واضح آرشیو وب فارسی:اندیمشک جوان: اندیمشک جوان :«خواهش می کنم زودتر مرا اعدام کنید». این جمله را عامل جنایت تکان دهنده نعمت آباد در حالی به زبان آورد که برای نخستین جلسه بازپرسی به دادسرای جنایی تهران منتقل شده بود. او مدعی بود که به شدت از قتل همسر و ۲کودک معصومش پشیمان است و نمی خواهد زنده بماند.این مرد ۳۱ساله که فرشاد نام دارد، […]اندیمشک جوان :«خواهش می کنم زودتر مرا اعدام کنید». این جمله را عامل جنایت تکان دهنده نعمت آباد در حالی به زبان آورد که برای نخستین جلسه بازپرسی به دادسرای جنایی تهران منتقل شده بود. او مدعی بود که به شدت از قتل همسر و ۲کودک معصومش پشیمان است و نمی خواهد زنده بماند.این مرد ۳۱ساله که فرشاد نام دارد، صبح دیروز به شعبه سوم بازپرسی در دادسرای جنایی تهران منتقل شد و مقابل قاضی منافی آذر قرار گرفت. هرچند خونسرد و آرام به نظر می رسید اما لابه لای حرف هایش مرتب این جمله را تکرار می کرد که از قتل ها پشیمان است. او مدعی شد که همه اینها به خاطر توهماتی بود که بر اثر مصرف شیشه دچارش شده بود. فرشاد این جنایت هولناک را سوم آذرماه پس از مصرف شیشه رقم زد. آن روز مرد جوان پس از درگیری با همسرش، او را به قتل رساند و جسدش را میان رختخواب ها در کمد دیواری گذاشت. پس از آن در اقدامی جنون آمیز، ۲پسر ۲ساله و ۲۰روزه خود را هم به قتل رساند و اجساد آنها را هم داخل کمد پنهان کرد.او پس از جنایت پنجره را باز کرد و فریاد زد که همسر و فرزندانش را کشته است اما کسی حرف های او را جدی نگرفت، چراکه این مرد اعتیاد به شیشه داشت و همه همسایه ها تصور کردند که باز دچار توهم شده است. پس از آن فرشاد با همسایه ها درگیر شد و وقتی پلیس به محل درگیری رسید، به مأموران گفت که همسر و فرزندانش را به قتل رسانده است اما باز هم کسی حرفش را باور نکرد. در نهایت او به جرم درگیری به زندان رفت تا اینکه پس از ۱۲روز و با انتشار بوی تعفن در خانه اش، راز قتل ها فاش شد. این مرد صبح دیروز در حاشیه جلسه بازپرسی به سؤالات خبرنگار همشهری درباره این حادثه پاسخ داد. چرا این همه خونسردی؟ چه بگویم! من همسر و ۲پسرم را به قتل رسانده ام. آنقدر پشیمانم که دوست دارم هرچه زودتر اعدام شوم. ظاهرا در خانه ات طناب دار هم آویزان کرده بودی که دست به خودکشی بزنی. چرا منصرف شدی؟ راستش می خواستم خودم را هم بکشم تا همه ما در آن دنیا در کنار هم باشیم و بی آنکه چیزی نگرانمان کند، زندگی کنیم اما لحظه آخر ترسیدم. نمی دانم چه شد که از تصمیم خود منصرف شدم. از روز حادثه بگو. آن روز شیشه کشیده بودم. از سویی ۴ ماه می شد اجاره خانه را پرداخت نکرده بودم. کار و کاسبی هم خیلی خوب نبود. ۶۰میلیون هم باید دیه به باجناقم پرداخت می کردم که آن هم شده بود قوزبالای قوز. همه اینها به من فشار آورد و در یک لحظه عصبانیت به سمت همسرم که تازه ۲۰روز بود زایمان کرده بود، حمله ور شدم و با دستانم او را به قتل رساندم. بعد چشمم به ۲پسرم افتاد. آنها چطور بی مادر بزرگ می شدند. همین باعث شد که آنها را هم خفه کنم. ماجرای دیه ۶۰میلیونی باجناقت چه بود؟ او خیلی پشت سر من نزد فامیل حرف می زد. حدود یک سال پیش به خانه ام آمد. درحالی که به شدت از دستش عصبانی بودم گفتم چرا این همه پشت سر من حرف می زنی. با هم بگو مگو کردیم. آن روز با چاقو چند ضربه به پهلوهایش زدم که او راهی بیمارستان شد اما زنده ماند و از من شکایت کرد. دادگاه هم محکومم کرد که ۶۰میلیون دیه بپردازم. مقداری از آن را پرداخت کرده بودم اما او اصرار داشت که زودتر همه آن را بپردازم. همسرم هم گیر داده بود که زودتر این پول را جور کنم. روز جنایت هم بر سر این موضوع با همسرم درگیر شدم که در یک لحظه فکر کشتن او به سرم زد. پس از قتل چه کردی؟ بعد از جنایت باز هم شیشه کشیدم. حال عجیبی داشتم. احساس می کردم که یک دزد وارد ساختمان شده و به خانه همسایه رفته است. همان لحظه از جای خود بلند شدم و به راهرو رفتم. در آپارتمان همسایه را شکستم و وارد آنجا شدم. زن بیچاره خیلی ترسیده بود. همین باعث شد که مرا به زندان ببرند. چرا در این مدت راز قتل ها را فاش نکردی؟ ترسیدم. در زندان که بودم فکر می کردم در خانه را بازگذاشته ام برای همین با خواهرم تماس گرفتم و از آنها خواستم به آنجا بروند که بدین ترتیب راز جنایت فاش شد.
سه شنبه ، ۱۰آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اندیمشک جوان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]