی دعوت می‌کرد. چندی نگذشت که فرمانده بسیج منطقه «بلداجی» شد و در مسابقات مشترک تیراندازی میان سپاهیان و ارتشی‌ها رتبه نخست را بدست آورد. به مدت سه ماه در پادگان «غدیر» استان چهار محال و بختیاری دوره تکمیلی نظامی را گذراند و در تدارک رفتن به جبهه بود. پیش از حضور در جبهه مادرش را از نظر روحی و فکری آماده می‌کرد و مدت‌ها از فضیلت‌های دفاع و حضور در جبهه سخن می‌گفت. چون تحمل دوری فریدون برای مادر سخت بود. گفته‌های فریدون رضایت مادر را در پی داشت. برای همین او به جبهه اعزام شد و در انرژی اتمی اهواز مشغول شد. پس از مدتی سمت معاونت توپخانه «تیپ قمر بنی هاشم (ع)» منصوب شد، بعد ازآن هم فرمانده توپخانه تیپ شد. اما هیچگاه هیچکس کلمه «من فرمانده ام» را از زبان فریدون نشنید، زیرا او همیشه خود را یک بسیجی می‌دانست.

شهید فریدون ابوالحسنی نفر دوم از سمت راست تصویر

پس از انجام عملیات «بدر» به مرخصی آمد و مادرش به او توصیه کرد که دیگر نمی‌خواهد به جبهه بروی بمان تا برایت دختر انتخاب کنم و زندگیت سر و سامان بگیرد. اما فریدون در جواب به مادرش گفته بود:« مادر عروسی من در جبهه است و عروس من شهادت و نقل‌های عروسیم گلوله‌های سربی است. مادر من تا خیالم از بابت جبهه و جنگ راحت نشود، حاضر به ازدواج نیستم اگر چه ازدواج سنت پیامبر است اما حالا واجب شرعی ما جنگ است.» در عملیات‌های بسیاری شرکت کرد و از جمله حمله که شاخص‌ترین اقداماتش در جزیره «مجنون» بود، او از خود فداکاری‌های نشان داد. در جریان حضورش حتی زخمی هم نشد همیشه می‌گفت: «من لیاقت زخمی شدن را ندارم و خدا مرا قابل نمی‌داند می‌ترسم در رختخواب بمیرم و شهادت نسیبم نشود.» تا اینکه روز 13 آذر ماه 64 بر اثر ترکش خمپاره به شهادت رسید. شهید فریدون ابوالحسنی در دل نوشته‌ای، نگاشته است:« بارها آرزو می کردم که مثل گردان پیاده خط شکن باشم اما چون مسئول توپخانه بودم لذا باید وظایف خود را انجام می‌دادم. آن شب چه بگویم از آن شب از شب عملیات بدر که قابل توصیف نیست. شب، شب ایثار و گذشت است، شب پیشی گرفتن بچه‌ها برای روی مین رفتن و جان باختن دیگر کسی نمی‌دانست به چه صورت از این دنیا عروج می‌کند. آیا من واقعا به مقام والای شهادت نائل می‌شوم آیا هدف من از به جبهه آمدن و جنگیدن برای رضای خدا بوده یا برای خدا ناکرده چشم و هم‌چشمی‌ها، برای خود نمایی‌ها؟! اینها کلماتی بود که در جلو چشمانم رژه می‌رفتند. خدایا به این دل‌های پاک و به این انسان‌های وارسته قَسمت می‌دهم هر چه لایق من است نصیبم نما!» انتهای پیام
کد خبرنگار:







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن