واضح آرشیو وب فارسی:9 صبح: دیجیتال > سایر حوزه ها - این هفته، اندرو لئونارد، نویسنده مجله رولینگ استون، در نهایت داستانی را روایت کرد که هر کس که به دنیای تکنولوژی پیشرفته نزدیک بود از قبل می دانست: "چگونه استفاده از دوز های کوچک LSD تبدیل به سفر های کاری جدید شد!"این هفته، اندرو لئونارد، نویسنده مجله رولینگ استون، در نهایت داستانی را روایت کرد که هر کس که به دنیای تکنولوژی پیشرفته نزدیک بود از قبل می دانست: "چگونه استفاده از دوز های کوچک LSD تبدیل به سفر های کاری جدید شد !". آقای لئونارد در رابطه با مصاحبه ای که وی با یک تاجر، که از او با نام "کن" یاد میکند، داشته، می گوید : " کن یکی از خیل عظیم افراد حرفه ای است که از مصرف دوز های کوچک مواد روان گردان در اوقات فراغت خود، و حتی گاهی در زمان کار، لذت می برد." وی در پایان هرکدام از این روزها میگفت « به من بسیار خوش میگذرد . من فروش بالایی داشتم، با بسیاری از مردم صحبت میکردم و برای مشکلات فنی انها راه حل پیدا میکردم ." مواد روان گردان استفاده شده توسط این "مسافران روان" امروزی معمولا LSD ، مسکالین و یا psilocybin است . میکرودوز ها معمولا یک پنجم تا یک دهم از دوزهای مورد نیاز برای فعال کردن یک سفر کامل هستند، اگر چه اندازه گیری دوز در واحد میکروگرم بسیار دشوار است . به عنوان مثال، یک دوز 150 میکروگرمی از LSD روح و روان یک انسان را متلاشی میکند . هیچ دستگاه اندازه گیری ای با قیمتی کمتر از 50،000 دلار موجود نیست که بتواند یک مقدار میکروگرمی کوچک از هر چیزی را با هر درجه ای از دقت و صحت اندازه گیری کند . بنابراین این میکرودوز ها غالبا اشتباه محاسبه، و در نتیجه یک تجربه توهم زای شدید را ناشی میشوند. و این چیزی است که، بنا بر تجربه شخصی من، فقط یک فرد استثنایی میتواند تحت اثر این مواد در محل کار خود حرکت کند . من تجربه کوتاهی با این موضوع نداشته ام . من یکی از اولین تکنسین هایی بودم که به آزمایش با این مواد شیمیایی اقدام کرده بود . در کتابی که از زندگینامه من، و توسط استیون مورگان نوشته شده و در آیبنده ای نزدیک منتشر خواهد شد، مقدمه نوشته شده توسط مجری معروف رادیویی ربکا کوستا وجود دارد، کسی که در OMEX سال ها پیش یکی از همکاران من بود . در آن مقدمه، وی تفسیر شخصی خودش از من را به قلم تحریر درآورده است : " نبوغ جان از اولین جلسه برای همه ما آشکار بود. و همینطور سابقه وی در استفاده از مواد مخدر که از گشاد شدن مردمک های چشم او کاملا معلوم بود . با این حال، حتی با فراموشی های مکرر او، وی همچنان به دور بقیه اعضای تیم تحقیق و توسعه (R & D) میچرخید و مراقب همه چیز بود . " او در ادامه می گوید : " من جان را تماشا میکردم که قبل از ظهر سوار بر موتور سیکلت خود در حالی که یک کت چرمی سیاه به تن داشت قدم به درون ساختمان میگذاشت بدون اینکه حتی یک کیف یا نوت بوک همراه خودش داشته باشد . همه در سر او بود... او سخت مشغول خوشگذرانی بود، با زنان زیبا احاطه شده بود، هر شب تا ساعات اولیه صبح کار می کرد - اغلب در کف زمین دفتر خود میخوابید . او پول های خود را بیهوده خرج میکرد . دستورالعمل های اجرایی را که او احساس میکرد اشتباه بودند را نادیده می گرفت . شکست ها، برنامه ها و بودجه ها را نادیده میگرفت، از جلساتی که برای او خسته کننده بودند بیرون میزد و ریسک های عظیم علمی را بدون مشورت با یک نفر دیگر بر عهده می گرفت . و درست زمانی که شما فکر میکردید که او شخصی بی پروا بود، او خود را به یک پیانو در گوشه ای از اتاق مرساند و تفسیری بی عیب و نقص از Nocturne شماره 19 شوپن در E Minor را مینواخت، و سپس توضیح میداد که چگونه او یک مشکل فنی را که هر آدم منطقی سراغش هم نمیرفت را حل کرده است ." من نمی توانم موفقیت فنی خودم رو کاملا وابسته به مواد روان گردان بدانم اما همچنان نمیتوانم ارتباطش با این مواد را انکار کنم . بر خلاف مصرف کنندگان میکرودوز های امروزی، من راه را تا اخر میرفتم . من به یاد دارم یک بار دوز عظیمی از psilocybin را قبل از ظهر در محل کار مصرف کردم، پس از آن به تنهایی برای ناهار بیرون رفتم . قبل از اینکه من به ماشینم یرسم، در راه یک سگ را دیدم که دیوانه وار به سمت بالا در شاخه های یک درخت پارس میکرد . من سگ ها را دوست دارم . پس جلو رفتم و لای شاخه ها را نگاهی انداختم به این امید که احتمالا سنجابی آن بالاست و از سگ پرسیدم: "به چی پارس میکنی پسر؟ " سگ پاسخ داد: "هیچ چیز . دنبال من بیا !" ماجراهای آن بعد از ظهر بیش از حد برای این مقاله کوچک، طولانی هستند . کافی است بگویم که من آن بعد از ظهر به محل کارم برنگشتم . علاوه بر این، من بارها در جلساتی حضور می یافتم که در آنها شرکت کنندگان دیگر همه به خوک، بز، مارمولک و موجودات دیگر تبدیل شده بودند . من با حفظ رفتار آرام خودم، و با تمرکز بر این واقعیت که چیزهایی که میبینم ممکن است واقعی نباشند، مشغول ارائه دادن یک سخنرانی بسیار فنی در رابطه به کار می شدم . من الان بیش از 30 سال است که هیچ گونه مواد روانگردان را مصرف نکرده ام، بنابراین حافظه من و مجموعه تجربیاتی که داشتم به روشنی آن زمان نیستند اما تا این حد می دانم که: مسیری که این "مسافران روان" امروزی دنیای تکنولوژی در آن قدم گذاشته اند، یک مسیر بسیار خطرناک است.
چهارشنبه ، ۱۱آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: 9 صبح]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]