تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 9 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سپاسگزارى منافق از زبانش فراتر نمى رود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819202754




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فارس گزارش می‌دهد بشتابید، عجله کنید، حتما به زاینده‌رود سری بزنید!


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: فارس گزارش می‌دهد
بشتابید، عجله کنید، حتما به زاینده‌رود سری بزنید!
زاینده‌رود هر چند این بار هم با چهره‌ای خسته و غصه‌های بسیار پا به دیار نصف‌ جهان گذاشته است تا غم و غصه را از چهره شهر بزداید اما حرف‌های در گوشی مردم شهر حکایتی دیگر را روایت می‌کند.

خبرگزاری فارس: بشتابید، عجله کنید، حتما به زاینده‌رود سری بزنید!



به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، چند صباحی است بار دیگر چشم ساکنان دیار کهن صفاهان به جمال زاینده‌رود روشن شده و هر جا و هر محفلی که می‌روی از آن سخن به میان است، زاینده‌رود هر چند این بار با چهره‌ای در هم و برهم به آغوش مهربان مادر خود بازگشته اما هنوز هم مهر مادری و دردانه بودن این فرزند می‌تواند بستری باشد برای خلق صحنه‌های بس زیبا و این شاید بهانه‌ای خوبی باشد تا مسیر هر روزه‌ام از منزل تا محل کار را تغییر دهم. 7.30 صبح در مسیر محل کار، داخل خودرو مثل هر روز صبح پیچ رادیو را می‌چرخانم تا با نوای آواهای سرزمینم مسیر همیشگی را طی کنم، اندکی درنگ می‌کنم و با خود می‌اندیشم امروز که وقت دارم بد نیست با کمی تغییر در مسیر تردد، زاینده‌رود را نیز نظاره‌گر شوم و باز به خودم می‌گویم این بار تغییر دیگری را هم رقم بزنم، موج رادیو رو هم تغییر می‌دهم.

اینجا اصفهان است دیار کهن، دیار مردمان مرد و ... پس از آنونس و سلام‌های گاه و بی‌گاه گوینده نوبت به زاینده‌رود می‌رسد، گوینده رادیو اما سخنی دیگر دارد. بشتابید، عجله کنید، حتما به زاینده‌رود سری بزنید، شاید فردا زاینده‌رود دوباره بسته شود، معلوم نیست چند روز دیگر می‌توانیم از این جلوه زیبای شهرمان لذت ببریم و ... و در حالی که از روی یکی از پل‌های زاینده‌رود در حال گذرم زیر چشمی نگاهی به زاینده‌رود می‌کنم، زاینده‌رودی که حالا خسته‌تر از همیشه با چهره‌ای پر از قصه‌های ناگفته دوان دوان خود را به دیار نصف‌جهان رسانده و گوینده رادیو همچنان سعی می‌کند مردم دیار نصف جهان را برای دیدار چند روزه با زاینده‌رود تشویق کند. 10.20 صبح، محل کار کم کم از حجم کارهای صبح‌گاهی کاسته می‌شود و گفت‌وگوهای بین روزی آغاز می‌شود یکی از بازار راکد خودرو می‌گوید و دیگری از طرح کارت‌های اعتباری خرید کالا.

بحث مهمانی چند روزه یا چند هفته‌ای زاینده‌رود را که به میان می‌آورم هر کسی چیزی می‌گوید. محسن که حالا گرد پیری روی چهره‌اش نشسته از روزهایی می‌گوید که زاینده‌رود نا آرام می‌شد و آب تا میانه‌های پایه‌های زاینده‌رود بالا می‌آمد، از روزهای که روی پله‌های پل خواجو می‌نشست و نجوای زاینده‌رود را با جان دل گوش می‌داد. محسن اما آهی بلند می‌کشد و می‌گوید: خیلی راحت زاینده‌رود را به تاریخ سپردیم حالا هم چشم چشم می‌کنیم کی زاینده‌رود کمی‌ تر می‌شود تا برویم و تجدید میثاقی کنیم. وی ادامه می‌دهد: با بچه‌ها برنامه‌ریزی کردیم حتما امشب یک سر بریم کنار زاینده رود، معلوم نیست این بار چند روز زاینده‌رود آب داشته باشد. علی کارمند جوان دفترمان اما نظر دیگری دارد و می‌گوید زاینده‌رود این بار تا نوروز باز است مگر می‌شود زاینده‌رود را در عید نوروز و درست در زمان پیک حضور مهمانان نوروزی خشک دید.

علی با بغض ادامه می‌دهد یادش بخیر بار اولی که زاینده رود پس از چند سال خشکی باز شد سرباز بودم، با هزار زحمتی که شده مرخصی گرفتم و خودم را برای دیدار زاینده‌رود به اصفهان رساندم، وزش نسیم سحرگاهی کنار زاینده‌رود با آن آواز خوش پیرمرد آواز خوان زیر پل خواجو چنان حالم را خوش کرده بود که فکر کنم تا چند ماهی شارژ بودم. 4.50 بعد از ظهر، منزل خسته از یک روز کاری، درست زمانی که چایی نبات عصرانه را هم می‌زنم بهترین فرصت است برای گشت و گذاری در شبکه‌های اجتماعی توی پیج‌ها و گروه‌ها و کانال‌های مختلف از هر موضوعی که فکر کنی سخن به میان آمده و خیلی‌ها در حال کل کل هستند از وضعیت ویزا برای اربعین و آماده‌سازی موکب‌ها تا کمپین نخریدن خودروی صفر اما اینجا هم بحث زاینده‌رود دیگر رنگ و آب دیگری دارد. با مرتضی یکی از دوستان قدیمی که به امید زندگی بهتر بار غربت را به دوش می‌کشد به گفت‌وگو می‌نشینم. او می‌گوید نمی‌دانم چرا این بار که زاینده‌رود باز شده کمتر کسی با زاینده‌رود عکس سلفی گرفته و یا در مورد باز شدن دوباره‌اش متن و کامنت می‌گذارد، خیلی‌ها انگار فراموش کرده‌اند زنده‌رود بار دیگر جریان پیدا کرده است. مرتضی ادامه می‌دهد: یادم هست دفعات قبلی که زاینده‌رود پس از مدتی باز می‌شد چنان ولوله‌ای در صفحات مجازی به راه می‌افتاد که ما که فرسخ‌ها از زاینده‌رود دور بودیم جریان دوباره‌اش را حس می‌کردیم.

مرتضی راست می‌گفت این بار که زاینده‌رود جریان امید را به رگ‌های خشکیده شهر آورده بود دیگر خبری از افرادی که تا پاسی از شب در کنارش به جشن و پایکوبی پرداخته بودند، از عکس‌ها و کامنت‌های بی شمار دنیایی مجازی در وصف جریان دوباره زاینده‌رود خبری نبود. 9.30 شب، کنار زاینده رود آهسته و قدم زنان مثل خیلی از روزها و شب‌های دیگر تصمیم می‌گیرم در امتداد زاینده‌رود مسیر پل خواجو تا بیشه زار ناژوان را طی کنم. احمد در حالی که با جمعی از دوستان هم خوابگاهیش تصمیم گرفته شبی را در کنار زاینده‌رود طی کند هم صحبتم می‌شود و از جریان دوباره زاینده‌رود حرف می زند، از این که این بار که با کلی ذوق و شوق خبر جریان دوباره زاینده‌رود را به همکلاسی‌هایش داده عکس‌‌العمل خاصی از آن‌ها ندیده است، از این که هر چند حضور آدم‌ها کنار زاینده‌رود بیشتر از شب‌های قبل شده اما انگار آن شور و ذوق گذشته وجود ندارد. احمد این طور ادامه می‌دهد: حالا که بعد از مدت‌ها زاینده‌رود باز شده است به جای این که مردم شهر از جریان دوباره آن لذت ببرند، از بسته شدن دوباره آن در آینده نزدیک سخن می‌گویند، انگار همه چشم چشم می‌کنند تا زاینده‌رود دوباره بسته شود و بار دیگر نخستین برف زمستانی سال را روی تن خشکیده زاینده‌رود نظاره‌گر شوند.

حالا دیگر به انتهای مسیر پیاده‌روی که مشخص کرده بودم نزدیک شده اما حس سوزش خاصی در چشمانم احساس می‌کنم، در میان انبوه دود ناشی از آتش‌های متعدد حاشیه زاینده‌رود، پیرمردی را نظاره‌گر می‌شوم که زیر لب می‌گوید: ای کاش زاینده‌رود باز نمی‌شد تا شاید ریه‌های شهرم را این گونه نمی‌سوزاندند. پیرمرد راست می‌گفت اینجا ناژوان است یکی از ریه‌های حیاتی شهر... 7.30 صبح. در مسیر محل کار پیچ رادیو را باز می‌کنم اما این بار ترجیح می‌دهم همان نوای همیشگی را گوش دهم، این بار مسیر حرکتم را تغییر نمی‌دهم تا نگاهم بر تن خسته و نالان تنها رود شهرم نیافتد، با خودم مرور می‌کنم «چه راحت فراموشت کردم زاینده‌رود مرا ببخش». ******************** گزارش از: محمد ضیایی ******************* انتهای پیام/63057/صا40



94/08/25 - 09:29





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن