واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: افزایش طلاق بین دهه هفتادی ها واکنش های زیادی را در پی داشت.
در کافه خبری که هفته گذشته برگزار شد، دو جامعه شناس و یک وکیل دادگستری به بررسی عوامل افزایش طلاق بین دهه هفتادی ها پرداختند. این میزگرد که در آن دلایل زیادی برای بالارفتن آمار طلاق ذکر شد، واکنش های زیادی را در پی داشت. واکنش هایی که تا حدی تایید حرف های کارشناسان بود و البته ابعاد دیگری از موضوع را نشان داد.یکی از مواردی که زهره ارزنی، وکیل دادگستری در میزگرد به اسیبی اشاره کرد. او گفت که یکی از دلایل طلاق گرفتن دخترها این است که از خانواده جدا شوند و رها باشند. یکی از کاربران که البته سنش بالاست و دهه هفتادی نیست در تایید همین مطلب می نویسد: من دهه 50 هستم. تنها دلیلم برای روزی ازدواج کردن، اینه که طلاق بگیرم و ازادیم رو بدست بیارم. حتی حاضرم طلاق هم نگیرم. شوهرم بره واسه خودش زندگی کنه و ذاره منم در ارامش تنها زندگی کنم. خیلی از ما دخترها شوهر نمیخواهیم. یه اسم تو شناسنامه میخوایم واسه رها شدن از بند خانواده، داشتن استقلال واقعی، بستن دهن مردم.این کامنت واکنش یکی دیگر از کاربران را برانگیخت. او نوشت: شما کلا مشکل دارین که حاضرین برای زندگی خودتون یکی دیگه رو نابود کنید. عقده های درونیتون را تو دیگر خالی کنید.این تنها واکنش به این کامنت نبود. یکی دیگر از کاربران با تندی نوشته: شما و خيلي از دخترها خيلي بيجا مي کنيد بخاطر جدايي از خانواده و بدست آوردن مثلا استقلال ازدواج مي کنيد و با زندگي يه نفر ديگه بازي مي کنيد.یکی دیگر از کاربران توقع بالای دخترهای این دوره و زمانه را دلیل افزایش امار طلاق می داند.این وسط کامنت های امیدوارکننده هم دیده می شود. یکی از مخاطبان نوشته: دوست خودم ۷۴ ای هست و همسرش هم ۷۸ ای ... زندگی خیلی شیرینی هم دارن ولی حیف خودم مجردم...یک کاربر معتقد است که برای دهه هفتادی ها زود است ازدواج کنند و به همین خاطر است که زود طلاق می گیرند. او گفته که دهه هفتادی ها عجول و بی تجربه اند و معنی زندگی را نمی دانند.در تایید همین کامنت، فرد دیگری نوشته: من خودم 66 هستم.الان دوستام هم که هم سن خودم یا دو سه سال بالا و پایین تر هستن خیلی هاشون مجردن اما به جون خودم داریم موردی که پسر متولد 75 دختر هم 75 ازدواج کردن و الان به سلامتی 6-7 ماهه طلاق گرفتن.یعنی زمان تاهل اینا 4 ماه بود کلا. الان من اکثر طلاقهایی میبین مال دهه هفتادی هاست متاسفانه بیشتر هم برمیگرده به اینکه احساسی عمل کردن برا ازدواج و عقلشون رو بکار نگرفتند. البته منظورم همشون نیست.در این بین، دهه شصتی هایی هم پیدا می شوند که به اشتباهاتشان در سختگیری معترفند. یکی از آن ها می نویسد: اتفاقا این ما بودیم که همه چیز رو خیلی سخت گرفتیم و می گیریم، گاهی فکر می کنیم که شاید حق با دهه هفتادی هاست، ما بیش از اندازه همه چیز رو حساب کتاب می کنیم و از ترس اشتباه، از انتخاب های جدید می گریزیم، خوش به حال اونایی که جرات اشتباه کردن دارن.فرد دیگری در تایید این کامنت گفته: اتفاقا دخترای دهه هفتاد خیلی هم بسازن و توقعشون از زندگی زیاد نیست.کاربر دیگری دخترهای دهه هفتادی را ساده لوح خوانده که این کامنت موجب واکنش شده. کاربری می نویسد: مشکل ما اینه که اونایی فکر میکنن زرنگن از این ساده لوحی استفاده میکنن و باعث نابودی تفکر درست دیگران میشن. تفکر درست میشه ساده انگاری و تفکر غلط میشه ارزش. من الان دهه 70 ای هستم و وقتی 3 سال پیش ازدواج کردیم همه مسخرمون میکردن. ولی الان دارن حسرت محبت من و خانمم رو میخورن. اگه نگاهمون رو به مسائل سطحی باشه مشکلاتمون کم نمیشه هیچ ، کلا به نا کجا آباد خواهیم رفت.یک مخاطب گفته که اتفاقا ساده لوح نیستند و زرنگ هم هستند بر خلاف دهه شصتی ها! یک دهه شصتی دیگر هم نسلشان را نسل بر باد رفته دانسته.کاربری در اظهارنظری جالب، به دهه شصتی ها اعتراض کرده که این قدر از وضعیتشان ننالند. او نوشته: دنیا باید واسته تا این دهه شصتی ها دست از غر زدن بردارن والا ما لیسانسمون تموم شد اینا هنوز میگن ما موندیم، یک متولد 69 به خودش میگه دهه شصتی و یک متولد 70 رو معضل می دونه .واقعا خسته کنندست...یک دهه هفتادی از ازدواج این نسل و تشکیل دادن زندگی دفاع کرده و نوشته: هرکی جنمش را داشته باشه ازدواج می کنه . دنیا رو برا خودتون سخت کردید. منم 71 هستم و عروسی هم کردم. در آمدم کمه اما خیلی بهتره از مجردی همش بگید در نمیاریم تلاش کن در بیار خب.جامعه شناسانی که در میزگرد حضور داشتند، موضوع مسئولیت پذیری را پیش کشیدند و گفتند که کاهش مسئولیت پذیری موجب خیلی مشکلات شده. یکی از کامنت ها ناظر به همین مطلب است: مسولیت پذیری در بین نسل جوان کاهش پیدا کرده است چون مسولیت پذیری آموختنی است و کل جامعه مسولیت پذیریش کاهش پیدا کرده است و سرمنشاش در نهاد دولت است دولت زمانی مسولیت کار و آموزش و بهداشت رایگان را داشت اما اکنون همه این مسولیتها را از سر خودش باز کرده است.در ادامه کامنت ها، شاهد از غیب فرامی رسد! یک دهه هفتادی در آستانه طلاق می نویسد: منم دارم جدا میشم.هم خودم هم طرف متولد 71 هستیم.مشکل اصلی وابستگی بی منطق اقازاده به خانوادش و بی منطقی خانوادش هست.که از وضع نامناسسب مالیشون و تعصب های بیجاشون ناشی میشد.در هر صورت خانم ها و اقایون با احساسات و زندگی کسی بازی نکنید.من شوهرم و خانوادش رو حلال نمیکنم.در پایان، یکی دیگر از دهه هفتادی ها به ناپخته بودن ازدواج ها اشاره می کند و می گوید: من يه دختر دهه هفتاديم با تمام اين صحبت ها موافقم خيلي از دوستام تو دانشگاه ازدواج كردن يا در شرف هستند اكثرا تصميم خاصي يا هدف مشخصي ندارند بيشتر به خود ازدواج فكر ميكنند تا قضاياي بعدش فاصله ي دوستي تا عقد و ازدواج خيلي كمه و همه چيز رو هم راحت ميگيرند و متاسفم كه اينو ميگم همه چيز براشون بچه بازي.از مجموع نظراتی که برای این میزگرد ثبت شد این طور برمی آید که دهه هفتادی ها باید کمی در انتخاب هایشان بیشتر دقت کنند و با انتخاب درست، آموختن مهارت های زندگی و رعایت نکاتی که کارشناسان برای استحکام زندگی مطرح می کنند، از فاجعه ی پایین آمدن پیک طلاق جلوگیری کنند.
خبرآنلاین
پنجشنبه 5 آذر 1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]