واضح آرشیو وب فارسی:ثلاث: هفته نامه زندگی مثبت: تشویق در حوزه علوم شناختی به رابطه بین هیجان و شناخت و یادگیری بستگی دارد. آنچه را که ما می فهمیم در پیوند یک رابطه هیجانی قرار می گیرد. اینکه ما مطلبی را خوب یاد می گیریم یا برعکس، به مولفه های هیجانی ای که دریافت می کنیم ارتباط پیدا می کند. از تصمیم گیری در مورد خرید یک وسیله ساده گرفته تا تصمیم کودک در مورد اینکه کدام درس را بهتر از دیگری یاد بگیرد تحت تاثیر مولفه های هیجانی است. تشویق همیشه کمک کننده نیست هیجان ها به ۲ گروه مثبت و منفی تقسیم می شود که هرکدام تاثیرهای مخصوصی به خود را دارد. برای مثال اگر فرزندتان دست به کاری بزند که دوست ندارید انجام دهد، او را از تماشای تلویزیون محروم خواهید کرد. این واکنش نوعی هیجان منفی است، اما هیجان مثبت می تواند شکل تعریف، تشویق، پاداش و تمام تقویت کننده های رفتاری را شامل شود. اما تشویق همیشه خوب و کمک کننده نیست. گاهی یک تشویق بد باعث تغییر مسیر زندگی کودکان خواهد شد و آسیب ها و پیامدهای نامطلوبی را همراه دارد. متاسفانه باوری در جامعه وجود دارد که براساس آن والدین تصور می کنند با تشویق می توان همه نوع کاری انجام داد، اما واقعیت این است که بچه ها پیام هایی را که از طریق والدین دریافت می کنند به شکل بسیار دقیقی پردازش می کنند یعنی پیام هایی که ما به بچه ها می دهیم همیشه شکل ثابتی برایشان ندارد. تشویق نادرست اعتبارتان را زیر سوال می برد فرض کنید شما برای بالابردن عزت نفس فرزندتان و هم چنین تشویق او در هر شرایطی او را تشویق کنید. درواقع، برایتان مهم نباشد فرزندتان چه کاری را و به چه کیفیتی انجام می دهد و تنها برای دلگرمی فرزندتان تشویقش کنید، اما واقعتی این است اگر کودک با انجام کاری روتین و معمولی، بازخوردی از جنس تشویق و تحسین دریافت کند با خود فکر خواهد کرد چرا با وجود انجام یک کار معمولی مورد تشویق قرار گرفته است. در نتیجه ۲ اتفاق در دنیای ذهن کودک می افتد که آسیب زاست. اتفاق اول از بین رفتن اعتبار والدین نزد بچه هاست یعنی صداقت والدین در برخورد با کودکان زیرسوال خواهد رفت. کودک در این شرایط تصور می کند والدین به او دروغ می گویند چون از نظر خودش کار خیلی استثنایی ای انجام نداده که مستحق پاداش باشد. اتفاق دوم غیرمنطقی به نظر رسیدن عمل والدین است زیرا فرزند شما خوب درک خواهد کرد که برای تشویق و تحسین او هیچ سند و دلیل قانع کننده ای وجود ندارد. بنابراین اگر والدین مراقب نباشند، رفتار پسندیده و مطلوبی مانند تشویق هم می تواند اعتبار بزرگ ترها را زیر سوال ببرد و هم می تواند پیامدهای منفی را در دنیای ذهن کودکان بر جای بگذارد. کودک باید کاملا بفهمد به دلیل کدام یک از ویژگی های عملکردی مستحق تشویق و تحسین والدینش است. کودک را به تشویق وابسته نکنید تمام محرک های بیرونی مانند تشویق های کلامی، بدنی یا خرید هدیه و… برای مراقبت از ایجاد یک رفتار یا تثبیت آن است. بنابراین اگر عمل خوبی از کودک سر زد درواقع بزرگسال را وادار خواهد کرد که جمله خوب و تحسین آمیزی به زبان بیاورد یا هدیه ای برای فرزندش بخرد. تمام این واکنش ها نشان دهنده مطلوب بودن آن رفتار خاص در کودک و تشویق او برای تثبیت آن رفتار است، اما این نکته را هم باید مد نظر قرار دهیم که هرگاه ما در کودکان این عادت را به وجود بیاوریم که در مقابل انجام رفتارهایی خاص پاداش یا تشویق دریافت کنند، هرگز تجربه رضایت و لذت از رفتارها خود را نخواهند داشت. والدین باید به گونه ای رفتار کنند که کودک از خوب بودن کار خود احساس لذت کند نه به دلیل پاداشی که بابت انجام کار خوب از والدینش دریافت کرده است. اگر رفتار خوب کودکان تنها به دلیل دریافت پاداشی بیرونی باشد، متاسفانه به این نوع پاداش ها و تحسین ها وابسته خواهند شد و این تصور خواهند کرد هر رفتار آنها باید با پاداشی بیرونی همراه باشد. این نوع وابستگی نوعی آسیب جدی در مسیر تربیتی و رشد کودکان محسوب می شود، اما یادتان باشد نوع بیان و بازخورد والدین می تواند به شکل گیری تجربه درونی لذت و رضایت از انجام کار خوب کمک کند. برای مثال کنار جمله های تحسین آمیز نقاشی کودک مانند «چه نقاشی فوق العاده ای!»، این جمله را نیز به کار ببرید: «چه حس خوبی از طریق نقاشی تو به من منتقل شده است. تو قصد داشتی چه حسی را به وسیله این نقاشی نشان بدهی و چه منظوری داشتی؟» درواقع، جمله دوم فرایند درونی لذت از نقاشی را در ذهن کودک زنده می کند. به زبان بدنتان توجه کنید انسان ها از طریق جمله هایی که از اطرافیانشان می شنوند باعث تغییر ساز و کار مغزشان می شوند. هر جمله ای که به کودک می گوییم (حتی خوشایند) اتفاقی در دنیای ذهن او ایجاد می کند که لزوما همیشه خوشایند نیست. بنابراین واکنش های خوشایندی دنبال ندارد. کودیک نقاشی اش را به شما نشان می دهد. در این موقعیت ۲ نوع پیام از طریق شما به او منتقل می شود، اما پیام دوم از طریق زبان بدن والدین مانند نوع نگاه، حالت چهره و حالت بدن و… به کودک منتقل می شود. نکته کلیدی اینجاست که تاثیر کودک از زبان والدین بسیار بیشتر از تاثیری است که از جمله های تحسین آمیز والدین دریافت می کند. اگر حالات بدنی والدین نوعی هیجان منفی در کودک ایجاد کند، رابطه والد و فرزند از رابطه خوب فاصله می گیرد و حتی جمله های تحسین آمیز هم اثربخشی خود را از دست خواهد داد. نکته مهم این است که والدین زمان طولانی ای برای جلب چنین اعتمادی از سوی فرزندان ندارند. در اولین ارتباط قبل از بیان جمله کلامی، ما پیاممان را از طریق بدن به کودک منتقل کرده ایم. کارشناس: دکتر محمود تلخابی تنظیم: ملیحه مهدوی
جمعه ، ۱۳آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ثلاث]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]