واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سیدنظام الدین موسوی
میشود این «فیتیله» را پایین کشید!
وقتی هنوز چکاچک شمشیر قزلباشهای صفوی در مرزهای ایران زمین طنین انداز است، وقتی هنوز رد خون های پاک مجاهدان آذری در دفاع از هویت ایرانی در دشت چالدران و پهنه قفقاز، چشم ها را به اشک می آلاید؛ چرا باید کسی حتی تصور کند با این «سرمایه اجتماعی» می تواند شوخی کند؟
سیدنظام الدین موسوی* 1- حق باید داد به بخش بزرگی از پیکره ملت ایران یعنی آذری های عزیز که از آن برنامه تلویزیونی کذایی احساس رنجش کنند و «فیتیله» اش را پایین بکشند. با این وجود به عنوان مدیر یک رسانه، برایم قابل درک است که در رسانه های بزرگی چون صدا و سیما به دلیل وسعت و دامنه کار، اصطلاحاً «گاف» زیاد است و پوزش دکتر سرافراز رئیس این سازمان از پخش برنامه مذکور، اقدامی ارزنده بود که نشان داد هیچ عمدی در این کار نبوده و لذا این عذرخواهی هم، فضیلتی است شایسته تقدیر. 2-سالها و بارهاست که رسانه های ما از سوراخ درج و پخش مطالب و برنامههایی که بوی توهین به اقوام ایرانی از آنها به مشام میرسد گزیده میشوند و موجبات زحمت خود و مردم و حاکمیت را فراهم میکنند. از کاریکاتور روزنامه ایران که خشم آذریها را برانگیخت تا مجموعه «سرزمین کهن» که موجب دلخوری لرها و بختیاری ها شد تا همین فتیلهای که دوباره به دلخوری آذریها دامن زد. به راستی چرا همه ما از این ماجراها عبرت نمیگیریم؟ دستهای پنهان و تحریک کنندگانی که سودای ایجاد اختلاف میان پیکره واحد ایران دارند و به اندک بهانهای بر آتش تفرقه میدمند به کنار؛ آنها که تکلیف و ماموریتشان معلوم است. ما چرا یک بار برای همیشه تکلیف خود را با بسترهایی که بهانه میسازند تعیین نمیکنیم؟ چرا وزارت ارشاد ما و صدا و سیمای ما یا حتی مجلس ما یک بار برای همیشه قانون و بخشنامه نمیکند که توهین و تحقیر هریک از اقوام ایرانی به هر بهانه ای و در هر قالبی بر اساس مبانی اسلامی، مجازات دارد؟ آری! در دروازه دهان مردم را نمیتوان بست. در کوچه و بازار شاید نشود مامور گذاشت که هیچ کس جوک و لطیفه نگوید.اما حداقل برای رسانههای رسمی و شناسنامه دار که می توان مقرر کرد: توهین و تحقیر اقوام ممنوع! 3- در درازای تاریخ این سرزمین کهن، هریک از اقوام ایرانی از فارس و ترک و لر و کرد و بلوچ و گیلک و ترکمن و... هریک نقشی ایفا کرده و شعلهای برافروختهاند که برای آنان حق آب و گلی ایجاد کرده است.هیچ کس ایرانی تر از دیگران نیست. بویژه آن که همه این اقوام و اصولاً همه افراد بر محور حبل المتین مستحکم تری به نام «اسلام» قرار است هیچ یک بر دیگری برتری نداشته باشند جز با معیار «تقوا». وقتی هنوز چکاچک شمشیر قزلباشهای صفوی در گوشه گوشه مرزهای ایران زمین طنین انداز است، وقتی هنوز رد خونهای پاک مجاهدان آذری در دفاع از هویت ایرانی در دشت چالدران و پهنه قفقاز، چشم ها را به اشک می آلاید؛ وقتی هنوز صفیر گلولههای ستارخان و باقرخان برای دفاع از انقلاب مشروطه در خیابان های تهران محو نشده است، وقتی هنوز لشگر 31 عاشورا به یاد فرمانده دلاورش مهدی باکری برای دفاع از این انقلاب و کشور آرام و قرار ندارد ، وقتی هنوز در هر 29 بهمن فریاد «آذربایجان اویاخدی، انقلابا دایاخدی» در حسینیه امام خمینی مقابل ولی زمانمان «خامنه» ای، صلابت مردمی ایران اسلامی را به رخ دنیا می کشد و به دوستداران ایران و اسلام آرامش می بخشد؛ چرا باید کسی حتی تصور کند با این «سرمایه اجتماعی» بزرگ میتواند شوخی کند و طنزسرایی نماید؟ 4- توهم توطئه ندارم اما شک نباید کرد بخش عمده ای از ادبیات هجوآلودی که امروز درباره اقوام و زبان ها و لهجه های ایران زمین در کوچه و بازار جاری است، محصول پروژه هایی است که از سوی دشمنان برای ایجاد اختلاف و تفرقه میان ایرانیان و مسلمانان طراحی شده است. البته این پروژه ها صرفاً مرتبط با موضوع اقوام نیست بلکه تفرقه افکنی مذهبی نیز از همین جنس و قماش است. عجیب ولی واقعی است، همان ها که در میان اهل سنت تبلیغ میکنند که شیعیان حرمت صحابه را نگه نمیدارند و به آنان توهین میکنند، خود در لندن و کالیفرنیا برای کسانی بساط شبکه ماهوارهای به راه می اندازند که با سخیف ترین ادبیات به محترمین اهل تسنن اهانت روا میدارند. همانها که در شبکهها و سایتهایشان قمه زنی را به عنوان یکی از ارکان (!) شیعه، نماد وحشیگری پیروان اهل بیت قلمداد می کنند، در صدای آمریکا و بی بی سی، کارشناس مذهبی دعوت می کنند که عکس خونین و مالین خود و مریدانش را در حال قمه زنی در لس آنجلس به نمایش می گذارد. به راستی نباید اندکی در عقبه چنین مسائلی - چه از جنس تفرقه افکنی مذهبی چه تفرقه افکنی قومی - اندکی تردید ورا داشت؟ آیا دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی نباید دخمه های ننگینی که بر آتش این اختلاف افکنیها در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی میدمند برخورد جدیتری بعمل آورند؟ آیا حتماً باید مردم خودشان دست به کار شوند و توهین کنندگان را سرجایشان بنشانند یا میشود قبل از بروز تنشهای اجتماعی با آتش افروزان و توهین کنندگان مقابله جدی کرد؟ 5- پس از بروز هر تنش اجتماعی بواسطه نشر و پخش مطالب یا برنامههای شائبهدار، برخی طنزپردازان محترم ضمن دفاع صنفی از همکاران خود این گونه بیان میکنند که با این فشارها دیگر امکان طنزپردازی نیست و برخوردهای محدودکننده نوعی اعمال سانسور است. نگارنده متخصص طنز نیستم اما به عنوان فردی که سالیان متمادی است در حوزه رسانه با این مقوله ارتباط دارم بر این اعتقادم که خلق موقعیت کمدی و طنزپردازی از طریق کاریکاتوریزه کردن لهجهها و زبانها، سادهترین و در عین حال مبتذل ترین وجه کمیک است که احتمالاً عناصر فاقد مایههای جدی هنری نیز به راحتی از پس آن برمیآیند. تا آنجا که دیدهام و خواندهام نیز، آثار بزرگ طنز دنیا -اعم از فیلم و مطلب و کاریکاتور- مشتمل بر خلق موقعیت کمدی بر اساس لهجهها و زبانها نبوده و نیستند. هنرمند و کمدین واقعی کسی است که بتواند با کاریکاتوریزه کردن امور اجتماعی فراقومی و فراصنفی و حتی جهانشمول، حلاوت خنده را بر لبان مخاطب بنشاند و گرنه خنداندن مردم با به سخره گرفتن افراد و صنوف و اقوام مشخص و معین که کار چندان سختی نیست. در خاطرات «کلاس اولی» هر یک از ما کودکان پرجنب و جوش و احتمالاً بیش فعالی به یاد مانده اند که با شیطنت و شکلک و احیاناً نامگذاری های هجوآلود برای سایر همکلاسی ها شلیک خنده را در هر ثانیه و دقیقه به ارمغان می آوردند. با این وجود، هیچگاه ما به آن همکلاسیها، هنرمند و کمدین نگفته و نمیگوییم چون هنر، هنر است و هر چه بر زبان آمد و لبخندی بر لبان دیگران نشاند، شایسته عنوان هنری و طنز و کمدی نیست. نه هر که چهره برافروخت دلبری داند نه هر که آینه سازد سکندری داند نه هر که طرف کُله کنج نهاد و تند نشست کلاه داری و آیین سروری داند غلام همت آن رند عافیت سوزم که در گدا صفتی کیمیاگری داند *مدیرعامل خبرگزاری فارس انتهای پیام/60002
94/08/19 - 15:29
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]