واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه شهروند: شهروند| خشم و عصبانیت در صورتش موج می زند. می رود که انتقام بگیرد. دستانش از عصبانیت می لرزد. نقشه اش را از قبل طراحی کرده و فقط مراحل اجرایش باقی است. مراحل اجرای یک توطئه سیاه؛ در دستانش نه چاقو و قمه است و نه اسلحه. تنها یک ظرف که درون آن پر از مایع خطرناکی است را خودش حمل می کند. می خواهد جان بگیرد اما نه با چاقو و اسلحه، این بار با اسید. اسیدی که این روزها بیشتر از گذشته دست به دست می چرخد و هر روز قربانیان زیادی را به خودش اختصاص می دهد. اسیدی که نمی کشد، اما قاتل است. قاتل زیبایی، قاتل بینایی و از همه مهم تر قاتل روح. چهره هایی که نفس می کشند، اما زیربار خشم خطرناک یک دشمن، روز به روز بیشتر از بین می روند. کمتر که نشده هیچ، روز به روز هم بیشتر می شود. درگذشته حادثه یک اسیدپاشی در هر نقطه ای از کشور اگر رخ می داد، جنجال های زیادی به پا می کرد. تا روزها و ماه ها بحث مهم روز درمیان مردم بود. قربانیان آن جزو معروف ترین های شهر می شدند و همه در مورد زندگی آنها حرف می زدند. اما دیگر خبری از آن جنجال ها نیست. اسیدپاشی هم به لیست تبهکاری های تکراری و روزمره ای تبدیل شده که صحبت از آن کسی را متعجب نمی کند. انتقام اسیدی پس از یک سوءظن باز هم اسیدپاشی. باز هم ظرفی از یک مایع خطرناک که نمی کشد، اما ذره ذره جان از بدن می گیرد. این بار در جنوب تهران. پسر یک مشاور املاکی هدف خشم و توطئه خطرناک مستاجر سابق پدرش قرار گرفت و قربانی یک انتقام شد. انتقام اسیدی که هرچه می گذرد، قبح آن ریخته و اجرای آن برای خیلی ها آسان تر از قبل شده است. در این پرونده جدید، مرد مستاجر پس از این که از زندان مرخصی گرفت، به سراغ پسر صاحبخانه اش رفت و او را مورد حمله اسیدی قرار داد. این مرد ساعت 8شب دوشنبه راهی مغازه مشاور املاک صاحبخانه سابقش درخیابان مشیریه تهران شد. او می رفت تا انتقام سختی از پسر 25ساله صاحبخانه بگیرد. تازه چند روز می شد که از زندان بیرون آمده بود. مرخصی گرفته بود. حکمش 5 سال حبس بود که تنها یک سال آن را گذرانده بود. آرام و قرار نداشت. تمام مدتی که در زندان به سر می برد، به دنبال فرصتی می گشت تا بتواند از آنجا بیرون بیاید و انتقام بگیرد. غرق در افکار خشمگینش بود که خودش را جلوی در مغازه ناصر دید. حالا وقت اجرای نقشه رسیده بود. سرنگ حاوی جوهرنمک را بیرون آورد و ناصر را صدا زد. وقتی ناصر به بیرون از مغازه آمد، تنها یک لحظه کافی بود تا قدم در مسیر وحشتناکی از زندگی اش بگذارد. او قربانی اسید شد و با فریاد سوختم سوختم از مردم کمک خواست. زنده بود اما می دانست که دیگر نمی تواند زندگی کند. ناصر بلافاصله به بیمارستان منتقل شد و اقدامات درمانی برای او آغاز شد. مرد اسیدپاش هم در میان جمعیت موفق به فرار شد. اما فرار او چند ساعت بیشتر طول نکشید. قربان 30ساله خیلی زود درخانه اش درهمان منطقه مشیریه دستگیر شد. با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع اسیدپاشی و به دستور حسین پور بازپرس شعبه پنجم دادسرای ناحیه 27 تهران، متهم برای انجام تحقیقات دراختیار اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. درهمان تحقیقات نخست مشخص شد که قربان از مجرمان سابقه داری است که کمتر از یک هفته پیش و تحت عنوان مرخصی از زندان آزاد شده و درهمین فاصله زمانی کوتاه اقدام به اسیدپاشی کرده است. ماجرا چه بود؟ قربان پس از دستگیری، وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، به جرم خود اعتراف کرد. وی صبح دیروز با انتقال به دادسرای جنایی تهران، درمقابل بازپرس حسین پور گفت: «5 سال پیش من و همسر و دخترم که آن زمان 3ساله بود، خانه ای در مشیریه اجاره کردیم. صاحبخانه ما، پدرناصر بود. آن زمان ناصر مرتب ما را اذیت می کرد و همیشه مزاحم همسرم می شد. هرچه از او می خواستم دست از اینکارهایش بردارد، فایده ای نداشت. ناصر دست از سر ما برنمی داشت تا این که دو سال پیش به خاطر تهدیدها و مزاحمت های خطرناک او، از آن خانه اسباب کشی کردیم. ناصر همسرم را با شمشیر تهدید کرده بود که با او ارتباط برقرار کند. برای همین خانه مان را عوض کردیم. ولی ناصر باز هم دست از ما برنداشت و آدرس و تلفن جدید ما را پیدا کرد. او مرتب با خانه ما تماس می گرفت و همسرم را تهدید می کرد. تا این که یک روز ماموران پلیس به خانه ما آمدند و پس از بازرسی خودروی تاکسی من، مرا دستگیر کردند. آنها مقداری موادمخدر از نوع شیشه داخل خودروام پیدا کردند که اصلا نمی دانستم از کجا آمده اند. من بازداشت شدم و با حکم دادگاه به 5 سال زندان محکوم شدم. یک روز که همسرم به ملاقاتم آمد، گفت که دستگیری من کار ناصر بوده و شیشه را او داخل خودروی من گذاشته است. او گفت که ناصر با او تماس گرفته و گفته که شوهرت را من به زندان انداختم، حالا باید با من ارتباط داشته باشی. خیلی عصبانی شدم و نمی دانستم باید چکار کنم. تصمیم گرفتم از زندان مرخصی بگیرم. وقتی بیرون آمدم، متوجه شدم همسرم به صورت غیابی از من طلاق گرفته است. اصلا باور نمی کردم. وقتی با همسرم تماس گرفتم، گفت که به خاطر تهدیدهای ناصر مجبور به طلاق شده است.» او ادامه داد: «به شدت عصبانی شده بودم و همانجا تصمیم به انتقام گرفتم. می خواستم ناصر را به قتل برسانم. جوهرنمک تهیه کردم که اگر شرایط قتل مهیا نبود، روی صورتش اسید بپاشم. من جوهرنمک را درون یک سرنگ ریختم و به سراغ ناصر رفتم. وقتی او را دیدم، اسید را روی صورتش ریختم اما تا می خواستم او را با چاقو به قتل برسانم، مردم جمع شدند و مجبور به فرار شدم.» متهم در ادامه صحبت هایش گفت: «من از اینکاری که کردم، اصلا پشیمان نیستم و الان خیال خودم راحت تر است. حتی همسرم هم راحت شد و دیگر کسی نیست که او را تهدید کند.» در پایان قاضی حسین پور دستور بررسی پزشکی قانونی درباره صحت سلامت روانی متهم هنگام جرم را صادر کرد. از طرف دیگر همسر متهم نیز به دادسرا احضار شد تا بازپرس صحبت های او را هم بشنود. خشونت ها را کنترل کنید دکتر مجید خراط ها یک آسیب شناس اجتماعی درحالی که ابعاد مختلف افزایش اسیدپاشی را بررسی می کند، به «شهروند» می گوید: «از وقتی که نخستین اسیدپاشی در فرهنگ جنایی کشورمان وارد شد، از آن زمان اسید به عنوان یک ابزار جنایی ایفای نقش می کند. در اجرای جرم اسیدپاشی، نیازی به استفاده از مهارت خاصی نیست. مجرم تنها به یک لیوان، پارچ و یا سرنگ ساده و مقداری اسید نیاز دارد تا کار خود را تمام کند. درصورتی که دیگر ابزارهای جنایی نیاز به آموزش و مهارت ویژه و حتی موقعیت و شرایطی خاص دارد. برای همین است که میل به استفاده از اسید برای انتقام افزایش می یابد.» او ادامه می دهد: «جامعه ما درحال حاضر جامعه خشنی است و آمار جرائم خشن مثل نزاع و درگیری نیز در آن بالاست. درواقع پس از مصرف موادمخدر درمیان مجرمان، خشونت دومین دلیلی است که به دنبال آن افراد دست به تبهکاری های مختلف ازجمله اسیدپاشی می زنند. از طرف دیگر تعدادی از اسیدپاش ها هستند که شناسایی و دستگیر نمی شوند. مثل اسیدپاش های اصفهان که اگر دستگیر می شدند و به سزای اعمالشان می رسیدند، شاید میل به اسیدپاشی در میان مردم کاهش می یافت.» خراط ها با اشاره به راهکارهایی در این زمینه می گوید: «به نظر من اگر اسید دراختیار هرکسی قرار نگیرد و کنترل شده باشد، شاید بتوان از افزایش وقوع اسیدپاشی جلوگیری کرد. از طرف دیگر از آنجا که آمار خشونت درجامعه ما افزایش پیدا کرده است، به اعتقاد من باید علت ها و انگیزه های این خشونت ها بررسی شود. وقتی خشونت زیاد باشد، به دنبال آن جرائم نیز یکی پس از دیگری رخ می دهد و نمی توان جلوی آن را گرفت. همچنین وقتی جرمی مثل اسیدپاشی تا این اندازه ایجاد رعب و وحشت می کند و زندگی یک انسان را نابود می کند، باید مجازات سنگین تری برای آنها درنظر گرفت. درغیر این صورت وقتی خشونت درجامعه باشد و مجازات ها هم سنگین نباشد، می توان گفت که روز به روز بیشتر شاهد چنین تبهکاری هایی درجامعه خواهیم بود.»
چهارشنبه ، ۴آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روزنامه شهروند]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]