واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: سير تمدن غرب - 151
بالاتر از صنعتگران، طبقه حرفهاي حقوقدانان، آموزگاران، كارمندان و اعضاي ثروتمند اصناف، و طبقه بالاتر از آن را نجيبزادگان زميندار تشكيل ميدادند كه با افراد ثروتمند ديگر ازدواج كرده بودند و خانههاي مجلل شهري بيشتري را ساخته بودند. بالاترين طبقه را تعدادي از توليدكنندگان مرفه، صاحبان كارخانههاي كشتيسازي و بازرگانان تشكيل ميدادند كه ثروت زياد به آنها امكان مديريت شهر آمستردام و مجلس جمهوري هلند را ميداد.
در نيمه اول قرن هفدهم، باورهاي كالوينيستي باعث شده بود تا شهرنشينان ثروتمند آمستردام زندگي سادهاي داشته باشند. آنها لباسهاي تيره ميپوشيدند و در خانههاي محكم ولي با اثاثيه ساده كه راهپلههاي باريك و تند آن مشهور بود، زندگي ميكردند.
جملهاي كه به فراواني ذكر شده است: «نظافت عين دينداري است» عملاً در مورد اين هلنديهاي خودباور مصداق داشت. خانههاي آنها پاكيزه و مرتب بود و خارجيها اغلب معتقد بودند كه كدبانوهاي هلندي هميشه پاكيزه به نظر ميرسند. اما در نيمه دوم قرن هفدهم، ثروتمندان شهرنشين شروع به از دست دادن سنتهاي كالوينيستي خود كردند، تغييري كه خصوصاً در لباسهاي زيباو رنگي آنها مشاهده ميشد.
انگلستان و ظهور سلطنت مشروطه
ناتواني پاك دينان براي حكمراني بر انگلستان در يك دوره طولاني منجر به ادامه حكومت خانواده استوارت در سال 1660 شد. چارلز دوم (1685 ـ 1660) پس از 11 سال تبعيد به انگلستان بازگشت و در ميان احساسات گرم مردم، به طعنه اظهار داشت: «من هيچگاه نميدانستم كه اين قدر در انگلستان محبوبيت دارم.» بازگشت سلطنت و مجلس سنا به انگلستان به معني بيثمر بودن انقلاب انگلستان نبود. پارلمان، بخشي از قدرتي كه به دست آورده بود را حفظ كرد: دادگاههاي اختياري هنوز منسوخ بودند، نقش پارلمان در حكومت شناخته شده بود؛ و لزوم موافقت آن با اعمال ماليات مورد قبول واقع شده بود.
اين بدان معني نبود كه چارلز به اين محدوديتهاي اعمال شده بر اختيارات سلطنتي رضايت نداشت، اما از آنجا كه در دوره جنگهاي داخلي زندگي كرده و 11 سال در تبعيد بسر برد، به ميانهروي عادت كرده بود. او هوشمندانه گفت:«من براي پيمودن راههاي گذشته بسيار پير هستم.»
در عين حال وي با مانورهاي سياسي غيرمستقيم و ماهرانه، افكار خود را دنبال ميكرد كه بعضي از آنها با ذائقه بسياري از مردم انگلستان همسازي نداشت. يك مسأله جدي مذهبي كه آرامش سلطنت چارلز را به هم ميزد؛ پس از بازگشت سلطنت، يك پارلمان جديد (پارلمان شواليه) در سال 1661 تشكيل جلسه داد و كليساي انگليس را به عنوان كليساي رسمي انگلستان اعاده كرد. به علاوه قوانيني تصويب شد كه طبق آن همه مردم، خصوصاً كاتوليكها و پاكدينان ناراضي بايد خود را با كليساي انگليس مطابقت دهند و منصبي در حكومت محلي نداشته باشند.
چارلز از اين مصوبات رضايت نداشت. او نسبت به كاتوليكها همدردي داشت و شايد هم متمايل به آنها بود. براساس پيماني پنهاني دوور1 با لوئي چهاردهم فرانسه، چارلز متعهد شد كه در مقابل يك كمك قابل توجه، كيش كاتوليك را بپذيرد و در يك موقعيت مناسب انگلستان را نيز به اين مذهب درآورد. به علاوه، جيمز، برادر چارلز كه وارث سلطنت بود اين حقيقت را پنهان نميكرد كه او يك كاتوليك بود. ظن پارلمان در سال 1672 زماني كه چارلز در اقدامي متهورانه اعلاميه عفو را صادر كرد (قوانيني كه پارلمان بر عليه كاتوليكها و پاكدينان تصويب كرده بود) برانگيخته شد.
با پيوستن ناراضيان كاتوليك و پاك دينان به همديگر، چارلز اميدوار بود كه سياست مذهبي وي موفق خواهد بود، اما پارلمان شاه را مجبور به تعليق اعلاميه خود كرد.
در نتيجه احساسات تند ضد كاتوليك، پارلمان قانون آزمايش را در سال 1673 به تصويب رساند، كه طبق آن فقط پيروان كليساي انگلستان حق يك توطئه فرضي براي قتل چارلز و به تخت نشاندن برادرش جيمز، هرچند امري خيالي بود ولي پارلمان را برانگيخت تا بين سالهاي 1678 و 1681 «لايحه محروميت» كه پادشاهي جيمز را به عنوان يك كاتوليك رسمي ممنوع ميكرد به تصويب برساند.
هرچند كه اين اقدام به نتيجه نرسيد ولي بحث درباره اين موضوع باعث ايجاد دو گروه سياسي شد: ويگها2 كه با محروميت جيمز از سلطنت و انتصاب يك پادشاه پروتستان براساس مسامحه مخالفين موافق بودند، و گروه ديگر محافظهكاران، كه عليرغم عدم علاقه خود به جيمز به عنوان يك كاتوليك، به علت اين كه اعتقاد نداشتند كه پارلمان بايد از مداخله در جانشيني قانوني مداخله كند، از او حمايت ميكردند. براي بياثر كردن اين اقدامات، چارلز در سال 1681 پارلمان را منحل كرد و تصميم گرفت با كمك فرانسه خود به تنهايي حكومت كند. زماني كه وي در سال 1685 درگذشت، برادر كاتوليك وي به سلطنت رسيد.
ادامه دارد
پنجشنبه 9 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 245]