واضح آرشیو وب فارسی:الف: مرگهای تدریجیِ خشمهای اسیدی
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۴ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۴۴
خشم و عصبانیت در صورتش موج میزند. میرود که انتقام بگیرد. دستانش از عصبانیت میلرزد. نقشهاش را از قبل طراحی کرده و فقط مراحل اجرایش باقی است. مراحل اجرای یک توطئه سیاه؛ در دستانش نه چاقو و قمه است و نه اسلحه.به گزارش شهروند، تنها یک ظرف که درون آن پر از مایع خطرناکی است را خودش حمل میکند. میخواهد جان بگیرد اما نه با چاقو و اسلحه، اینبار با اسید. اسیدی که این روزها بیشتر از گذشته دست به دست میچرخد و هر روز قربانیان زیادی را به خودش اختصاص میدهد. اسیدی که نمیکشد، اما قاتل است.قاتل زیبایی، قاتل بینایی و از همه مهمتر قاتل روح. چهرههایی که نفس میکشند، اما زیربار خشم خطرناک یک دشمن، روزبهروز بیشتر از بین میروند. کمتر که نشده هیچ، روزبهروز هم بیشتر میشود. درگذشته حادثه یک اسیدپاشی در هر نقطهای از کشور اگر رخ میداد، جنجالهای زیادی به پا میکرد. تا روزها و ماهها بحث مهم روز درمیان مردم بود. قربانیان آن جزو معروفترینهای شهر میشدند و همه در مورد زندگی آنها حرف میزدند. اما دیگر خبری از آن جنجالها نیست. اسیدپاشی هم به لیست تبهکاریهای تکراری و روزمرهای تبدیل شده که صحبت از آن کسی را متعجب نمیکند.انتقام اسیدی پس از یک سوءظنباز هم اسیدپاشی. باز هم ظرفی از یک مایع خطرناک که نمیکشد، اما ذرهذره جان از بدن میگیرد. اینبار در جنوب تهران. پسر یک مشاور املاکی هدف خشم و توطئه خطرناک مستاجر سابق پدرش قرار گرفت و قربانی یک انتقام شد. انتقام اسیدی که هرچه میگذرد، قبح آن ریخته و اجرای آن برای خیلیها آسانتر از قبل شده است. در این پرونده جدید، مرد مستاجر پس از اینکه از زندان مرخصی گرفت، به سراغ پسر صاحبخانهاش رفت و او را مورد حمله اسیدی قرار داد. این مرد ساعت ٨شب دوشنبه راهی مغازه مشاور املاک صاحبخانه سابقش درخیابان مشیریه تهران شد.او میرفت تا انتقام سختی از پسر ٢٥ساله صاحبخانه بگیرد. تازه چند روز میشد که از زندان بیرون آمده بود. مرخصی گرفته بود. حکمش ٥سال حبس بود که تنها یکسال آن را گذرانده بود. آرام و قرار نداشت. تمام مدتی که در زندان به سر میبرد، به دنبال فرصتی میگشت تا بتواند از آنجا بیرون بیاید و انتقام بگیرد. غرق در افکار خشمگینش بود که خودش را جلوی در مغازه ناصر دید. حالا وقت اجرای نقشه رسیده بود.سرنگ حاوی جوهرنمک را بیرون آورد و ناصر را صدا زد. وقتی ناصر به بیرون از مغازه آمد، تنها یک لحظه کافی بود تا قدم در مسیر وحشتناکی از زندگیاش بگذارد. او قربانی اسید شد و با فریاد سوختمسوختم از مردم کمک خواست. زنده بود اما میدانست که دیگر نمیتواند زندگی کند. ناصر بلافاصله به بیمارستان منتقل شد و اقدامات درمانی برای او آغاز شد. مرد اسیدپاش هم در میان جمعیت موفق به فرار شد. اما فرار او چند ساعت بیشتر طول نکشید. قربان ٣٠ساله خیلی زود درخانهاش درهمان منطقه مشیریه دستگیر شد. با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع اسیدپاشی و به دستور حسینپور بازپرس شعبه پنجم دادسرای ناحیه ٢٧ تهران، متهم برای انجام تحقیقات دراختیار اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. درهمان تحقیقات نخست مشخص شد که قربان از مجرمان سابقهداری است که کمتر از یک هفته پیش و تحت عنوان مرخصی از زندان آزاد شده و درهمین فاصله زمانی کوتاه اقدام به اسیدپاشی کرده است.ماجرا چه بود؟قربان پس از دستگیری، وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، به جرم خود اعتراف کرد. وی صبح دیروز با انتقال به دادسرای جنایی تهران، درمقابل بازپرس حسینپور گفت: «٥سال پیش من و همسر و دخترم که آن زمان ٣ساله بود، خانهای در مشیریه اجاره کردیم. صاحبخانه ما، پدرناصر بود. آن زمان ناصر مرتب ما را اذیت میکرد و همیشه مزاحم همسرم میشد. هرچه از او میخواستم دست از اینکارهایش بردارد، فایدهای نداشت. ناصر دست از سر ما برنمیداشت تا اینکه دوسال پیش بهخاطر تهدیدها و مزاحمتهای خطرناک او، از آن خانه اسبابکشی کردیم. ناصر همسرم را با شمشیر تهدید کرده بود که با او ارتباط برقرار کند. برای همین خانهمان را عوض کردیم. ولی ناصر باز هم دست از ما برنداشت و آدرس و تلفن جدید ما را پیدا کرد. او مرتب با خانه ما تماس میگرفت و همسرم را تهدید میکرد. تا اینکه یک روز ماموران پلیس به خانه ما آمدند و پس از بازرسی خودروی تاکسی من، مرا دستگیر کردند. آنها مقداری موادمخدر از نوع شیشه داخل خودروام پیدا کردند که اصلا نمیدانستم از کجا آمدهاند. من بازداشت شدم و با حکم دادگاه به ٥سال زندان محکوم شدم. یک روز که همسرم به ملاقاتم آمد، گفت که دستگیری من کار ناصر بوده و شیشه را او داخل خودروی من گذاشته است. او گفت که ناصر با او تماس گرفته و گفته که شوهرت را من به زندان انداختم، حالا باید با من ارتباط داشته باشی. خیلی عصبانی شدم و نمیدانستم باید چکار کنم.تصمیم گرفتم از زندان مرخصی بگیرم. وقتی بیرون آمدم، متوجه شدم همسرم به صورت غیابی از من طلاق گرفته است. اصلا باور نمیکردم. وقتی با همسرم تماس گرفتم، گفت که به خاطر تهدیدهای ناصر مجبور به طلاق شده است.»او ادامه داد: «بهشدت عصبانی شده بودم و همانجا تصمیم به انتقام گرفتم. میخواستم ناصر را به قتل برسانم. جوهرنمک تهیه کردم که اگر شرایط قتل مهیا نبود، روی صورتش اسید بپاشم. من جوهرنمک را درون یک سرنگ ریختم و به سراغ ناصر رفتم. وقتی او را دیدم، اسید را روی صورتش ریختم اما تا میخواستم او را با چاقو به قتل برسانم، مردم جمع شدند و مجبور به فرار شدم.» متهم در ادامه صحبتهایش گفت: «من از اینکاری که کردم، اصلا پشیمان نیستم و الان خیال خودم راحتتر است. حتی همسرم هم راحت شد و دیگر کسی نیست که او را تهدید کند.»در پایان قاضی حسینپور دستور بررسی پزشکی قانونی درباره صحت سلامت روانی متهم هنگام جرم را صادر کرد. از طرف دیگر همسر متهم نیز به دادسرا احضار شد تا بازپرس صحبتهای او را هم بشنود.خشونتها را کنترل کنیددکتر مجید خراطها یک آسیبشناس اجتماعی درحالی که ابعاد مختلف افزایش اسیدپاشی را بررسی میکند، میگوید: «از وقتی که نخستین اسیدپاشی در فرهنگ جنایی کشورمان وارد شد، از آن زمان اسید بهعنوان یک ابزار جنایی ایفای نقش میکند. در اجرای جرم اسیدپاشی، نیازی به استفاده از مهارت خاصی نیست. مجرم تنها به یک لیوان، پارچ و یا سرنگ ساده و مقداری اسید نیاز دارد تا کار خود را تمام کند. درصورتی که دیگر ابزارهای جنایی نیاز به آموزش و مهارت ویژه و حتی موقعیت و شرایطی خاص دارد. برای همین است که میل به استفاده از اسید برای انتقام افزایش مییابد.»او ادامه میدهد: «جامعه ما درحال حاضر جامعه خشنی است و آمار جرائم خشن مثل نزاع و درگیری نیز در آن بالاست. درواقع پس از مصرف موادمخدر درمیان مجرمان، خشونت دومین دلیلی است که به دنبال آن افراد دست به تبهکاریهای مختلف ازجمله اسیدپاشی میزنند. از طرف دیگر تعدادی از اسیدپاشها هستند که شناسایی و دستگیر نمیشوند. مثل اسیدپاشهای اصفهان که اگر دستگیر میشدند و به سزای اعمالشان میرسیدند، شاید میل به اسیدپاشی در میان مردم کاهش مییافت.»خراطها با اشاره به راهکارهایی در این زمینه میگوید: «به نظر من اگر اسید دراختیار هرکسی قرار نگیرد و کنترل شده باشد، شاید بتوان از افزایش وقوع اسیدپاشی جلوگیری کرد. از طرف دیگر از آنجا که آمار خشونت درجامعه ما افزایش پیدا کرده است، به اعتقاد من باید علتها و انگیزههای این خشونتها بررسی شود. وقتی خشونت زیاد باشد، بهدنبال آن جرائم نیز یکی پس از دیگری رخ میدهد و نمیتوان جلوی آن را گرفت.همچنین وقتی جرمی مثل اسیدپاشی تا این اندازه ایجاد رعب و وحشت میکند و زندگی یک انسان را نابود میکند، باید مجازات سنگینتری برای آنها درنظر گرفت. درغیر این صورت وقتی خشونت درجامعه باشد و مجازاتها هم سنگین نباشد، میتوان گفت که روزبهروز بیشتر شاهد چنین تبهکاریهایی درجامعه خواهیم بود.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]