واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: در گفتوگو با رضا عسگرزاده مطرح شد؛ صدابرداری؛ قربانی وضعیت بیمارگونه موسیقی در ایران
رضا عسگرزاده معتقد است به وضعیتی بیمار و نامشخص در موسیقی رسیدهایم که در آن هیچکس از موسیقی حمایت نمیکند. او وضعیت نابسامان صدابرداری را یکی از نتایج همین شرایط بیمار میداند. به گزارش خبرنگار ایلنا؛ در وضعیت کنونی موسیقی کشور میتوان مطمئن بود که هنرمندان و مخاطبان از کمترین امکانات شنیداری بهره نمیبرند. وضعیت سالنهای کنسرت، استودیوهای ضبط و عدم حضور صدابرداران متخصص موجب شده تا آنچه ما به عنوان صدای سالم و صحیح از موسیقی میشناسیم؛ مخدوش شود و به نوعی گوش مخاطبان نیز دچار آسیب شود. بیتوجهی به مقوله صدا و اهمیت آن در شنیدن موسیقی؛ ریشههای مختلفی دارد. رضا عسگرزاده نوازندهایست که به دلیل علاقه شخصی خود به مهندسی صدا؛ آن را به صورت خودآموز فراگرفت و از سال 74 شروع به فعالیت کرد. او از معدود صدابردارانیست که با دقت و تخصص خود سعی بر ارائه صدایی مناسب به مخاطبان دارد. رضا عسگرزاده مسئولیت ضبط بسیاری از آثار نشر هرمس را تاکنون برعهده داشته است. در ادامه گفتوگوی ایلنا با رضا عسگرزاده را میخوانید: آقای عسگرزاده سالهاست که بیتوجهی به مقوله صدابرداری موجب شده تا هر آنچه ما به عنوان موسیقی میشناسیم؛ به شکل مخدوشی در سالنهای کنسرت یا حتی در آلبومهای ضبط شده به گوش برسد. علت این بیتوجهی را چه میدانید؟ درواقع این سوال همیشگی من هم هست. اتفاق عجیبی که برای همه ما افتاد؛ این بود که بعد از انقلاب؛ موسیقی در ایران شرایط مشخصی نداشت و دائما میان حلال و حرام و مجاز و غیرمجاز در نوسان بود. این وضعیت موسیقی را به خوابی برد که یکی از نتایج آن هم فراموش شدن مقوله صدابرداری بود. در آن شرایطی که موسیقی وضعیت مشخصی نداشت بسیاری از متخصصان از ایران رفتند. از سوی دیگر به تدریج جوانان با کمترین امکانات و ابزارهای صدابرداری تلاش کردند که این کار را ادامه دهند اما این حرکت از طرف کسانی مثل من بود که به عنوان یک موزیسین میخواستند صدای خوبی به گوش مخاطب برسد و در واقع همچنان هیچ حمایتی وجود نداشت. در ایران تقریبا هیچ کلاس حرفهای برای صدابرداری وجود ندارد و آموزشگاههایی هم که با این عنوان کار میکنند؛ کیفیت مناسبی ندارند اما این روزها هم علاقمندانی هستند که به مدارس صدابرداری خارج از ایران میروند. سنگاپور، ترکیه و دبی از جمله جاهایی هستند که بیشتر به آنها مراجعه میشود و البته در کل میتوان به کسانی که در این مدارس تحصیل میکنند به عنوان متخصص امیدوار بود. فکر میکنید چرا تدریس صدابرداری در ایران با جدیت پیگیری نشده؟ متقاضیان این رشته در ایران چقدر هستند؟ متاسفانه این روزها تمامی دستاندرکاران موسیقی؛ صرفا به فکر کاهش هزینههای تولید یک آلبوم یا برگزاری کنسرت هستند و به چندان به کیفیت کار فکر نمیکنند. من این موضوع را به پای جبر زمانه میگذارم و کسی را متهم نمیکنم اما به هرحال وقتی یک نفر هزینه مالی و زمانی میکند تا صدابرداری را بیاموزد؛ باید بداند که این هزینهها یک بازخوردی دارد. اگر میشد با یک شرایط معقول کار کرد؛ واقعا شاید شرایط بهتر بود اما شاید در نهایت افراد ببینند که کمتر از یک کارگر ساختمانی پول میگیرند. این شرایط زمانی فراهم میشود که به حضور صدابردار احساس نیاز شود. احساس نیاز هم از شناخت ناشی میشود. متاسفانه نه کسی اهمیت صدابرداری را میداند و نه احساس نیاز میکند. در این مورد میتوانم بگویم ما درواقع اقلیتی هستیم که به صدا و آنچه میشنویم اهمیت میدهیم اما به هیچ وجه دیده نمیشویم. در این بین مردم اصلا متوجه نمیشوند که وضعیت بیمار امروز موسیقی چه بلایی بر سر موسیقی و گوش آنها میآورد. مخاطبان موسیقی تقریبا به هیچ راضی شدهاند. آیا جریان تولید موسیقی در ایران هم بر وضعیت صدابرداری و صدابرداران تاثیر گذاشته؟ وضعیت تولید موسیقی در استودیوها را چگونه میبینید و فکر میکنید چقدر به استودیوهای استاندارد نیاز داریم؟ وضعیت تولید موسیقی با وضعیت صدابرداری در ایران ارتباط تنگاتنگ دارد. معمولا کسی که در ایران میخواهد آلبومی ضبط کند؛ برای کاهش هزینهها حاضر نیست به سراغ استودیو و صدابردار حرفهای برود. این مسئله از همان عدم آگاهی ناشی میشود. اگر جریان موسیقی را همین گونه دنبال کنیم به همان وضعیت بیمار میرسیم که در آن هیچ حمایت دولتی و حتی خصوصی هم نمیشود. ما در ایران معدود استودیوی استاندارد برای ضبط صدا داریم. اگر بخواهیم استاندارد جهانی را حساب کنیم تنها یک استودیو در ایران با آن برابری میکند و آن هم استودیو 103 صداوسیما در ساختمان برون مرزی است. این استودیو با مساحتی حدود دویست متر و سقف چند ده متری شرایط بسیاری مناسبی دارد که البته متاسفانه هیچ استفاده درستی از آن نمیشود. اگر استانداردهای جهانی برای داشتن یک استودیو مدنظر قرار داده شود؛ فقط یک پولدار میتواند چنین استودیویی داشته باشد؛ چون بهطور قطع این استودیو بازگشت مالی نخواهد داشت. مسئله بعدی این است که گاهی بودجههای خوبی برای ساخت استودیو یا سالن کنسرت فراهم میشود اما در این بین مشاوران پروژه یا متخصص نیستند یا به فکر درآمدزایی هستند. در نتیجه برای یک سالن یا استودیو هزینههای عجیبی میشود اما در نهایت میبینیم که آنچه ساخته میشود غیرقابل استفاده است. استودیو موزه موسیقی یا سالن برج میلاد از جمله مواردی هستند که با وجود هزینههای بسیار؛ با مشکلات بنیادین مواجهاند. الان سالن همایش برج میلاد به هزاران درد دچار شده و شهرداری هم هزینههای بسیاری کرده است و دیگر حاضر نیست دوباره برای آن هزینه کند. تمام مسائل هم از عدم آگاهی به صدابرداری ناشی میشود. کسی که مشاوره میدهد متخصص نیست و کسی که مشاوره میگیرد هم اطلاع درستی درباره این مسئله ندارد. نتیجهاش هم آنچه اکنون میبینید شده است. درباره سالنهای تهران برایمان بگویید. فکر میکنید چه سالنهایی در حال حاضر استاندارد نسبی برای اجرای کنسرت دارند؟ با توجه به وضعیت فعلی سالنها؛ سالن رودکی و سالن فرهنگسرای نیاوران تقریبا کمدردسرترین سالنهای موجود هستند. البته تالار رودکی تقریبا 12 سال پیش سالن بینقصی بود. این سالن بالاتر از رفلکتورها سقف چوبی داشت و با حرکت عجیب مدیریت مجموعه؛ بالای این رفلکتورها تایلهای آکوستیکی زدند و باعث شد که صدای سالن کمی خشکتر شود. اما بهطور کلی این سالن برای اجرای آکوستیک بسیار مناسب است و نیازی به صدابرداری ندارد. تالار وحدت مشکل بزرگی که دارد؛ جایگاه صدابردار است. در همه سالنهای استاندارد؛ جای صدابردار معمولا میانه سالن است و باید صدا به بهترین شکل در آن جا شنیده شود اما در وحدت جای صدابردار پشت مخاطبان در اتاقکی با مساحت حدودی 2 در 3 متر است. این اتاقکها معمولا با شیشهای هم از سالن جدا میشوند و باعث میشود صدا به درستی به گوش نرسد. در نتیجه من وقتی میخواهم در وحدت صدا را تنظیم کنم باید دائما میان طبقه اول تا اتاق صدابردار در حرکت باشم. متاسفانه در این شرایط بیمار؛ هزینه کردن توجیهی ندارد. پروژهها به دست افراد غیرمتخصص میافتد در نتیجه هیچ سالن کارآمدی ساخته نمیشود. البته تا جایی که خبر دارم چند پروژه توسط شهرداری درحال انجام است و مشاوران آن نیز همکارانم هستند. اما معلوم نیست تا پایان کار؛ مشاور تغییر میکند یا خیر. فکر میکنید وضعیت نابسامان صدابرداری در ایران؛ چه تاثیری بر گوش مردم گذاشته و تا چه حد سلیقه مردم را دچار مشکل کرده است؟ باید گفت که قطعا صدابرداری؛ عادتهای مردم را هم تغییر داده است. ما اگر میخواهیم گوش مردم را تربیت کنیم باید به واسطه صدای خوش این کار را انجام دهیم. تصور غلطی که در بین مردم و حتی موزیسینها ایجاد شده؛ این است که در سالن هرچقدر صدا بالاتر باشد؛ شرایط سالن و موسیقی بهتر است. تربیت گوش مردم به تدریج موجب میشود که آنها صدای خوش را در طول زمان تشخیص دهند و این اتفاقی تاثیرگذار در سیستم موسیقی است.
۱۳۹۴/۰۹/۰۱ ۰۸:۴۱:۲۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]